22 بهمن کسی در خانه نماند

 

 


 

 

"22 بهمن‌ماه، روز حرکت در رودخانه جوشان و توفنده وحدت و پیوستن به اقیانوس بی‌کران اراده و اقتدار ملی است و فرصتی برای سنجش حرکت انقلاب اسلامی و هموار کردن مسیر آن در جهت نیل به اهداف والای اسلامی - انسانی است."

 

"22 بهمن‌ماه نقطه عطفی در دفتر قطور خاطرات و افتخارات ملت آگاه ایران است که در بسیج تمامی نیروها و ظرفیت‌های انقلاب اسلامی نقش بسزایی دارد."

"22 بهمن‌ماه میعادگاهی برای تجدد عهد مردم با یکدیگر، شهدا، امام شهدا، و مقام معظم رهبری برای ادامه مسیر انقلاب اسلامی تا رسیدن به کمال انسانی و فتح قلل رفیع عزت و شرافت است."

 

تمامی گروه‌ها،‌جریان‌ها، احزاب سیاسی و کلیه‌ آحاد، اقشار و اصناف مردم شریف، ‌وفادار و انقلابی با تمامی سلایق و گرایشاتی که در مسیر پیشرفت و عدالت نظام مقدس جمهوری اسالمی ایران گام برمی‌دارند، می‌خواهد تا با حضور حماسی، آگاهانه، انقلابی، پرشور و گسترده خود در صفوی متحد و یکپارچه با فریاد "الله اکبر" و "مرگ بر آمریکا" و "مرگ بر اسرائیل" در راهپیمایی مردمی یوم‌الله 22 بهمن‌ماه وحدت و اقتدار ملی خود را به منصه‌ی ظهور رسانده و با حضور انبوه و به موقع خود مشت محکمی بر دهان مستکبرین جهان و مزدوران داخلی آنها که با چهره نفاق جدید جبهه جدیدی در رویارویی با اسلام و ملت بزرگ ایران گشوده‌اند بکوبند و با نمایش وحدت ملی و حفظ هوشیاری، دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی را رسوا و زبون سازند."


توطئه عجیب ساواک

 
از نظر ساواک، بعد از سخنرانی تند مسجد جامع تهران، دیگر زمان آن رسیده بود که تهدید مذکور عملی شود و آنها مرا ترور شخصیت کنند، تا به خیال خودشان هم به من ضربه بزنند و هم اثر منبرم را در مردم از بین ببرند. لذا به سرعت و به طور گسترده آن عکس ساختگی را در سراسر کشور پخش کردند.
بعد از اینکه ساواک در سال ۱۳۴۴ موفق به ترور جانی من نشد، نقشه پلیدی کشید و به فکر افتاد به جای ترور جانی، مرا ترور شخصیت کند، تا به خیال آنها در افکار عمومی بدنام شوم! این موضوع را برای اولین بار است که می‌گویم. زیرا در زمان رژیم شاه گفتنش مقتضی نبود و پس از انقلاب هم با آگاهی عمومی مردم از ترفندهای مختلف ساواک، دیگر ضرورت و تناسب نداشت که به شرح یکی از موارد بی‌شمار سیاهکاری آن در مورد شخص خود بپردازم. در سال ۱۳۴۷ یک روز قبل از ظهر که در تقویم جیبی خود آن روز را ۱۲ مرداد یادداشت کرده‌ام، از ساواک به من تلفن شد. 

صدای تلفن کننده برایم آشنا بود. چون همیشه عناصر معینی برای چنین گرفتاری‌هایی از ساواک تلفن می‌زدند. او گفت: «بعد از ظهر امروز در منزل باشید؛ اتومبیل به دنبال شما می‌آید، زیرا قرار است که ملاقات خصوصی بین شما و تیمسار نصیری صورت گیرد.» بعد ازظهر بود که ماشین آمد و سوار شدم. ماشین وارد خیابان زعفرانیة شمیران شد، از آنجا به خیابانی که به سعدآباد منتهی می‌گردید، آمد. کمی که جلو رفت، به چهارراه رسید. دست چپ داخل خیابانی پیچید که نسبتاً کوتاه و بن‌بست بود. تا انتهای این خیابان رفت. در آنجا وارد منزلی باغچه مانند شد که دری بزرگ داشت. اتومبیل داخل رفت و ما جلوی یک راهرو پیاده شدیم. شاید عرض راهرو ۵/۲ متر بود. دیدم طرف دست راست دری هست و مقابل این در، طرف دست چپ، چند نفرـ که از هشت نفر کمتر نبودندـ ایستاده‌اند.
 
من که رسیدم، یک نفر آمد در را باز کرد و من داخل رفتم. اتاق نسبتاً وسیع و تالار مانندی بود. در آنجا نصیری روی یک مبل نشسته بود. میز کوچک کوتاهی به اندازة یک چای گذاشتن، با ظرف میوه‌ای جلوی مبل بود. دو سه تا مبل دیگر هم بود. من روی مبل مقابل نشستم. در آنجا نصیری تنها بود. اول شروع به گله‌گذاری کرد که: «خلاصه از شما گله‌مند هستیم! علیحضرت گله‌مند است؛ دستگاه گله‌مند است و لذا امروز شما را به اینجا خواسته‌ام که قدری خصوصی با شما صحبت کنم. صحبت من این است که با زبان ملایمت به شما می‌گویم: «تغییر روش بدهید و دست از انتقاد بردارید. منبر بروید ولی عادی. اگر قبول می‌کنید و به ما قول می‌دهید، خیلی خوب؛ ولی اگر قبول نکنید، عکسی تهیه شده است که حیثیت شما را برباد می‌دهد». بعد او عکس را درآورد و به من نشان داد.
 
عکس، سر و صورت من را که به بدن مردی مونتاژ شده بود، در کنار یک زن نشان می‌داد. نصیری گفت: «از این عکس تعداد کثیری تهیه شده است. اگر شرایط ما را قبول نکردید، آنها را در سراسر مملکت پخش خواهیم کرد و ضربه غیرقابل جبرانی به شما وارد خواهیم ساخت. برای این که اتمام حجت کرده باشم، خواستم قبل از پخش عکس، با شما ملاقات کنم و این مطلب را بگویم».

جوابی که به نصیری دادم

وقتی نصیری عکس را نشان داد، من با کمال خونسردی گفتم: «خیلی خوب، شما این عکس ساختگی را تهیه کرده‌اید؛ اما من هم دو سه جمله برای آگاهی شما می‌گویم: اولاً، انتقادهای من یک فریضه دینی است، به نام امر به معروف و نهی از منکر. من در مقابل گناه و اموری که برخلاف مصلحت اسلام و مسلمین است، انتقاد می‌کنم.
 
اگر جلوی منبر مرا بگیرید، دیگر تکلیف خاصی در این مورد ندارم، ولی اگر منبر بروم، باید حتماً این وظیفه دینی را انجام بدهم. مردم هم در انتظار انجام وظیفه دینی من هستند. بنابراین من با وجود این عکس که شما می‌خواهید پخش کنید، دست از وظیفه‌ام برنمی‌دارم. اما این نکته را هم به شما بگویم که ما با نصارا فرق‌هایی داریم. یکی از آنها امر ازدواج و نکاح است. آنها می‌گویند مسیح ازدواج نکرد؛ بنابراین، روحانیون مسیحی‌ـ فرقه کاتولیک‌ـ هم باید تارک دنیا باشند و ازدواج نکنند.
 
ولی در اسلام، ما خودمان روی منبر گفته پیامبر (ص) را می‌خوانیم: «النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی». اگر من کشیش نصرانی بودم و جامعه ایرانی هم مسیحی بود، شاید پخش این عکس در افکار مردم اثر می‌گذاشت؛ زیرا آنها می‌گفتند: که شما خود را تارک دنیا می‌دانید و زن نمی‌گیرید، ولی در عمل و پنهانی ازدواج می‌کنید! اما نه، ما روحانیون مسلمان هستیم. تمام مجتهدین و علما زن دارند. حالا اگر شما عکس یک روحانی مسلمان را با زن نشان بدهید، چه زیانی به او می‌رسانید! بنابراین، پخش این عکس در میان مسلمانان بی‌اثر است. 

و اما از نظر اجتماعی، مردمی که بدانند شما این عکس را مونتاژ کرده‌اید و پخش نموده‌اید، تنفر آنها از شما دوچندان می‌شود. آن وقت خواهید دید که ضرر کرده‌اید و با توجه به اینکه شصت و اندی سال از عمرم می‌گذرد، مردم به سادگی می‌توانند به غیر واقعی بودن این عکس پی ببرند! به همین جهت هرگز کوچک ترین اضطرابی ندارم از این که شما می‌خواهید این عکس را پخش کنید! من در پناه خدا و برای رضای خدا حرف هایم را می‌زنم و شما هم آزاد هستید هر کاری که می‌خواهید بکنید!» من حرف‌ها را با کمال صراحت گفتم. نصیری هم خیلی تعجب کرد که من در مقابل دیدن آن عکس کوچکترین اضطراب و ناراحتی از خود نشان ندادم. فردای آن روز به آقایان اهل علم که روزها به منزل ما می‌آمدند، اجمالاً گفتم: «ممکن است برای من یک عکس ساختگی پخش کنند. الان ذهنتان را متوجه می‌کنم که این کار ساواک است و پخش آن را هم خود ساواک به عهده دارد». 

اما از ملاقات با نصیری چیزی نگفتم. هنوز مدّت زیادی از این ملاقات نگذشته بود که آنها برای اینکه نشان بدهند در تصمیم خود جدی هستند، یک روز که برای سخنرانی به مسجد مجد رفته بودم، این عکس را به راننده‌ام دادند و عکسی را نیز برای مرحوم حاج عباسعلی اسلامی‌ـ متصدی مسجد سید عزیزالله‌ـ فرستادند. آن بیچاره‌ها این عکس مونتاژ را آخرین تیر در ترکش خود، برای به سکوت کشاندن من به حساب می‌آوردند و نمی‌خواستند آن را به آسانی خرج کنند؛ تا در موقع مناسب آن را برای ضربه زدن به من بکار گیرند.

واکنش مردم نسبت به آن نقشه پلید

از نظر ساواک، بعد از سخنرانی تند مسجد جامع تهران، دیگر زمان آن رسیده بود که تهدید مذکور عملی شود و آنها مرا ترور شخصیت کنند، تا به خیال خودشان هم به من ضربه بزنند و هم اثر منبرم را در مردم از بین ببرند. لذا به سرعت و به طور گسترده آن عکس ساختگی را در سراسر کشور پخش کردند.بعضی از اشخاص که آن را دیده بودند، به من تلفن می‌کردند و از این حرکت مذبوحانه اظهار تأسف می‌نمودند، و من جواب می‌دادم: «این مسئله برای من مهم نیست؛ اما از آنجا که حاکی از شرف سوزی و فضیلت سوزی است، باعث می‌شود که در این مملکت هیچ کس احساس امنیت خاطر نکند و امنیت از مردم سلب شود و آنها همیشه در نگرانی به سر ببرند». اصولاً از بین بردن شخصیت یک انسان‌ـ ترور شخصیت‌ـ به مراتب ناگوارتر و سخت‌تر از نابود کردن جسم و جان اوست؛ زیرا از بین بردن شخصیت، یک عمل ممتد است و عوارض و تبعات منفی آن تا مدت‌های طولانی ادامه دارد. از بین بردن یک منبری‌ـ که راهنمای افکار مردم و مبلغ اوامر الهی است‌ـ نابودی یک فرد نیست، بلکه یک مملکت را از آزادی و توجه به وظایف دینی خود باز می‌دارد.
 
خدا شاهد است که پس از پخش عکس مزبور، حتی یک تلفن هم به من نشد که اسائه ادبی صورت گیرد، یا چیز ناروایی گفته شود. بلکه برعکس، همه احساس همدردی با من و نفرت و انزجار نسبت به اقدام ضدانسانی ساواک می‌کردند. لذا این قضیه برای ساواک نتیجه معکوس داشت. مردی مسلمان و آزاده و فهیم که بسیار اهل درک بود و گاهی در مجالس با هم برخورد می‌کردیم و سلام و علیکی داشتیم، با این که هرگز منزل من نیامده بود، تلفن کرد و گفت: «می‌خواهم چند دقیقه منزل شما بیایم و شما را ببینم». آمد و گفت: «از این عکس که پخش کرده‌اند، به من هم داده‌اند». 

عکس را نشان داد و جلوی من پاره کرد و دور ریخت. گفت: «آمده‌ام به شما تبریک بگویم. می‌دانستم و می‌دیدم که شما از اعمال دستگاه انتقاد می‌کنید، اما فکر نمی‌کردم که انتقادهای شما این قدر روی دستگاه اثر گذاشته باشد و آنها را تا این اندازه در فشار سیاسی قرار دهد که دست به چنین کاری بزنند! وقتی که ساواک این عکس را منتشر کرد، فهمیدیم انتقادات شما برای اینها کشنده است که به این فکر پلید افتاده‌اند و اقدام به چنین سیاهکاری نموده‌اند».

نکته دیگر این که من در مجالس فواتح، یا صبح منبر می‌رفتم یا عصر و یا اینکه هم صبح و هم عصر منبر می‌رفتم. در بعضی از مساجد وقت نبود، و لذا هر چند ساعت دو مجلس می‌گرفتند.

روزی ساعت ۱ تا ۳ بعدازظهر به مسجدالجواد وعده داده بودم، تا بعد از آن برای استراحت به منزل بروم. اما برای مجلس دیگری که از ساعت ۳ تا ۵ بود، نیز مرا دعوت کردند. گفتم: «نمی‌توانم دو منبر متوالی بروم. منبر اول راـ در ساعت قبل از آن‌ـ وعده داده‌ام؛ اگر می‌توانید اولی را موافق کنید که از من صرفنظر کند، می‌آیم، وگرنه نمی‌شود. 

شخص دعوت کننده گفت: «غیر ممکن است و باید بیایید»! تعجب کردم که چرا وی این همه اصرار می‌کند. بعد گفت:«انتقادات شما از دستگاه باعث پخش عکس از طرف ساواک شده است. من می‌خواهم شما در مجلس ختم ما منبر بروید، تا ثواب این انتقادها برای روح مادر من باشد که از دنیا رفته است!» من هم ناچار دعوت را پذیرفتم. بنابراین، پخش آن عکس نه تنها به شخصیت من ضربه نزد، بلکه برعکس، عوارضی پیدا کرد که دستگاه را از عمل خود پشیمان نمود.در آن زمان هم بعضاً می‌شنیدم ساواک به این نتیجه رسیده است که پخش عکس ساختگی در بین مردم بی اثر بوده و احتمالاً فلانی انتقاداتش را شدت خواهد داد.
 


 

رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه به مصلحت نظام نیست که سران فتنه را دستگیر کنیم گفت: اگر سران فتنه را دستگیر می کردیم تبدیل به امامزاده می‌شدند.

 آیت‌الله صادق آملی لاریجانی در جمع اعضای هیئت علمی دانشگاه و نخبگان استان هرمزگان در پاسخ به اظهارات یکی از دانشجویان مبنی بر اینکه قوه قضائیه در برخورد با سران فتنه و فتنه‌گران تسامح کرده گفت: این گفته غیرمنصفانه است، باید با کار کارشناسی صحبت کنید. هرچند که دستگاه قضائی هم معصوم نیست و شاید مانند هر نهاد دیگری خطا داشته باشد ولی در بحث مبارزه با فتنه‌گران باید بگویم که بیش از هزار پرونده تشکیل شد و عده‌ زیادی محکوم شدند و در حال گذراندن دوران محکومیت هستند.

وی افزود: در موضوع دستگیری سران فتنه باید بگویم که بحث مصلحت نظام در پیش است و تصمیم‌گیری بر عهده من نیست و مصالح نظام به ولایت فقیه وابسته است و این مسایل فراتر از تصمیمات قوه قضائیه است. البته من چندین بار در لفافه هم گفته‌ام که این تصمیم مصلحت‌آمیز را صحیح می‌دانم.

رئیس قوه قضائیه اظهار داشت: اگر بعد از فتنه ۸۸ با سران فتنه برخورد می‌کردیم آنها به امامزاده تبدیل می‌شدند همان طور که یک عده از روشنفکران که هیچ روحانی را قبول نداشتند پشت سر آنها محکم ایستادند در حالی که آنها رای‌شان کمتر از رای های باطله بود.

آملی لاریجانی اظهار داشت: قوه قضائیه از اتهام عدم رسیدگی به پرونده سران فتنه مبرا است. البته وقتش برسد این کار انجام می‌شود.

رئیس دستگاه قضا در پاسخ به پرسش دیگری از اعضای هیئت علمی دانشگاه مبنی بر اینکه با توجه به برخی رانت‌خواری‌ها نیاز به ایجاد شعبه تخصصی ویژه دانشگاه است، گفت: ایجاد شعبه تخصصی بر عهده رئیس دادگستری است و من به تمام دادگستری‌ها این اختیار را داده‌ام که اگر لازم باشد شعبه تخصصی ایجاد کنند.

آملی لاریجانی در مورد پرونده مفاسد اقتصادی گفت: با افتخار می‌گویم که از زمان ریاست من در دستگاه قضا برخورد قاطعی با مفاسد اقتصادی شده است. شاید هر روز این برخوردها را اعلام نکنیم ولی برخوردها به صورت قانونی انجام می‌شود.

وی افزود: البته باید بدانیم که اعلام اسامی مفاسد اقتصادی و دانه درشت‌ها بدون قطعی شدن حکم غیرقانونی و ظلم است پس اجازه دهید پس از بررسی و اجرای حکم اطلاع رسانی کنیم.


 

يك مرجع تقليد گفت: شش هزار نفر تعيين شده‌اند تا نانوايي ها گران فروشي نکند و کسي پول اضافه نگيرد و ... اما اين همه فساد اخلاقي، شش نفر هم پيدا نمي‌شود که مسوول جلوگيري از آنها باشند.
به گزارش مركز خبر حوزه، آيت‌الله العظمي مکارم شيرازي در ابتداي درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم در روز چهارشنبه ۲۰ بهمن ۸۹ با تبريک ايام الله دهه فجر و ۲۲ بهمن به فسادهاي رژيم پهلوي اشاره كرد و گفت: مفاسد اخلاقي دربار بسيار زياد بود، ثروت‌هاي هنگفتي براي خود دست پا کرده بودند به حدي که تعداد شراب فروشي هاي کشور از نانوايي‌ها زياد بود.

وي افزود: درباريان هم خود ثروت کشور را غارت مي‌کردند و هم آمريکايي‌ها و انگليسي‌ها منابع عظيم و خدادادي اين ملت را به يغما مي‌بردند، آنها از رژيم پهلوي حمايت مي‌کردند چرا که براي آنها منافع بسيار و درآمد داشت.

اين مرجع تقليد به خفقان سياسي رژيم شاه و سرسپردگي آن به غرب اشاره و خاطرنشان كرد: وقتي آمريکايي‌ها به شاه دستوري مي‌دادند ديگر کسي جرات نمي‌کرد، بر خلاف آن حرفي بزند، مثلاً درباره برخورد با فرقه‌هاي ضاله کسي حق نداشت صحبت کند، حتي آيت الله العظمي بروجردي مي‌فرمودند: روي من فشار است و من نمي‌توانم.

وي با اشاره به نفوذ دولت‌هاي غربي در ارکان تصميم‌گيري حکومت ايران اظهاركرد: هرکس مي‌خواست به مجلس راه پيدا کند بايد با مشورت آمريکا صورت مي‌گرفت، زيرا سفارت خانه‌هاي غربي ليست‌ اسامي کانديداها را آماده مي‌کردند.

آيت‌الله مکارم شيرازي گفت: عنايت خداوند باعث شد مملکت روي پاي خود بايستد، وابستگي‌ها به ديگران قطع شود و اگر کسي زمان قبل از انقلاب را مقايسه کند و تفاوت‌ها را نفهمد بي انصافي است.

وي افزود: بايد شکر اين نعمت بزرگ را به جا آوريم و روح شکر کردن، عمل به آن است و بايد بدانيم که آيا ما از اين نعمت قدرداني مي‌کنيم يا نه؟!

وي اظهاركرد: امروز مسائل اقتصادي در مملکت مورد اهتمام بسياري است تا جايي که ۶ هزار بازرس تعيين شده اند که اگر نانوايي، گران فروخت و يا تاکسي پول اضافه گرفت، جلوي آن را بگيرند اما اين همه مفاسد اخلاقي در جامعه مشاهده مي‌شود، شش نفر پيدا نمي‌کنيد که مسوول جلوگيري آنها باشد.

اين مدرس حوزه‌ي علميه قم تصريح کرد: اگر مسايلي که امروز است در زمان شاه بود وضع خيلي بدتر مي‌شد.

استاد خارج فقه حوزه بيان كرد: مسائل اخلاقي را چه کسي مي‌آورد و از کجا مي‌آيد؟ آيا نمي‌شود جلوي آن را گرفت؟

اين مرجع تقليد بيان كرد: اميدواريم همه آقايان، برادران و کساني که در مسير هدايت مردم هستند بيشتر احساس مسئوليت کنند تا بتوانيم جلوي مفاسد اخلاقي و فرهنگي را بگيريم.

آيت‌الله مکارم شيرازي با انتقاد از بي‌تفاوتي برخي افراد نيست به مفاسد اخلاقي گفت: بايد جلوي مفاسداخلاقي و فرهنگي گرفته شود نه اين که به آن دامن بزنيم ولي متاسفانه برخي به آن دامن مي‌زنند.

وي خاطرنشان کرد: خداوند نعمت انقلاب و جمهوري اسلامي را پايدار و استوار کند تا بتوانيم تا ظهور حضرت امام عصر‌(عج) در سايه آن زندگي مادي و معنوي خوبي داشته باشيم.

 

برخی عناصر مرتبط با فتنه گران که در جریان اغتشاشات ۸۸ از کشور گریخته اند ، تحت پوشش وسازماندهی فتنه گران قرار گرفته اند .
برخی عناصر مرتبط با فتنه گران که در جریان اغتشاشات سال گذشته فعال بوده و اخیرا برای فرار از عقوبت با روشهای مختلف از کشور گریخته اند ، تحت پوشش وسازماندهی فتنه گران قرار گرفته اند . 

تلاش فتنه گران برای تحت پوشش قرار دادن این جمع از آنجا ناشی می شود که زمزمه هایی برای بازگشت ومعرفی به دستگاه های مسئول در بین این جمع وجود داشته و بیم این می رفته است که با افشاگری احتمالی این افراد ،از وضعیت فعلی فتنه گران نیز متزلزل تر گردد. 

لازم به یادآوری است که آنچه در واقع به عنوان پوشش فرقه از آن نام برده می شود در واقع تائید فرد ومعرفی به سیستم های امنیتی وحمایتی کشور های حامی فتنه می باشد.در همین زمینه گفته می شود این افراد توسط این سرویسها در مشاغل وامور مختلفی که علیه نظام جمهوری اسلامی طراحی شده است بکار گیری می شوند.
 

بهمن،روز تجلیل از جانبازان فتنه
 

 

مراسم تجليل بسيج از جانبازان فتنه روز شنبه ۲۳ بهمن‌ماه برگزار خواهد شد.
به گزارش روابط عمومي سازمان بسيج مستضعفين، سردارمحمدرضا نقدي در آستانه مراسم تجليل از جانبازان فتنه سال گذشته، بابيان اين مطلب، اظهارداشت: پيروزي‌هاي امروز انقلاب اسلامي را مديون شهدا و جانبازان هستيم بويژه آنهايي كه در فتنه سال گذشته با ايثارگري خود موجب پايداري و ثبات بيشتر اين كشور شدند.

نقدي افزود: ايستادن و مواجه شدن با دشمني كه فريب بيگانگان را خورده ولي از يك نژاد و قوم بوده و شايد در همين محل زندگي و محيط كار باشند، ايمان خيلي قوي‌تر، با انگيزه‌اي بالا طلب مي‌كند كه جانبازان و شهداي فتنه سال گذشته چنين منزلتي دارند.

وي اين ايثارگري را بيانگر عمق فهم و اعتقاد عميق آنها به اسلام و ارزش هاي الهي دانست و تأكيد كرد: تجليل از اين عزيزان، ديني بر گردن ما بود، ديني كه بايد آنرا ادا مي‌كرديم براي همين فرصتي دست داد تا در سالگرد پيروزي انقلاب، درشرايطي كه شاهد طلوع آزادي در جهان هستيم، قدري از اين دين را بجا بياوريم.

مراسم تجليل از جانبازان فتنه روز شنبه ۲۳ بهمن بعداز نماز مغرب و عشاء برگزار مي‌شود.
 

 پاسخ اژه ای به درخواست فتنه گران

 

محسنی اژه‌ای در پاسخ به پرسش خبرنگار مهر پیرامون نامه اخیر موسوی و کروبی به وزیر کشور برای برپایی راهپیمایی روز ۲۵ بهمن ماه به منظور دفاع از حقانیت مردم تونس و مصر گفت: اگر واقعاً شخصی انگیزه حمایت از مردم غیور و به پاخاسته مصر و تونس را داشته باشد همراه با حکومت و ملت در روز ۲۲ بهمن در راهپیمایی شرکت می‌کند در حالی که تعیین یک روز دیگر بدان معنی است که این آقایان خود را از صف مردم جدا کرده و ایجاد تفرقه می‌کنند.

سخنگوی قوه قضائیه در مورد آخرین وضعیت پرونده اتهامات دادستان سابق تهران، حضور سارا شورد در دادگاه سه تبعه آمریکایی، وضعیت دو تبعه آلمانی، جزئیات پرونده سادات و درخواست موسوی و کروبی برای برگزاری راهپیمایی توضیح داد.

به گزارش مهر، حجت‌الاسلام غلامحسین محسنی اژه‌ای در حاشیه سفر استانی رئیس قوه قضائیه در جمع خبرنگاران در پاسخ به این پرسش که اخیراً پدر مرحوم روح‌الامینی در مورد برپایی دادگاه متهم اصلی حادثه کهریزک خبر داده گفت: ابتدا باید واژه متهم اصلی را تعریف کنیم که در تعریف حقوقی مباشر، شریک، مسبب و معاون جرم تعریف شده ولی واژه متهم اصلی تعریف نشده است. اگر منظور ایشان از اصلی دادستان سابق تهران است باید بگویم پرونده وی هم اکنون در دادسرای ویژه کارکنان دولت در حال رسیدگی است اما هنوز کیفرخواست صادر نشده است.

سخنگوی قوه قضائیه در مورد عدم حضور سارا شورد در دادگاه سه تبعه آمریکایی گفت: تصمیم درباره ضبط وثیقه و یا تبرئه وی به عهده دادگاه است. اگر وکلا درخواست خاصی نکنند نباید مدت زمان رسیدگی به پرونده طولانی شود.

وی در مورد وضعیت دو تبعه آلمانی گفت: هنوز پرونده آنها به دادگاه نرفته است.

دادستان کل کشور در مورد وضعیت آمار جرم در دادسراهای استان هرمزگان گفت: با توجه به وجود بیش از یک هزار کیلومتر مرز آبی و همسایگی با کشورهای حاشیه خلیج فارس و همچنین تردد اتباع بیگانه در این استان طبیعی است که ورود کالاهای قاچاق به ایران با وجود تمامی تمهیدات رخ دهد.

محسنی اژه‌ای اختلافات ملکی، تصرف زمین، قاچاق کالا، نزاع‌های محلی را از عمده پرونده‌های موجود در دادسرای استان هرمزگان عنوان کرد و افزود: هرچند ناامنی‌ها و شرارت‌های خاص نسبت به گذشته کمتر شده ولی در کل آمار جرایم در استان هرمزگان کم نشده است.

جدیدترین جزئیات پرونده سادات

دادستان کل کشور در پاسخ به پرسش خبرنگار مهر مبنی بر اینکه برخی از متهمان پرونده سادات در زندان مدعی شده‌اند که وام ریاست جمهوری را دریافت نکرده و عده‌ای از این پول سوء استفاده می‌کنند، گفت: در پرونده سادات چندین اشکال وجود داشت. اول اینکه خود مردم وقتی دیدند که فردی نه ثروت و نه اعتباری دارد پول را از مردم دریافت کرده و درصد بالایی را به آنها پرداخت می‌کنند ولی باز هم طمع کرده و برای دریافت پول بیشتر به سراغ این افراد رفتند. دوم اینکه پس از دستگیری متهمان اعلام شد که هر کس از پرونده سادات شکایت دارد می‌تواند مراجعه کند در حالی که عده‌ای چندین برابر بهره پول خود را از متهمان دریافت کرده بودند و در کنار عده‌ای که سودی دریافت نکرده بودند در ردیف شاکیان قرار گرفتند و همین امر حجم پرونده را افزایش داد.

محسنی اژه‌ای افزود: قرار بود دولت وامی را به مالباختگان اختصاص دهد تا جبران خسارت شود ولی تمام این بودجه و وام اختصاص نیافت. شاید منظور شما از متهمانی که چنین ادعایی کرده‌اند این باشد که این متهمان نسبت به سایرین شاکیان بیشتری دارند.

پرونده "هوو" همچنان مفتوح است

وی در پاسخ به خبرنگار مهر در مورد آخرین وضعیت پرونده "هوو" گفت: در این پرونده وزارت صنایع موظف شده تا مشکلات این خودروی سنگین را رفع کند و تعزیرات حکومتی هم در این مورد خوب وارد شد و تعدادی از کامیون‌ها را توقیف و خسارت را به خسارت دیدگان پرداخت کرد و بعد از آن وضعیت کمی بهتر شد ولی نمی‌توان گفت که نقصی باقی نمانده است. در هر حال پرونده همچنان مفتوح است و خسارت دیدگان می‌توانند شکایت کنند.

پاسخ به درخواست موسوی و کروبی

محسنی اژه‌ای در پاسخ به پرسش خبرنگار مهر پیرامون نامه اخیر موسوی و کروبی به وزیر کشور برای برپایی راهپیمایی روز ۲۵ بهمن ماه به منظور دفاع از حقانیت مردم تونس و مصر گفت: اگر واقعاً شخصی انگیزه حمایت از مردم غیور و به پاخاسته مصر و تونس را داشته باشد همراه با حکومت و ملت در روز ۲۲ بهمن در راهپیمایی شرکت می‌کند در حالی که تعیین یک روز دیگر بدان معنی است که این آقایان خود را از صف مردم جدا کرده و ایجاد تفرقه می‌کنند.

وی افزود: این یک اقدام سیاسی است ولی مردم ایران هوشیار هستند و اگر هم ضرورت باشد پاسخ می‌دهند.

سخنگوی قوه قضائیه در مورد پرونده فردی که به عنوان فرزند سردار احمدی‌مقدم فرمانده ناجا از فوتبالیست‌ها کلاهبرداری کرده است، گفت: از جزئیات این پرونده مطلع نیستم ولی مردم باید حواسشان جمع باشد. به دادستان هم سفارش کردم این پرونده را سریعتر به نتیجه برساند. رسانه‌ها هم بیایند و بعد از اتمام این پرونده‌ها بر روی شگردها و نحوه کلاهبرداری‌ها اطلاع رسانی کنند تا موضوع برای مردم باز شود.

حکم اعدام سکینه محمدی به قوت خود باقی است

سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به این پرسش که آیا حکم اعدام سکینه محمدی ملغی شده گفت: این حکم به قوت خود باقی است.

 

 
 
آنچه عيان است چه حاجت به بيانيه است!
 
غلامعلی حداد عادل در گفت‌وگوی كوتاهی با ندای انقلاب در حاشیه مراسم انتخاب کتاب سال، در پاسخ به پرسشی درباره بيانيه اخير موسوی در دعوت از مردم برای حضور در يك راهپيمايی به بهانه حمايت از مردم مصر و تونس در ۲۵ بهمن با وجودی كه وی در دوران انتخابات مدعی بود كشور آنقدر مشكل دارد كه نيازی به پيگيری مسائل فلسطين و ساير كشورها نيست، گفت: در زبان فارسی يك ضرب‌المثل داريم كه می‌گويد: «آنچه عيان است چه حاجت به بيان است» ولی من به اين آقايان می‌گويم: «آنچه عيان است چه حاجت به بيانيه است»
وی افزود: همين يك جمله پاسخ خوبی به اين اقدام سران فتنه است.
 

آب و پتو بردارید! تا حق مردم مصر را نگیریم به خانه خود نمی رویم
 

به گزارش خبرگزاری واحد مرکزی بالافترین ، به مناسبت فراخوان جست و خیز سبز برای برگزاری تظاهرات به منظور اعلام حمایت از مردم مصر و تونس یکی از کاربران فهیم و خوش ذوق مستقر در تارنمای بالافترین، با اعلام حمایت قاطع از قیام مردمی مصر اذعان کرد 25 بهمن هم پای سایر کاربران پرشور  فضای مجازی در راه پیمایی شرکت خواهد کرد و تا حق مردم مصر را نگیرد به خانه اش باز نمی گردد. او هم چنین تصریح کرد از آنجا که احتمال دارد تا پایان روز 25 بهمن نتواند حق مردم مصر را بگیرد، بنابراین با پوشیدن لباس گرم و آوردن غذای کافی شب را در همان خیابان های اطراف دانشگاه تهران اطراق خواهد کرد.

در ادامه ارایه چنین راهکاری هوشمندانه یکی دیگر از کاربران فهیم با اعلام آنکه پوشیدن لباس های تنگ و غیر راحت در بازستانی حق مردم مصر تاثیر منفی می گذارد از همه خواست تا از پوشیدن کفش های پاشنه بلند اجتناب کرده و حتی المقدور زیر شلواری خود را نیز به همراه داشته باشند تا در صورت نیاز شب را با لباس راحت تری در خیابان ها به صبح برسانند.

در ادامه یکی از کاربران پرسابقه و فعال این تارنما نیز ضمن  ابراز هم بستگی با مردم مظلوم مصر و پافشاری بر بازستاندن حق مسلم شعب مبارز عرب از چنگال دیکتاتورهای منطقه، اعلام کرد که هیچ نگران قضای حاجت شبانه نباشند که فکری نو در انداخته است. او گفت که برای قضای حاجت به مترو ها و مساجد و پاساژها رفته ولی تاخیر نکنید و اما در بازگشت تعجیل . او هم چنین از برپایی خیمه های صحرایی با مخزن های سیار برای قضای حاجت حق بگیران مردم مظلوم مصر توسط گروههای داوطلب مردمی خبر داد.

Collapse this post

 

 

http://www.islamupload.ir/images/qf42qbddx4xt4xgwqu8u.jpg






تاریخ: چهار شنبه 20 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط arman

 

فرا خوان برای مایوس کردن فتنه و سران فتنه

 
"22 بهمن امسال روز نمایش وحدت و همدلی و نماد قیام ملت سربلند ایران اسلامی علیه استکبار جهانی و مزدوران داخلی آنان مخصوصا نوکران (سران احمق فتنه ) حلقه بگوش صهیونیستها است."


 

 "22 بهمن‌ماه امسال  روز تجلی اتحاد ملی و انسجام اسلامی و وحدت اقشار مردم با گرایش‌های مختلف سیاسی و سلایق متفاوت است که حول محور ولایت فقیه، برای حفظ "استقلال، ‌آزادی و جمهوری اسلامی" در حرکت و تکاپو است."


 

"اینک با ورود به دهه چهارم از حیات پربرکت و طیبه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران "دهه پیشرفت و عدالت" و در سی و دومین سالگرد فجر پیروزی، پیام انقلاب اسلامی ایران در گوش میلیون‌ها آزاده حقیقت‌جو در سرتاسر گیتی طنین‌انداز می‌شود."


 

 

22 بهمن کسی در خانه نماند

 

 


 

 

"22 بهمن‌ماه، روز حرکت در رودخانه جوشان و توفنده وحدت و پیوستن به اقیانوس بی‌کران اراده و اقتدار ملی است و فرصتی برای سنجش حرکت انقلاب اسلامی و هموار کردن مسیر آن در جهت نیل به اهداف والای اسلامی - انسانی است."

 

"22 بهمن‌ماه نقطه عطفی در دفتر قطور خاطرات و افتخارات ملت آگاه ایران است که در بسیج تمامی نیروها و ظرفیت‌های انقلاب اسلامی نقش بسزایی دارد."

"22 بهمن‌ماه میعادگاهی برای تجدد عهد مردم با یکدیگر، شهدا، امام شهدا، و مقام معظم رهبری برای ادامه مسیر انقلاب اسلامی تا رسیدن به کمال انسانی و فتح قلل رفیع عزت و شرافت است."

 

تمامی گروه‌ها،‌جریان‌ها، احزاب سیاسی و کلیه‌ آحاد، اقشار و اصناف مردم شریف، ‌وفادار و انقلابی با تمامی سلایق و گرایشاتی که در مسیر پیشرفت و عدالت نظام مقدس جمهوری اسالمی ایران گام برمی‌دارند، می‌خواهد تا با حضور حماسی، آگاهانه، انقلابی، پرشور و گسترده خود در صفوی متحد و یکپارچه با فریاد "الله اکبر" و "مرگ بر آمریکا" و "مرگ بر اسرائیل" در راهپیمایی مردمی یوم‌الله 22 بهمن‌ماه وحدت و اقتدار ملی خود را به منصه‌ی ظهور رسانده و با حضور انبوه و به موقع خود مشت محکمی بر دهان مستکبرین جهان و مزدوران داخلی آنها که با چهره نفاق جدید جبهه جدیدی در رویارویی با اسلام و ملت بزرگ ایران گشوده‌اند بکوبند و با نمایش وحدت ملی و حفظ هوشیاری، دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی را رسوا و زبون سازند."


22 بهمن امسال ادامه حماسه مردم در 9 دي سال گذشته است

آيت‌الله عبدالنبي نمازي، نماينده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبري در گفت‌وگو با کلمه ،‌ پيروزي انقلاب اسلامي را نعمت بي‌نظير و بي‌بديل آسماني دانست و اظهارداشت: خداوند بر ملت ايران و روحانيت شيعه منت گذاشت و به دست تواناي فقيهي بزرگ و نامدار نظام شاهنشاهي 2500 ساله را ساقط و به جاي آن نظام و انقلاب اسلامي شكل گرفت.

وي بر همين اساس تأسيس و اداره يك حكومت ديني براي مردم را نعمت بسيار بزرگي دانست كه حفظ و پاسداري از اين نعمت و پيوند ملت با آن را يكي از ضرورت‌ها و وظايف الزامي و عقلي جامعه ما عنوان كرد.

عضو مجلس خبرگان رهبري با بيان اينكه امروز مردم دنيا چه در شرق و چه در غرب از آتش ظلم و استبداد حكومت‌هاي خود مي‌سوزند، يادآورشد: نمونه بارز اين موضوع در حال حاضر در مصر، تونس، يمن و كشورهاي ديگر وجود دارد.

وي با تأكيد بر اينكه اين ملت‌ها تحت فشار و ظلم‌هاي بسيار حكومت‌هاي خود قرار گرفته‌اند، افزود: مردم مصر براي نجات از حكومت استبدادي‌ حاكم بر آنها در ميدان التحرير مستقر شده و از كار و زندگي خود دست كشيده‌اند.

آيت‌الله نمازي با بيان اينكه خداوند اين نعمت را در سال 57 نصيب ملت ايران كرد، افزود: به تدريج كشورهاي مسلمان و مسلمانان دنيا به سمت و سوي الگوبرداري از انقلاب اسلامي و حكومت ملت ايران حركت مي‌كنند.

وي بر همين اساس به حراست از انقلاب اسلامي با داشتن انسجام، اتحاد و تقواي سياسي اشاره كرد و اظهارداشت: وحدت سرمايه پيروزي انقلاب وحدت است؛ از اين رو نبايد اجازه داد كه به دليل برخي ندانم‌كاري‌ها و سهل‌انگاري‌ها به اين وحدت خدشه‌اي وارد شود بلكه بايد همه حول محور ولايت فقيه به مسئوليت‌ها و وظايف اسلامي و ملي خود بپردازند.

عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم يكي از عرصه‌ها براي اعلام هبستگي و پايداري از نظام و انقلاب اسلامي را حضور در راهپيمايي 22 بهمن دانست و گفت: ملت ايران از آغاز انقلاب تا امروز وفاداري خود را به نظام، آرمان‌هاي امام راحل با حضور در راهپيمايي 22 بهمن و روز قدس نشان داده است.

وي در خاتمه به راهپيمايي باشكوه 9 دي اشاره و خاطرنشان‌كرد: ملت ايران وفاداري خود را به اسلام،‌ انقلاب و ولايت فقيه در 9 دي اعلام كرد و در ادامه اين حماسه در 22 بهمن امسال نيز ملت ايران با شور و احساسات افزوده بر گذشته در عرصه حضور پيدا خواهد كرد.


 
قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین گفت: آغاز شکاف بین اسلامیت و جمهوریت که منشاء فتنه در کشور بود، فاصله گرفتن افراد از اصول و عدم پایبندی آنها به ضدیت با استکبار و حمایت از مستضعفان است.

به گزارش کلمه ، سید‌مرتضی نبوی، قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین شب گذشته با حضور در برنامه «دیروز، امروز، فردا» با اشاره به مدیریت امام (ره) قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اظهار داشت: صحبت در خصوص یک شخصیت الهی و نورانی همچون حضرت امام (ره) نیاز به اظهار عجز دارد؛ امام راحل از آغاز نهضت در سال 49 کلام و بیانیه‌های بسیار جذابی داشتند که به دل می‌نشست.

وی ادامه داد: ویژگی الهی و عمل امام (ره) برای خدا باعث ایجاد مودت نسبت به ایشان در دل مردم شده بود و به تدریج شدت گرفت؛ پس از انقلاب نفوذ کلمه امام راحل فوق‌العاده بود و مودت ایشان در قلب مردم سیر تکاملی داشت.

نبوی افزود: مجلس خبرگان بعد از رحلت حضرت امام (ره) در فاصله کمی در خصوص انتخاب رهبر به نتیجه رسیدند و آن را اعلام کردند و با این اقدام آرامشی در جامعه ایجاد شد که در واقع با هدایت الهی حضرت امام (ره) صورت گرفت. از این رو تمام توطئه دشمنان که به جانشینی چشم داشتند، خنثی شد.

در زمان امام بسیار توطئه کردند تا انقلاب شکست بخورد

این فعال سیاسی با بیان اینکه دشمنان در زمان حضرت امام (ره) از هیچ توطئه‌ای برای شکست انقلاب غافل نبودند، تصریح کرد: آنها پیش‌بینی کردند بلافاصله پس از رحلت امام (ره) خلأیی در رهبری به وجود می‌آید که به دلیل نبود شخصیت مناسب انقلاب با شکست روبرو می‌شود؛ اما وقتی مجلس خبرگان تصمیم نهایی را گرفت باعث شکست دشمن و آرامش الهی علاقه‌مندان انقلاب اسلامی شد.

وی ادامه داد: پس از رحلت امام (ره) پشتیبان دیگری برای انقلاب اسلامی برگزیده شد و به اعتقاد صاحبنظران، رهبر جوانی به شیوه حضرت امام (ره) انقلاب را هدایت کرد.

قائم‌مقام جامعه اسلامی مهندسین بیان داشت: حضرت امام (ره) در اواخر عمرشان به این نتیجه رسیدند که شرط مرجعیت برای رهبری لازم نیست؛ لذا این مسئله در اصلاح قانون اساسی مطرح شد بر همین اساس عده‌ای از فضلای حوزه که معتقد به ملازمت مرجعیت و رهبری بودند با توضیحات حضرت امام (ره) قانع شدند؛ اما در مجلس خبرگان به نظر اول خود بازگشتند.

وی خاطرنشان کرد: افرادی که به نظر سابق خود بازگشتند، مرحوم آیت‌الله گلپایگانی را به عنوان رهبر پیشنهاد کرده و گفتند حضرت آیت‌الله خامنه‌ای قائم مقام ایشان شود اما این موضوع در مجلس خبرگان پذیرفته نشد.

نبوی گفت: علی‌‌رغم تصریح امام (ره) مبنی بر عدم الزام شرط مرجعیت برای رهبری در نامه تاریخی‌شان به مجلس خبرگان عده‌ای این مسئله را قبول نکردند.

دشمنان، عظمت رهبر انقلاب را سانسور می‌کنند

قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین اظهار داشت: اکثریت مجلس سوم و دولت جزء مخالفان مقام معظم رهبری به عنوان رئیس جمهور بودند در حالی که رهبر معظم انقلاب اولین اقدامی که پس از منصوب شدن به رهبری انجام دادند دعوت از مجموعه مخالفان بود و به آنها فرمودند «نسبت ما با شما تغییر کرده و شما با آن تشکل روحانی که بنده عضو آن بودم هیچ فرقی ندارید» بنابراین ایشان از جایگاه رهبری با نسبت مساوی با همه رابطه برقرار کردند.

وی ادامه داد: برخی افراد توفیق تنظیم رابطه با مقام معظم رهبری را پیدا نکردند و دچار خسارت شدند هرچند این امر برای نظام و انقلاب هم خسارت محسوب می‌شود و امید است آنها این مسئله را جبران کنند.

نبوی با اشاره به اینکه مقام معظم رهبری مانند حضرت امام (ره) در جهت حفظ وحدت حرکت کردند، افزود: دشمنان در عین حال که شاهد از بین رفتن آرزوهای خود بودند تا مدت‌ها در صدد سانسور اخبار رهبری و القاء بی‌تاثیر بودن نقش ایشان در ایران بودند.

وی بر همین اساس تصریح کرد: دشمن برای سانسور رهبری و ایجاد اختلاف، اخبار رئیس‌جمهور وقت و تاثیر‌گذاری وی را بزرگنمایی می‌کرد از این رو شکستن این محاصره و سانسور مدت‌ها به طول انجامید چراکه آنها متوجه شدند مقام معظم رهبری مانند حضرت امام (ره) با قدرت و نشاط انقلاب را رهبری کرده و حرف اول را در جامعیت، وحدت، احساس آرامش و ثبات و تصمیم‌گیری به موقع می‌زنند.

برخی افراد پس از رحلت امام از مسیر امام زاویه گرفتند

این فعال سیاسی با اشاره به افرادی که پس از رحلت امام (ره) از مسیر ایشان فاصله گرفتند، یادآور شد: در زندگی اینگونه افراد نقطه‌ ضعفی احساس می‌شود که جدایی دین و سیاست از این موارد است، این افراد پس از رحلت امام (ره) نظرات و تحلیل‌های خود را در نشریات نوشته و معتقد بودند ما در زمان امام (ره) فقط از نظر سیاسی در خط امام(ره) بودیم.

وی ادامه داد: جریانی که بلافاصله پس از رحلت امام (ره) دچار انحراف از صراط مستقیم شد، دیانتشان در خدمت سیاست آنها بود لذا تجدیدنظرطلبی پدیده‌ای پس از انقلاب اسلامی است که تا زمان روشن شدن مسائل برای مردم به طول انجامید؛ چراکه این افراد جزء خانواده انقلاب بودند و در زمان حیات امام (ره) آنچنان از ولایت مطلقه فقیه حمایت می‌کردند که رقبای خود را به ضدیت با امام (ره) متهم کرده بودند.

نبوی با بیان اینکه افرادی که پس از رحلت امام (ره) دچار انحراف شدند در زمان حیات ایشان صرفا خود را پیرو خط امام (ره) می‌دانستند، عنوان کرد: حضرت امام (ره) دو جریان عمده روحانیت را که در زمان حیات ایشان در خانواده انقلاب شکل گرفت مورد تایید قرار دادند و فرمودند «تایید من از این دو جریان مادامی است که آنها پایبند به اصول ضداستکبار، حامی مستضعفان و پایبند به اسلام باشند» و این نکات به شکل دقیق در منشور برادری ذکر شده است.

وی خاطرنشان کرد: پس از رحلت امام (ره) برخی از افراد از این معیارها فاصله گرفته و صرف حجت شرعی داشتن موضوعی را کافی ندانستند و رأی مردم را مطرح کردند بنابراین این مسیر آغاز شکاف اسلامیت و جمهوریت و منشاء فتنه در کشور شد.

نبوی در خاتمه با بیان اینکه مجموعه افرادی که پس از رحلت امام (ره) دچار انحراف از مسیر ایشان شدند تجدید‌نظر طلب بودند، تصریح کرد: ریشه این مسئله در زمان حیات امام (ره) نیز وجود داشت اما برخی از آنها معتقد بودند که به دلیل وجود امام (ره) نظر قلبی خود را بیان نکرده‌اند وگرنه از اول نیز ولایت مطلقه فقیه را قبول نداشتند.


 

به گزارش کلمه ، مهدی یحیی‌نژاد؛ مدیر سایت «بالاترین» در آخرین نوشته در وبلاگ شخصی خود، از مردم ایران خواست تا اگر در روز 25بهمن به خیابان‌ها آمدند، تا تشکیل دولت انتقالی خیابان‌ها را ترک نکنند!

یحیی‌نژاد که پس از 21 ماه دوباره به اظهارنظر در وبلاگ شخصی‌اش به نام «ژرف» پرداخته است، در نوشته اخیر خود، ضمن انتقاد از میرحسین موسوی به عنوان رهبر ناآرامی‌های سال88 در تهران، از ایرانیان خواست تا اگر توانستند در روز 25 بهمن راهپیمایی تشکیل دهند، در خیابان‌ها بمانند.

مدیر سایت «بالاترین» در ادامه یادداشت خود به صورت غیر مستقیم به منشأ توهمات کاربرانش در سایت تحت مدیریت خود اشاره می‌کند و می‌نویسد: "اگر هم مردم تو خیابان ماندند و کار جلو رفت، وقت کشی نکنید، سریع تقاضای مشخص بدهید و یا دولت موقت تشکیل بدهید.

در این بین البته این فرد از دوستان خود در ایران می‌خواهد تا برای جلوگیری از “سوتی” برخی از رهبران جنبش مانند خاتمی، او را موقتا به یک کشور دیگر بفرستند!"

یحیی‌نژاد در بخش دیگری از نوشته خود، با انتقاد از سران ناآرامی‌های سال گذشته مدعی می‌شود که به برخی از آن‌ها تذکر داده است که نباید مردم به خانه برگردند: "یکبار مردم را فرستادید خانه گفتیم غافلگیر شدید برنامه ریزی نکرده بودید. اگر ایندفعه هم همان اشتباه را بکنید، مسئول به هدر رفتن هزینه‌هایی که مردم دادند شمایید".

این نوشته یحیی‌نژاد به دلیل توهم بسیار، در برخی از شبکه‌های اجتماعی مانند گوگل ریدر مورد تمسخر و استهزاء قرار گرفته است.

از سوی دیگر این اظهارنظرها با توجه به فضای حاکم بر سایت «بالاترین» که عموما با واژه “توهم” مترادف می‌شود، بسیار قابل توجه است.

گفتنی است چند روز پیش عکس نامه‌ای در شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های اینترنتی منتشر شد که در آن از سوی موسوی و کروبی، از وزارت کشور صدور مجوز راهپیمایی به منظور “حمایت از مردم مصر” درخواست شده بود.

جالب این‌جاست که حتی این نامه هم از سوی برخی دنبال کنندگان اخبار این 2شخص، مورد تمسخر قرار گرفته بود.


 

 

ريزش و رويش صرفا مربوط به انقلاب اسلامی ايران نيست.
به گزارش کلمه ، مهدی طائب بابیان این مطلب گفت: اين يك مسئله تاريخی است كه از آغاز انقلاب اسلامی نيز وجود داشته است.
این محقق و پژوهشگر حوزه درگفتگو با کلمه میگوید: فرزندان حضرت آدم از ابتدا بد نبودند و هر دو تابع حضرت آدم هم بودند، ولی وقتی شيطان مطامع دنيوی را ارئه كرد، يكی از آن‌ها در دام اين مطامع افتاد و بازی اين لذت‌ها دنيوی را خورد و منحرف شد.
طائب معتقد است به همان دليل كه اين فرزند آدم به دليل گرايش به لذت‌های دنيوی، جاه‌طلبی، مقام‌ و پست خواهی از دايره حق بيرون رفت، دليل ريزش‌های انقلاب نيز همين است.
اين فعال سياسی با بيان اينكه اين ریزش‌ها در آينده نيز ادامه خواهد يافت، اظهار كرد: اين راهی است كه در برابر همه قرار دارد، لذا همه بايد به خدا پناه ببريم و چشمان باز باشد كه مبادا در دامی كه شيطان برای كسانی كه دچار ريزش شدند، گستراند، نيفتيم.
طائب در ادامه اين گفت‌وگو با تأكيد بر اينكه خواص معيار شناخت حق نيستند، اظهار كرد: خواص می‌توانند با انجام وظيفه خود، شاخص‌هايی را كه در بيان حجت‌های زمان يعنی چه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری وجود داشته و دارد را تبيين كنند.
اين كارشناس علوم دينی تأكيد كرد: خواص يعنی كسانی كه می‌دانند، و الزامی وجود ندارد كه هركس می‌داند اهل عمل هم باشد؛ ما يك عالم عامل داريم  يك عالم بی‌عمل، لذا هميشه نمی‌توان گفت كه خواص شاخص هستند. اين خواص اگر به وظيفه خود كه همان تبيين شاخص‌های خط حجت زمان است عمل كردند كه موفق هستند، ولی اگر عالم بی‌عمل شدند، زمين می‌خورند وسقوط می‌كنند.
وی با اشاره به تلاش‌هايی كه در دوره‌های مختلف انقلاب اسلامی از سوی دشنمنان و برخی عوامل داخلی آن‌ها برای انحراف مسير انقلاب اظهار كرد: دشمن‌شناسی و بيداركردن مردم در مقابل دشمنان، شاخصه اصلی حركت بنيانگذار كبير انقلاب اسلامی است كه اين مسئله دشمنان را نگران كرده است و به مقابله برخواسته است و براساس آيات قران بهترين مقابله برای دشمنان تلاش برای خاموش كردن اين چراغ است.

 

کلمه :

عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری گفت: ایران اسلامی در پی عزت و استقلال کشور‌های عزت و استقلال کشور‌های اسلامی است و این مهم در روح بیانات ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای کاملاً مشهود است.

آیت‌الله سیداحمد خاتمی عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی باشگاه خبری فارس«توانا» با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌های این هفته نمازجمعه، اظهار داشت: خطبه‌های این هفته نمازجمعه همچون سایر خطابه‌های معظم‌له بسیار جامع الاطراف بود؛ بنابراین رهنمود‌های ولی امر مسلمین جهان در بخش‌های مختلف فرمایشات ایشان به ویژه در موضوع دهه مبارک فجر و پیروزی انقلاب اسلامی می‌تواند سرفصل مباحث جامعه در این ایام باشد.

وی در خصوص بیانات رهبر انقلاب، گفت: رهبر معظم انقلاب به طور مقایسه‌ای اسلام‌ستیزی رژیم شاه و متقابلاً گسترش اسلام به وسیله انقلاب اسلامی، وابستگی شدید حکومت پهلوی به بیگانگان و استقلال عمل نظام اسلامی، بی‌اعتنایی به مردم توسط رژیم منحوس پهلوی و اهتمام به تاثیر‌گذاری واقعی مردم بعد از پیروزی انقلاب را از پیامد‌های انقلاب اسلامی ذکر کردند.

امام جمعه موقت تهران همچنین تاکید کرد که شایسته است خفقان دوران رژیم سیاه پهلوی و آزادی، امروزه در نظام اسلامی مورد بحث و واکاوی کارشناسی تحلیل‌گران منصف انقلاب قرار گیرد.

آیت‌الله خاتمی با اشاره رهنمود‌های رهبر انقلاب درباره ترفند‌های دشمنان برای شکست دادن انقلاب اسلامی، ایجاد درگیری خیابانی، جنگ‌های روانی، کودتا، تحمیل جنگ هشت‌ساله، تحریم‌های اقتصادی و سرانجام فتنه 88 را به عنوان آخرین نمایشنامه دشمن برای استحاله نظام اسلامی برشمرد و یادآور شد: به فضل الهی دشمن در تمام این توطئه‌ها ناکام مانده است.

وی همچنین با بیان اینکه دهه فجر امسال حال و هوای دیگری دارد، اضافه‌کرد: عمده‌ترین عامل تحرک و بیداری مردم مسلمان کشورهای شمال آفریقا و عرب، اسلام‌خواهی و عزّت‌طلبی است.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تصریح کرد: حضور مردم در صحنه برای مقابله با حاکم خود فروخته‌شان که برده آمریکا و استکبار است، ریشه در مبانی اسلام دارد؛ بنابراین با صراحت و شجاعت خواستار خروج وی از کشورشان هستند.

وی یادآور شد: مردم مسلمان مصر از جانب رئیس‌جمهور نامبارک خود سال‌ها تحقیر شده‌اند و این در حالی است که مصر به عنوان یک کشور تأثیر‌گذار اسلامی زمانی پیشگام مبارزه با اسرائیل غاصب بود؛ اما امروز این حاکم خائن و خودفروخته، کشور مصر را تبدیل به پایگاه صهیونیست‌ها کرده است.

امام جمعه موقت تهران حضور مردم مصر در صحنه را هوشیارانه خواند و تاکید کرد: اتحاد مردم، لازمه رسیدن به اهداف و پیروزی است؛ بنابراین لازم است مردم مصر به خواسته ای کمتر از اهداف واقعی ملت مسلمان مصر تن ندهند و در این مسیر مراقب نفوذ و سم‌پاشی دشمن در جهت ایجاد انحراف در قیام خود باشند.

وی بیان داشت: ایران اسلامی در پی عزت و استقلال کشور‌های اسلامی است و این مهم در روح بیانات ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای کاملاً مشهود است.


 

کلمه: هنوز 10 سال از انتصاب حضرت آیت الله خامنه ای به امامت جمعه تهران نگذشته بود که پس از عروج آسمانی بنیانگذار انقلاب اسلامی، به وصیت امام خمینی، مجلس خبرگان امام جمعه تهران را به رهبری انقلاب برگزید.
 

 

 

امام جمعه تهران در دوران حیات امام، خطبه های تاریخ سازی را مانند خطبه 15 اسفند 1359 که در آن خشم انقلابی در برابر بنی صدر، جایش را به صبر به فرموده امام داده بود، خطبه غرا پس از عزل بنی صدر، خطبه روشنگرانه پس از پذیرش قطع نامه ایراد کرده بود.

در این نوشتار به هفت خطبه تاریخی و تاریخ ساز آیت الله خامنه ای در دوران رهبری ایشان می پردازیم:

خطبه اول

چهل روز از فقدان بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران گذشته بود که آیت الله خامنه ای در روز 23 تیرماه 1368 بر منصب امامت جمعه قرار گرفت. شروع خطبه ها با صدای گریه و ناله مستعمعان همراه بود: «چهل روز از فقدان عظيم و مصيبت‏بار امام بزرگوارمان مى‏گذرد و اين اولين جمعه‏اى است كه من در فقدان آن عزيز به نماز جمعه مى‏آيم و با شما امت وفادار و ياران مخلص او روبه‏رو مى‏شوم. باور كردن اين حقيقت تلخ، بسيار سخت است. در طول سال‌هاى گذشته، تصور دنياى بى‏روح و فضاى افسرده و زندگى غم‏انگيزى كه در آن، امام و رهبر و مراد و معلم و مرشد و پدر و اميد ما حضور نداشته باشد، برايمان بسيار دشوار بود. پروردگارا! ما در اين مصيبت به تو پناه مى‏بريم، از تو تسلا مى‏جوييم، از تو كمك مى‏خواهيم و به تو شكوه مى‏كنيم. اى بقيةالله، اى حجةبن‏الحسن‏العسكرى! تسليت اين مصيبت بزرگ را به تو عرض مى‏كنيم.»

خطبه اول به امام اختصاص داشت: «اولين كار بزرگ او، احياى اسلام بود. دومين كار بزرگ او، اعاده‏ى روح عزت به مسلمين بود. سومين كار بزرگ او اين بود كه به مسلمان‌ها احساس درك امت اسلامى داد. چهارمين كار بزرگ او، ازاله‏ى يكى از مرتجع‌ترين و پليدترين و وابسته‏ترين رژيم‌هاى منطقه و جهان بود. ازاله‏ى حكومت پادشاهى در ايران، كار پنجم او، ايجاد حكومتى بر مبناى اسلام بود؛ چيزى كه به ذهن مسلمان‌ها و غيرمسلمان‌ها خطور نمى‏كرد. كار ششم او، ايجاد نهضت اسلامى در عالم بود. هفتمين كار بزرگ او، نگرشى جديد در فقه شيعه بود. كار هشتم او، ابطال باورهاى غلط در باب اخلاق فردى حكام بود. امام ما اين باور غلط را عوض كرد و نشان داد كه رهبر محبوب و معشوق يك ملت و ديگر مسلمانان عالم، مى‏تواند زندگى زاهدانه‏اى داشته باشد و به جاى كاخ‌هاى مجلل، در يك حسينيه از ديداركنندگان پذيرايى كند و با لباس و زبان و اخلاق انبيا با مردم برخورد كند. كار نهم او، احياى روحيه‏ى غرور و خودباورى در ملت ايران بود و بالاخره دهمين كار بزرگ او، اثبات اين نكته بود كه «نه شرقى و نه غربى»، يك اصل عملى و ممكن است.»

خطبه دوم اما با تشکر آغاز شد: «اولاً، از خبرگان منتخب مردم به خاطر حسن‏ظنى كه به اين بنده‏ى حقير ابراز داشتند و مسؤوليت بزرگ و سنگينى را بر دوش من نهادند، تشكر مى‏كنم. ثانياً، از آحاد ملت بزرگ ايران و گروه‌هاى پُرشور و وفادار كه در طول اين مدت به عنوان بيعت و اعلام وفادارى، با پيام و حضور و پياده‏روى و تهيه‏ى طومار و غيره، تأييد و حمايت خودشان را اعلام داشتند، صميمانه و با همه‏ى وجود تشكر مى‏كنم و به خاطر وفادارى بى‏نظيرشان نسبت به امام و مقتداى بزرگ امت در طول چهل روز عزاى عمومى، سپاسگزارم.»

در ادامه، مسیر ایران در دوران رهبری ترسیم شد: «ملت هميشه بايد بيدار باشد و وحدت كلمه‏ى خود را حفظ كند... شما از همه‏ى دشمنانتان قويتريد... بايد براى حركت، كمرمان را محكم ببنديم. ما ديگر جنگ نظامى نداريم؛ اما جنگ با موانع سازندگى پيش روى ماست. بايد كشورمان را بسازيم.»

و در انتها: «ياد امام هرگز از دل و جان ما رخت نخواهد بست. امام عزيز! مگر ممكن است ما تو را فراموش كنيم؟ يقيناً اين غم بزرگ همچنان ما را تا سالهاى متمادى همراهى خواهد كرد. امام عزيز! ما از امروز - كه عيد قربان است - باز هم به خاطر تو زندگى و تلاش را شروع مى‏كنيم؛ چون تو اين راه را مى‏خواستى و مى‏پسنديدى و مى‏طلبيدى.»

خطبه دوم

ده سال پس از رهبری آیت الله خامنه ای، روز جمعه 18 اردیبهشت سال 1377 مصادف با عاشورای حسینی بود و رهبر انقلاب در خطبه های نماز جمعه بحث را به بیان عبرت‌هاي عاشورا کشاند: «بحث عبرت‌هاى عاشورا مخصوص زمانى است كه اسلام حاكميت داشته باشد. حداقل اين است كه بگوييم عمده اين بحث، مخصوص به اين زمان است؛ يعنى زمان ما و كشور ما، كه عبرت بگيريم. ما قضيه را اين‏گونه طرح كرديم كه چطور شد جامعه اسلامى به محوريت پيامبر عظيم‏الشأن، آن عشق مردم به او، آن ايمان عميق مردم به او، آن جامعه سر تا پا حماسه و شور دينى و آن احكامى كه بعداً مقدارى درباره آن عرض خواهم كرد، همين جامعه ساخته و پرداخته، همان مردم، حتى بعضى همان كسانى كه دوره‏هاى نزديك به پيامبر را ديده بودند، بعد از 50 سال كارشان به آن‏جا رسيد كه جمع شدند، فرزند همين پيامبر را با فجيع‌ترين وضعى كشتند؟! انحراف، عقبگرد، برگشتن به پشت سر، از اين بيشتر چه مى‏شود؟!»

اکنون بعد از گذشت 12 سال از زمان آن خطبه و گذراندن دوران تلخ دوم خرداد، خواندن هشدارهای مستقیم رهبری انقلاب بسیار گواراست: «اما همين حادثه باورنكردنى (عاشورا)، همين حادثه عجيب و حيرت‏انگيز، اتفاق افتاد. چه كسانى كردند؟ همان‌هايى كه به خدمتش مى‏آمدند و سلام و عرض اخلاص هم مى‏كردند. اين يعنى چه؟ معنايش اين است كه جامعه اسلامى در طول اين 50 سال، از معنويت و حقيقت اسلام تهى شده است. ظاهرش اسلامى است؛ اما باطنش پوك شده است. خطر اين‏جاست. نمازها برقرار است، نماز جماعت برقرار است، مردم هم اسم‌شان مسلمان است و عده‏اى هم طرفدار اهل‏بيتند! اهل‏بيت محترمند؛ آن روز هم در نهايت احترام بودند؛ اما در عين حال وقتى جامعه تهى و پوك شد، اين اتفاق مى‏افتد. حالا عبرت كجاست؟ عبرت اين‏جاست كه چه كار كنيم جامعه آن‏گونه نشود. ما بايد بفهميم كه آن‏جا چه شد كه جامعه به اين‏جا رسيد؟»

رهبر انقلاب در ادامه چند مثال از مال اندوزی سعد بن عاص، ابوموسی اشعری، طلحه و سعد ابی وقاص آوردند و پس از بیان این مثال ها این گونه نتیجه گرفتند: «عزيزان من! انسان اين تحولات اجتماعى را دير مى‏فهمد؛ بايد مراقب بود. تقوا يعنى اين. تقوا يعنى آن كسانى كه حوزه حاكميت‌شان شخص خودشان است، مواظب خودشان باشند. آن كسانى هم كه حوزه حاكميت‌شان از شخص خودشان وسيع‌تر است، هم مواظب خودشان باشند، هم مواظب ديگران باشند. آن كسانى كه در رأسند، هم مواظب خودشان باشند، هم مواظب كل جامعه باشند كه به سمت دنياطلبى، به سمت دل بستن به زخارف دنيا و به سمت خودخواهى نروند. اين معنايش آباد نكردن جامعه نيست؛ جامعه را آباد كنند و ثروت‌هاى فراوان به وجود آورند؛ اما براى شخص خودشان نخواهند؛ اين بد است. هر كس بتواند جامعه اسلامى را ثروتمند كند و كارهاى بزرگى انجام دهد، ثواب بزرگى كرده است. اين كسانى كه بحمدالله توانستند در اين چند سال كشور را بسازند، پرچم سازندگى را در اين كشور بلند كنند، كارهاى بزرگى را انجام دهند، اينها كارهاى خيلى خوبى كرده‏اند؛ اينها دنياطلبى نيست. دنياطلبى آن است كه كسى براى خود بخواهد؛ براى خود حركت كند؛ از بيت‏المال يا غير بيت‏المال، به فكر جمع كردن براى خود بيفتد؛ اين بد است. بايد مراقب باشيم. همه بايد مراقب باشند كه اين‏طور نشود. اگر مراقبت نباشد، آن وقت جامعه همين‏طور بتدريج از ارزش‌ها تهيدست مى‏شود و به نقطه‏اى مى‏رسد كه فقط يك پوسته ظاهرى باقى مى‏ماند. ناگهان يك امتحان بزرگ پيش مى‏آيد -امتحان قيام ابى‏عبدالله- آن وقت اين جامعه در اين امتحان مردود مى‏شود!»

خطبه سوم

18 روز از دی ماه سرد سال 1377 گذشته بود که رهبر انقلاب در اوج ماجرای قتل های زنجیره ای و فشار عجیب رسانه‌های زنجیره ای، خطبه‌هاي نمازجمعه تهران را ایراد کردند. ایشان در ابتدا این قتل ها را مشکوک عنوان کرده و فرمودند: «اين حادثه، حادثه بى‏سابقه‏اى براى كشور ما بود. تاكنون چنين حادثه‏اى براى ما پيش نيامده بود. براى مردم هم حادثه جديد و مهم و قابل توجهى بود.»

رهبر انقلاب در ادامه تمثیل زیبایی برای برخی رسانه های داخلی به کار بردند؛ "بچه بی عقل"؛ «بنده كه 20 سال است از نزديك با جزئيات برخوردهاى تبليغاتى با خودمان مواجهم، از اين جنجالى كه راديوهاى بيگانه در اين حادثه درست كردند، تعجب نمى‏كنم. البته از بعضى كارهاى خودي‌ها تعجب مى‏كنم! از كار بعضى از اين مطبوعاتي‌هاى خودى و رسانه‏هاى داخلى تعجب مى‏كنم! اينها درست مثل بچه بى‏عقلى عمل كردند كه پدرش مثلاً در يك برخورد زبانى با يك آدم خبيثِ بدجنسِ بدزبانى درگير باشد و اين بچه بى‏عقل هم از روى بى‏توجهى به موقعيت، بنا كند پدر خودش را مثلاً مسخره كردن! اينها چنين موضعى گرفتند. البته حالا اين نگاه خوشبينانه است؛ مبنى بر اين است كه اينها غرض و مرض و ارتباطى ندارند. اگر چنين باشد، كه بحث ديگرى است.»

رهبر انقلاب در ادامه از کادر و مسئولین وزارت اطلاعات تشکر کردند و فرموردند: «عده‏اى در صددند از وزارت اطلاعات انتقام بگيرند و حالا اين بهانه خوبى برايشان شده است! مسؤولان وزارت اطلاعات ما، بزرگ‌ترين خدمات را به اين كشور كردند. نيروهاى مؤمن و مخلص و صميمى، از همان روزهاى اول، داخل وزارت رفتند. من فراموش نمى‏كنم؛ چند وقتى از طرف شوراى انقلاب مأمور شدم كه به آن‏جا بروم و سركشى كنم. به آن‏جا رفتم؛ اتاق‌هايى را باز مى‏كرديم، مى‏ديديم كه در زيرزمين، جوانان تحصيلكرده و فهيم نشسته‏اند و براى خاطر اين مملكت، اين اسناد را دسته‏بندى و حفظ مى‏كنند؛ يعنى براى كشور اين اسناد را نگهداشتند. بعد قضاياى معارضين -گروهك منافقين و حزب توده- پيش آمد. اگر اين عناصرِ اطلاعات نبودند، اگر اين مجموعه نبود، شما خيال مى‏كنيد كه اين انقلاب جان سالم به‏در مى‏برد؟»

آیت الله خامنه ای پس از آن که داریوش فروهر را مخالف بی ضرر جمهوری اسلامی دانستند و بر پیگیری قضیه تاکید کردند، هشداری جدی نیز به پشت صحنه های قضیه قتل های زنجیره ای دادند؛ هشداری که بعدا نشان داد تحلیل رهبر انقلاب از این ماجراي مشکوک کاملا صحیح و مقارن با حقیقت بوده است: «عده‏اى عناصر سوءِ استفاده‏چى و فرصت‏طلب، در اين جنجال چند روزه، به خيال اين‏كه حالا وزارت اطلاعات قدرت و توانى ندارد؛ شير بى‏يال و دُم و اشكمى شده و مورد تهمت قرار گرفته است، سعى مى‏كنند كه فضاى كشور را از چتر امنيتى خالى فرض كنند. من به آنها هم نصيحت مى‏كنم كه اين اشتباه را نكنند. اشتباه نكنيد؛ اين انقلاب آسان به دست نيامده است. اين امنيتى كه در اين كشور هست، آسان به دست نيامده است. اين حكومت مردمى، به قيمت خون صدها هزار نفر از اين مردم به دست آمده است.»

خطبه چهارم

چند هفته از غائله کوی دانشگاه و آشوب در خیابان‌های تهران نگذشته بود که رهبر انقلاب اسلامی در بيستمین سالگرد اقامه اولین نمازجمعه تهران به دانشگاه تهران رفت تا با خطبه های امام گونه‌اش، آرامش را به کشور بازگرداند. در این خطبه بود که رهبر انقلاب برای اولین بار از فتنه سخن گفت: «خطرناك‌ترينِ اين حوادث، حادثه‏اى است كه فتنه باشد. فتنه، يعنى حادثه غبارآلودى كه انسان نتواند بفهمد چه كسى دوست و چه كسى دشمن است و چه كسى با غرض وارد ميدان شده و از كجا تحريك مى‏شود. فتنه‏ها را بايد با روشنگرى خاموش كرد. هر جا روشنگرى باشد، فتنه‏انگيز دستش كوتاه مى‏شود. هر جا حرف بى‏هدف، كار بى‏هدف، تيراندازى بى‏هدف، تهمت زدن بى‏هدف وجود داشته باشد، فتنه‏انگيز خوشحال مى‏گردد؛ - چون صحنه شلوغ مى‏شود.»

آیت الله خامنه ای در ادامه کد بسیار مهمی از اظهارات مقامات آمریکایی را فاش کردند: «مدتى پيش احساس مى‏شد كه مراكز عمده دشمنى با ملت ما، در انتظار حوادثى در ايران هستند؛ در حرف‌هايشان اين معنا روشن بود. در سال گذشته، رئيس سازمان جاسوسى كشور امريكا در گزارشى كه براى خودشان تهيه كرده بود و داد، اين‏طور گفت: در سال 1999 -يعنى همين سال جارى مسيحى- در ايران انتظار حوادثى را داريم كه در اين بيست سال گذشته -يعنى از اول انقلاب تاكنون- بى‏سابقه است! در واقع با اين زبان، نشان مى‏داد كه از چيزهايى پشت پرده مطلع است. بعضى از اين فراري‌هايى هم كه با دشمن همكارى مى‏كنند و به امريكا پناهنده هستند، شبيه اين حرف‌ها را زدند. يكى از همين وابستگان فرارى -آن‏طور كه در خبرها آمده بود- گفته بود كه ما سال آينده به ايران خواهيم رفت!»

رهبر انقلاب در ادامه به نخ تسبیح حوادث سال های 77 و 78 اشاره کردند. همچنين، تاسیس رادیو آزادی و تقویت رادیوهای بیگانه، تضعیف وزارت اطلاعات با قتل های مشکوک، درگیری های ساختگی برای ایجاد اغتشاش ذهنی در مردم، شایعه اختلاف و جنگ قدرت در میان مسئولین، تضعیف سپاه پاسدران، نیروی انتظامی، دستگاه قضایی و صداوسیما، تقویت دستگاه های جاسوسی از جمله اتفاقاتی بود که رهبری به آنها به عنوان زمینه سازی غائله کوی دانشگاه اشاره کردند.

رهبری درانتها آب پاکی را روی دست دشمن ریخت: «اين ملت ديگر حاضر نيست زير بار امريكا برود، اين ملت حاضر نيست مثل بعضى از ملت‌هاى ديگر، رژيمى را قبول كند كه آن رژيم براى كارهاى كوچك و بزرگ خود بايد از امريكا اجازه بگيرد؛ پس، اولين غلطى كه در محاسبه‏شان داشتند، اين بود كه ملت ايران را بد ارزيابى و محاسبه كردند.»

خطبه پنجم

در روز های ابتدایی فروردین 1382 و ساعاتی پس از اشغال بغداد توسط نیروهای آمریکایی، در حالی که برخی مسئولین مرعوب در حال نوشتن نامه تسلیم 2003 به مقصد کاخ سفید بودند، رهبر انقلاب در دومین جمعه سال، خطبه های نمازجمعه را ایراد کردند. ایشان ماجرای اشغال نظامی عراق را به چهار مساله تفکیک کردند: «اول سقوط صدام؛ مردم عراق از رفتن صدام خوشحالند؛ ما هم از رفتن صدام خوشحاليم. صدام آدمى ديكتاتور، بد، ظالم، ناپايبند به عهد و پيمان و بسيار شرور بود.

قضيه دوم، فجايعى است كه در اين مدت در عراق نسبت به مردم واقع شده است. اين فجايع چيزهايى نيست كه گم شود. ببينيد! سربازان بيگانه دست‌هاى مردان عرب را از پشت بستند، سرهايشان را با كوفيه‏هايشان بستند، روى زمين دمر دراز كردند، به رو خواباندند و با تفنگ بالاى سرشان ايستادند. اينها مگر كم مصيبتى است؟! اينها مگر جبران شدنى است؟! اين هم يك ماجراى بسيار مهم است. سرباز آمريكايى زنان محجبه عرب را بازرسى كند؛ جوان آمريكايى كه معلوم نيست كيست و از كجا آمده، بيايد زن عرب را كه با مقنعه و پوشيه و عبا سر تا پا پوشيده شده، بازرسى كند كه مبادا بمب داشته باشد! اينها حقوق بشر است، احترام به انسان‌هاست و احترام به آزادى انسان است كه اين دروغگوها ادعا مى‏كنند؟!

اما قضيه سوم، يعنى تجاوز نظامى به يك كشور به بهانه وجود سلاح كشتارِ جمعى. اين جزو زشت‏ترين و بدترين كارهاست و وجدان جهانى اين كار را محكوم كرد و نامشروع دانست.

قضيه چهارم، سلطه بعدى آمريكا بر عراق است. مى‏خواهند علاوه بر اين‏كه تجاوز كردند و اين فجايع و جنايات از آنها سرزده است، اداره عراق را آن هم به وسيله يك حاكم بيگانه -آمريكايى و نظامى كه يا صهيونيست است و يا كاملاً مرتبط به محافل صهيونيستى است- برعهده گيرند و او را در رأس يك كشور اسلامى و عربى غيور بگذارند. آنها به خيال خود بين خودشان يك تقسيم‏بندى كرده‏اند كه البته نشانه‏هاى اختلاف بين آمريكا و انگليس پيداست. بصره كه بوى نفتش كمى غليظ‌تر و به مناطق نفتى نزديك‌تر است و انگليسي‌‌ها هم كه خيلى از بوى نفت خوششان مى‏آيد، به انگليسي‌ها، و بغداد هم كه مركز قدرت است و آمريكايي‎ها نيز از قدرت‏نمايى خوش‌شان مى‏آيد، به آمريكايي‎ها رسيده‏است.»

رهبر انقلاب در ادامه چهارشکست سیاسی، ایدئولوژی، رسانه ای و ابهت نظامی را برای آمریکا پیش بینی کردند و در انتها برای پیروزی مردم عراق بر اشغالگران دعا کردند.

خطبه ششم

29خرداد سال 1388، یک هفته پس از انتخابات دهم ریاست جهوری، میلیون‌ها نفر از مردم تهران در خیابان‌های اطراف دانشگاه تهران جمع شده بودند تا نماز جمعه را به امامت آیت الله خامنه ای اقتدا کنند. ده ها شبکه تلوزیونی که از هفته ها قبل، ایران و انتخاباتش را موضوع یک خبری کرده بودند، خطبه های نماز جمعه را به صورت مستقیم پخش می کردند. سران فتنه نیز اگرچه مانند همیشه با مردم همراه نشدند و به نماز جمعه 29 خرداد نیامدند اما منتظر بودند که میوه یک هفته اغتشاش، اردو کشی خیابانی و فشار به رهبری را در روز 29 خرداد بچینند.

رهبر انقلاب اما خطبه اول نماز را با جمله ای آغاز کردند که می شد تا انتهای کار را پیش بینی کرد: «در مقابل حوادث گوناگون که دل‌ها را به تشویش و اضطراب می اندازد، باید به یاد و ذکر خدا پناه برد و به وعده های پروردگار اعتماد کرد که در این صورت، خداوند کریم آرامش روحی را بر مؤمنان نازل می کند و این سکینه و طمأنینه موجب محکم کردن دل‌ها و استواری گام‌ها خواهد شد.»

خطبه طوفانی 29 خرداد خطاب به ملت، نامزدهای ریاست جمهوری و نخبگان، فعالان سیاسی و نیز سران برخی دولت های مستکبر غربی بود.

رهبر انقلاب پس از تشکر متواضعانه از مردم، دو طرف مناظره ها را مقصر دانستند: «يك طرف به رئيس جمهور قانوني كشور، صريح‌ترين و خجالت آورترين اهانت‌ها و تهمت‌ها را بيان مي كرد و با پخش كارنامه هاي جعلي براي دولت، رئيس جمهور متكي به آراي مردم را دروغ‌گو، خرافاتي و رمال مي ناميد و اخلاق و قانون و انصاف را زير پا مي گذاشت و طرف ديگر هم، با اقداماتي مشابه، كارنامه درخشان 30 ساله انقلاب را كم‌رنگ جلوه مي داد و شخصيت‌هايي كه عمرشان را در راه نظام صرف كرده اند، زير سؤال مي برد و اتهاماتي را كه در مراجع قانوني اثبات نشده است، بيان مي كرد.»

آیت الله خامنه ای در ادامه به سابقه درخشان و شناخت 50 سال خود از آقای هاشمی رفسنجانی و در عين حال به اختلاف نظر خود با آقاي هاشمي رفسنجاني در موارد متعدد اشاره كردند و فرمودند: «اين اختلاف نظر طبيعي است و مردم ن


تاریخ: چهار شنبه 20 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط arman

فردا بیعتی دیگر در نماز جمعه عاشقی

 

 

با پیروزی انقلاب اسلامی و برچیده شدن نظام شاهنشاهی یکی از اولین اقدامات نظام اسلامی برپایی نماز جمعه به عنوان یکی از تاثیرگذارترین تریبون ها و اجتماعات مردمی بعد از سالها در تاریخ این کشور بود.نماز جمعه به عنوان یک رکن تاثیر گذار در اداره حکومت اسلامی تا آنجا مورد توجه امام راحل عظیم الشان قرار داشت که فرمود: ((نماز جمعه در راس امور است)). در نخستین نماز جمعه های برپایی پایتخت انقلاب اسلامی در دانشگاه تهران بسیاری از شخصیت های اصلی انقلاب مانند آیت الله طالقانی به اقامه نماز جمعه پرداختند اما کم کم و با اوج گیری و استقرار انقلاب نماز جمعه از یک نماز عبادی به محفلی برای برپایی عبادتی با بصیرت افزایی سیاسی همراه شد و اینگونه بود که نامش به عنوان نماز عبادی سیاسی جمعه مطرح شد.در اولین سال برپایی نماز جمعه تهران حضرت امام خمینی (ره) یکی از نزدیک ترین یاران انقلاب و معتمدین خود را که از فقهای برجسته حوزه بود را به سمت امام جمعه تهران منصوب کرد. آیت الله سید علی خامنه ای (مدظله) که از نخستین روزهای آغاز نهضت امام راحل عظیم الشان در کنار ایشان حضور داشته و در تمامی مراحل به ثمر نشستن انقلاب اسلامی ایران جزو تاثیر گذار ترین افراد بودند در حالی به این سمت حساس و تاثیر گذار منصوب شدند که همزمان سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و معاونت وزارت دفاع را بر عهده داشتند.در همان سال هم با انتخاب مردم به عنوان نماینده مجلس وارد اولین دوره مجلس شورای اسلامی شدند اما تریبون مقدس نماز جمعه که دارای شرایط خاصی بود همچنان به مامن پیشبرد اهداف انقلاب توسط معظم له تبدیل شد.

مقام معظم رهبری پس از رسیدن به امامت جمعه تهران تریبون نماز جمعه را به خواستگاه اصلی رویش تفکرات انقلابی و روشنگری مردم تبدیل کردند و در طی همه سال های حضور خود در این جایگاه تلاش نمودند اهداف انقلاب اسلامی را از این جایگاه حساس به گوش همه جهانیان برسانند.در سال های اولیه انقلاب و با همت ایشان و دیگر ائمه جمعه تهران نماز جمعه پایتخت به یکی از کوبنده ترین و با صلابت ترین تریبون های انقلاب اسلامی تبدیل شد تا جایی که دشمنان همواره مسائل مطرح شده در خطبه های نماز را رصد کرده و پوشش می دادند.به خصوص با آغاز جنگ تحمیلی روشنگری های ائمه جمعه در خصوص مسائل روز جنگ تاثیر بسیاری بر روی افکار عمومی و رسانه های جهانی داشت.رهبر عزیز انقلاب که آن روز ها در مسئولیت های خطیر انقلاب هیچ گاه از حضور در نماز جمعه غافل نشدند به خاطر داشتن مسئولیت های حساس و نزدیکی زیاد به امام یکی از ائمه جمعه ی تاثیر گذار تهران بودند که مواضع و دیدگاه هایشان بازتاب های بسیاری در محافل داخلی و خارجی داشت.این امر تا آن جا بود که امام همیشه از طریق رادیو به طور کامل به خطبه های ایشان گوش می داد . از طرف دیگر انفجار نماز جمعه ی سال 63 نیز نشان داد که دشمنان چقدر روی نماز جمعه های حضرت آقا حساس هستند و از هر فرصتی برای بهم زدن آن استفاده می کنند.

در نماز جمعه 24 اسفند ماه 63، مقام معظم رهبری در حالی که در حال اقامه خطبه های نماز بودند ناگهان بمبی دست ساز در میان جمعیت منفجر شد که در آن حادثه 14 نفر شهید شدند، اما ایشان که در آن زمان رئیس جمهور بودند به فاصله چند ثانیه خطبه های کوبنده خود را در حالی ادامه دادند که دشمن در خیال خام خود در پی تزلزل در حضرت آقا بود.خطبه های رهبر بزرگوار انقلاب در طول سال های انقلاب روح اصلی خواسته ها و آرمان های نهضت را به مردم منتقل می کرد و همواره از تاثیر گذار ترین تریبون های نظام به حساب می آمد .رهبر انقلاب بارها از همین تریبون پویا روشنگری هایی را به مردم عرضه می کرد که شاید با صدها کتاب و مقاله نمی توان آنها را به مردم عرضه کرد. نکته ی دیگری که حائز اهمیت است این است که ایشان در طول 31 سالی که به این سمت منصوب شدن در سخت ترین شرایط کشور و در پر مشغله ترین روزهای مسئولیت شان از حضور در این جایگاه مهم انقلاب غافل نشدند و همواره نماز جمعه را خواستگاه اصلی بیانات خود قرار دادند.
بعد از رحلت امام راحل عظیم الشان و رهبری حضرت آقا نیز این امر به خوبی جلوه پیدا کرد که ایشان در حالی که مسئولیت سنگین رهبری امت اسلامی را بر دوش می کشیدند و وظیفه انتصاب ائمه جمعه را بر عهده داشتند اما باز هم در کسوت امامت جمعه پایتخت ایران اسلامی حاضر شدند و مبانی اصلی انقلاب اسلامی و مسائل روز کشور را با مردم در میان گذاشتند.هر چند این حضور به دلیل مشغله رهبری بسیار کمتر از قبل شده بود و به سالی یک یا دو بار کاهش یافته بود اما عمق تاثیر گذاری همین حضور کوتاه نشان دهنده توجه ویژه ایشان به امر نماز جمعه است. حضور میلیونی مردم تهران در نماز جمعه هایی که به اقامت رهبر معظم انقلاب برگزار می شود و تجدید بیعت مردم در این نماز جمعه های تاریخی با آرمان های رهبری خود سندی دیگر برای اثبات این مدعا هاست.مساله دیگری که مطرح است مقام معظم رهبری بارها در مقاطع حساس کشور مانند 23 تیر 78 و 29 خرداد 89 از تریبون نماز جمعه اصلی ترین راه های بصیرت مردم و راهکارهای پیش روی کشور را تبیین کردند که همین امر نیز اهمیت این تریبون مقدس را چند برابر کرده است.

فردا در سالروز شهادت حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) که مامن قلوب همه ایرانیان است یک بار دیگر نماز جمعه تهران تاریخی خواهد شد. فردا یک بار دیگر زن و مرد و پیر و جوان در هر آب و هوایی و با هر مسافتی نسبت به دانشگاه تهران در نماز جمعه تهران حضور پیدا می کنند. فردا بار دیگر نائب بر حق امام زمان (عج) با نوای گرم و دل نشینش زمزمه (( یا ا أيها الّذين آمنوا إذا نودي للصّلوة مِن يوم الجُمعة فَاسعَوا إلي ذِکرالله وَ ذَروُا البَيع ذلکُم خَير لَکم إن کنتم تَعلمُون)) را برای صد ها هزار قلب عاشق که به او اقتدا کردند می خواند و فردا همه می آییم که در روز جمعه صاحب الزمان (عج) ضمن بیعت با نائب برحقش با سلاه ی پاک فاطمه(س) به سوگ ثامن الائمه(ع) باشیم و می آییم که رهبر برایمان از منطقه و موج بیداری اسلامی بگوید.
 تجلی حماسه9 دی در بهمن 89
http://www.islamupload.ir/images/j98n6ogor3k61kb2755s.jpg
 
 

شماري از عناصر وابسته به گروهك هاي رنگارنگ ضدانقلاب، نسبت به مرگ سانسورچي ارشد رژيم پهلوي در 82 سالگي ابراز تأسف كردند.

به گزارش کلمه،در اين بيانيه كه به امضاي اعضاي گروهك هاي سلطنت طلب، حزب توده، فدائيان خلق، ملي-مذهبي و منافقين (مجاهدين خلق) رسيده، آمده است: «فقدان داريوش همايون ضايعه اي براي جنبش دموكراسي است. او اگر بيشتر مي ماند از خويش يادگارهاي درخشان تر برجاي مي گذارد». اين بيانيه تسليت را عناصر ورشكسته اي چون هما سرشار، هوشنگ اسدي و همسر وي (نوشابه -الف)، محسن حيدريان، بابك اميرخسروي، محمد ارسعي، محمد برقعي، مسعود بهنود، فرخ نگهدار، خانبابا تهراني و «ا.ن» طنزنويس روزنامه هاي اصلاح طلب (عضو حلقه لندن) امضا كرده اند.


برخلاف اين بيانيه كه هماهنگي طيف هاي گوناگون ضد انقلاب را نشان مي دهد، «ا.ن» كسي كه پس از تظاهر به چپ روي، طي سالهاي اخير خود را به عنوان طنزنويس اصلاح طلب جا زده بود- با لحني دو آتشه تر از سلطنت طلبان- به تمجيد از داريوش همايون پرداخت و در روزنت (ارگان تحت مديريت سلطنت طلبان) نوشت: هميشه دوست داشتم داريوش همايون را ببينم. مطمئن بودم و هستم كه سايت هاي سبز هيچ نوشته اي را در دفاع از داريوش همايون منتشر نمي كنند، چرا كه حاضر نيستند بدنامي دفاع از او را حتي پس از مرگ بپذيرند. اگرچه او بي مهابا و بدون هيچ ترديدي از جنبش سبز دقيقاً با همان تفسيري كه در داخل ايران وجود دارد، حمايت مي كرد. فكر كردم نوشته را براي دوستان ديگر بفرستم ترديد كردم، حدس مي زدم آنها كه سابقه چپ دارند از او بدشان مي آيد، آنها كه ممكن است مذهبي باشند، بخاطر مذهبي بودن شان از او بدشان مي آيد. فكر كردم نوشته را به هر جا بدهم، با مشكل مواجه مي شود، سلطنت طلبان او را خائن به سلطنت مي دانند و برخي از جمهوريخواهان او را دشمن جمهوريخواهي مي دانند.


اين عضو حلقه لندن (مهاجراني) كه رسوايي در پروژه درازگوش تروا را سال گذشته به جان خريد، پيشاپيش احتمال مرگ قريب الوقوع يكي ديگر از عناصر ضد انقلاب را هم بدون ذكر نام داده و مي نويسد: نامش را نمي برم تا سق سياه غم دامنش را نگيرد. او هم اصلاً حال خوشي ندارد... يادمان نرود كه هميشه در دل حكومت هاي استبدادي كساني بودند كه زندگي را براي مردم ممكن مي كنند. داريوش همايون را بخاطر جانبداري اش از جنبش سبز، بلكه بخاطر حضورش در حكومت پهلوي و كار عظيم اش در روزنامه آيندگان كه به تربيت نسلي بزرگ از روزنامه نگاران انجاميد دوست دارم. او در همان روزهايي كه حكومت پهلوي سقوط مي كرد، و همه فرصت طلبان خود را نجات مي دادند، در كابينه آموزگار حاضر شد. كابينه اي كه تلاش كرد تا بحراني كه در كشور وجود دارد كنترل كند. در آن روزهاي انقلاب زدگي، كمتر مرداني بودند كه مي فهميدند كه كشور در حال نابودي است. من او را مي ستايم، همانطور كه احسان نراقي را بخاطر آخرين تلاش هايش براي جلوگيري از سقوط حكومت پهلوي مي ستايم.(!)


 
 


 
 
  رقیب آراء باطله امشب جهت خودنمایی در نمایشی سیاسی با بی شرمی تمام به حرم امام خمینی  (ره) می رود 

 

سحام نیوز :شنیده ها حاکیست رقیب آراء باطله امشب جهت خودنمایی در نمایشی سیاسی با بی شرمی تمام به حرم امام خمینی  (ره) می رود . حضور این خائن به امام و آرمانها ی امام  در بهشت زهرا با استقبال خانواده معظم شهدا رو به رو شده است. خانواده معظم شهدا و جوانان انقلابی که هفته گذشته از حضور مهدی کروبی در بهشت زهرا با لنگ کفش و شعار و کتک استقبال گرمی نمودند با شنیدن خبر حضور این مزدور فتنه گر ، خود را برای استقبالی باشکوه تر  از وی آماده می کنند.

در ذیل تصاویری از استقبال گرم مردمی از این فتنه گر در هفته گذشته و همچنین استقبال های قبلی به نمایش در آمده است که دیدنش خالی از لطف نیست :

 

 

 

 

alt




توصیه برادرانه کلمه برای غافلان...
 

ما بر و بچه های دانشجویی هستیم که تا چندی پیش همپای غافلانی بودیم که بنوعی دنباله رو افکار ضد ایرانی صهیونیست و سیا بودند .

خداوند متعال را شاکریم که ذات اقدس الهی پرده های غفلت را از جلوی چشمانمان کنار زد تا بتوانیم چهره واقعی و نیت اصلی این به اصطلاح جنبشیان سبزیان اموی را دانسته و قبل از هرگونه صدمه به بدنه این مملکت و نظام امام زمانی به راه حق بازگردیم.

ما تمام توان خود را به کار گرفته ایم که در فضای مجازی از سیانت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و ولایت مطلقه فقیه حضرت آیه الله العظمی سید علی خامنه ای (مدظله و العالی) دفاع کرده تا اندک مردمانی که هنوز از سر لجاجت به دامن ملت برنگشته اند نیز به سنگر مقابله با صهیونیسم غاصب و عیادی وابسته به آن بپیوندند.

لذا از تمام خواهران و برادران دینی خود که تا این لحظه هنوز چشم به دستان بیانیه نویس و اطلاعیه چاپ کن و صدقه جمع کن از محمود عباسان  دست نشانده اسرائیل و فرومایگانی دارند که با القای تقلب در انتخابات ، مردم را به کوچه و خیابان کشاندند و خود در لباس زنانه از مواجهه شدن با مردم غیور و حزب اللهی هراسان به کناری رفتند و همچنان از وابستگان خود عاجزانه می خواهند تا هر از چند گاهی ، به دلایلی واهی به کوچه و خیابان بکشانند.

تا جایی که از این کار نیز،خسته و نالان شده و بفکر این افتادند که جنبش مردمی کشورهای مسلمان تونس،مصر،لیبی و ... را به جنبش لجنی خود نسبت دهند که خوشبختانه با بی اعتنایی مسلم مردم مواجه شد.

از این نمونه ها در این یکسال و اندی به وفور داریم و از بازگو کردن آن خودداری کرده و خواهان آن هستیم تا خودتان به حافظه تاریخی خود در این  مدت پس از انتخابات رفته و آنرا مرور کنند و با چشمانی باز به تجزیه و تحلیل آن پرداخته و قطع یقین به نتیجه ای  که ما به آن رسیده ایم خواهید رسید.

باشد تا در پیشگاه حضرت ولی عصر شرمسار نگردیم.



 
در پی اعتراضات عمومی گسترده در سراسر مصر،‌ حسنی مبارک، رییس جمهوری این کشور اعلام کرد که در انتخابات ریاست جمهوری آتی شرکت نخواهد کرد.

 

 فرانس 24،‌ حسنی مبارک شب گذشته باتسلیم شدن در برابر مطالبات مردمی و اعتراضات عمومی برای برکناری وی،‌ اعلام کرد که در انتخابات ریاست جمهوری مصر که قرار است در شهریورماه برگزار شود، شرکت نخواهد کرد.


وی در نطق رادیو و تلویزیونی خود که از طریق تمامی شبکه‌های تلویزیونی جهان پخش می‌شد در عین حال تاکید کرد تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری حکومت را در دست خواهد داشت.


این سخنرانی در حالی صورت گرفت که میلیون‌ها تن از مردم مصر دیروز و دیشب با حضور در میدان آزادی شهر قاهره خواستار کناره‌گیری حسنی مبارک از قدرت شدند.


 
 

خصوصی سازی های پر مساله توسط قانون‌دانان قانون‌شکن

 

الياس نادران در يادداشت جديدش نوشت: جریان قدرت طلب و فاسدی در حال شکل گیری است و از مدتها قبل برای حضور در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری فعالیت های زودهنگام و گسترده ای را آغاز کرده است. شناخت وبصیرت در قبال رفتار چندگانه آنها، فرصت سوداگری سیاسی را از این جریان مخرب خواهد گرفت.


حیات این جریان مخرب در ایجاد و گسترش دوقطبی های سیاسی است.از درون اختلافات داخلی رشد می کنند.برنامه ریزی می کنند تا با ایجاد اختلاف و دوگانه های سیاسی، به اهداف خود دست پیدا کنند.تنش و درگیری مهمترین بستر برای رویش و گسترش این جریان سیاسی است. از این‌رو حفظ وحدت و ورود پیدا نکردن به این اختلافات و دامن نزدن به آنها در شرایط فعلی یک راهبرد اساسی است.این جریان که لبه دوم تیغ حمله به نظام و هجمه به ولایت فقیه است هرچند ظاهر متفاوت و موجهی به خود گرفته است اما بدون شک از فتنه اول خطرناک تر است.

خط خبری شخصیت های اصلی و رسانه های این جریان، درشت نمائی اختلافات دولت و دیگر قوا است.تلاش می کنند همه قوا را مخالف دولت نشان دهند.همه منتقدین را در یک صف و آنها را هم در کنار دشمنان دولت می نشانند.این دوگانه سیاسی فرصتی را برای مظلوم نمائی و نهایتا سوء استفاده از افکار عمومی برای پیشبرد برخی روش های نادرست سیاسی و اقتصادی فراهم می سازد.

این دو قطبی مصنوعی حاصل یک سناریوی از پیش طراحی شده است.از یک سو اختلاف افکنی بین نیروهای خودی را در دستور دارد و از سوی دیگر پشت پرده با جریان اصلاحات و فتنه همراه و همنشین می شوند.

هزینه این فتنه جدید از طریق به خدمت گرفتن اصلی ترین مراکز اقتصادی کشور صورت می گیرد. مهمترین روش برای تسلط بر این نهادهای اقتصادی نیز خصوصی سازی های پر مساله توسط قانون‌دانان قانون‌شکن است.

این جریان برای رسیدن به اهداف خود حاضر است با هر جریان نامشروعی گره بخورد.برای بازنشستگی یک فتنه گر تلاش می کند.امنیت ورود فتنه گر فراری را تضمین می کند.با سران جریان فاسد اقتصادی در دوران سازندگی پیوند می خورد و با آنها جلسات شبانه برگزار می کند و برای جذب بدنه پائین دست اصلاحات اباحه گری فرهنگی را در دستور کار قرار می دهد.

از اینرو تلاش می کنند به گروه ها مرجع نزدیک شوند و مدتها است که روی ورزشکارها، هنرمندان و ایجاد تشکل های موازی روحانی برنامه ریزی کرده اند.

هدف اصلی این جریان که متاسفانه به قدرت نیز متصل و کانون های اصلی تولید ثروت و اقتصاد را در دست گرفته است، انتخابات مجلس و مهمتر از ان ریاست جمهوری است.

به همین دلیل چند هفته پس از انتخابات 88 درحالیکه نظام درگیر فتنه و فتنه گران بود، جلسه گذاشتند و نیروهای خود را جمع و رسما اعلام کردند که باید برای مجلس و تعیین نامزدهای اصلی برنامه ریزی کنیم و نباید با هیچ جریانی ائتلاف کنیم.

برنامه اصلی آنها این است که از درون مجلس پلی برای ریاست جمهوری بسازند و از همین طریق نیز به نظام فشار بیاورند و اضطرار درست کنند تا نامزد مد نظرشان تائید صلاحیت شود.

اصولگراها و نمایندگان مجلس و جریانات ارزشی باید توجه کنند تا در زمین بازی این جریان سوداگر قرار نگیرند. نباید مسائل اصلی فراموش شود.در حال حاضر پی گیری مشکلات اقتصای و اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها ومواردی از این دست نیازمند فاصله گرفتن از مسائل فرعی و تنش زااست.این همان چیزی است که این جریان را به شدت مستاصل و خواب آشفته و پریشان آنها را بهم می ریزد.

کسانی که ما را نمی شناسند و ما را حامی دولت می پندارند بخوانند

طرفداران جنبش سبز امروز ! ما نخستین حامیان جنبش و از اولین طرفداران میرحسین موسوی بودیم. اما نه این میر حسین شما ، میر حسین ما ، نخست وزیر امام (ره) بود حامی او حضرت روح اله بود نه میرحسین شما که حامیانش دشمنان حصرت امام یعنی آمریکا و اسرائیل هستند. اگر شما امروز به خاطر مخالفت میرحسین با نظام حامی و طرفدارش شدید ، این ما بودیم که قبل از انتخابات آرزوی حضور او را در میدان انتخابات در سر داشتیم و پس از اعلام حضورش با تمام تلاش در ستاد های مردمی او حضور یافته و برای رسیدن وی به ریاست جمهوری تلاش کردیم.

اگر شما امروز به خاطر مخالفت وی با اوامر رهبری از او پشتیبانی می کنید ما قبل از انتخابات به دلیل سخنان وی در طرفداری از ولایت فقیه و تبعیت از آن با او همراه شدیم. اما او به ما که طرفداران و به وجود آورندگان واقعی جنبش سبز بودیم و به انقلاب و ایران خیانت کرد و جنبش را در اختیار مزدوران آمریکا و اسرائیل و انگلیس قرار داد. باورمان نبود که میرحسین ما با بی بی سی و صدای آمریکا همصدا شود و به تمام آرمانهای ما که آرمان امام بود پشت پا زده و تحت الحمایه دشمنان قسم خورده ما قرار گیرد.



 

شریعتمداری:قيافه هاي ديدني! -نكته
شریعتمداری:قيافه هاي ديدني! -نكته

چند هفته بعد از انتخابات 22 خردادماه 88 را به خاطر آوريد. آنچه در داخل كشور جريان داشت، آشوب و بلواي فتنه گران بود كه همه جا با مقابله مثال زدني مردم روبرو مي شد و نهايتا بعد از چند هفته و هنگامي كه هويت وطن فروشانه سران فتنه برملا شد...

  چند هفته بعد از انتخابات 22 خردادماه 88 را به خاطر آوريد. آنچه در داخل كشور جريان داشت، آشوب و بلواي فتنه گران بود كه همه جا با مقابله مثال زدني مردم روبرو مي شد و نهايتا بعد از چند هفته و هنگامي كه هويت وطن فروشانه سران فتنه برملا شد، كساني كه به توهم تقلب به خيابان ها آمده بودند، پا پس كشيدند و به وضوح متوجه شدند كه فريب سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و انگليس و اسرائيل را خورده اند و زبان جين شارپ و جرج سوروس و ريچارد رورتي و... در دهان خاتمي و موسوي و كروبي جاسازي شده است.


اين وجيزه اما موضوع ديگري دارد. تبليغات گسترده رسانه هاي آمريكايي و اروپايي را به خاطر مي آوريد. «كاه» را «كوه» نشان مي دادند و پي درپي در اين شيپور فريب مي دميدند كه كار جمهوري اسلامي ايران تمام است و با ذوق زدگي مصنوعي از پايان حاكميت اسلام سخن مي گفتند و اين كه ديگر در ايران از ضديت با آمريكا و اسرائيل خبري نخواهد بود! و... بديهي است كه اين عمليات رواني دوام چنداني نداشت و حماسه 9 دي و 22 بهمن ميخ نهايي را بر تابوت فتنه كوبيد و سران فتنه از آن پس به مرده هاي متحرك تبديل شدند و آمريكا و انگليس و اسرائيل نيز به ناچار از مرگ فتنه خبر دادند و فتنه گران مانند اسب هاي درشكه كه وقتي به سربالايي مي رسند و از حركت بازمي مانند يكديگر را گاز مي گيرند، به جان هم افتادند و برخي از آنها هم براي بازگشت دوباره به عرصه سياسي كشور
- كه آرزويي محال است- كاسه گدايي به دست گرفتند و... اين سرانجام سران وطن فروش فتنه بود. عبرت گرفتني است! نيست؟!


و اما، خداوند تبارك و تعالي مجازات سخت تر و سنگين تري براي مديران بيروني فتنه در نظر گرفته بود. به حال و هواي اين روزهاي آمريكا، اسرائيل، انگليس، سران ديكتاتور و خودفروخته برخي كشورهاي عربي نظير مصر، تونس، يمن، اردن، عربستان، الجزاير و... نگاه كنيد. آنها كه همين يك سال و چند ماه پيش با كليد زدن فتنه 88، خواب پايان دادن به حاكميت اسلام ناب در ايران را مي ديدند، امروزه با وحشت و دلهره اي پنهان نكردني شاهد فروپاشي حاكميت هاي وابسته به خود در منطقه هستند. نتانياهو كه سال گذشته با افتخار!! اعلام كرده بود «اصلاح طلبان در ايران، بزرگترين سرمايه اسرائيل هستند»! امروزه از خيزش اسلامي ملت ها در خاورميانه به وحشت افتاده و جيغ بنفش مي كشد كه
«خميني بار ديگر در خاورميانه به صحنه آمده است». نخست وزير انگليس، از شكل گيري غيرقابل پيش بيني(!) دولت هاي اسلامگرا در منطقه به وحشت افتاده است و اوباما كه تا همين چند ماه قبل، با تحسين و تقدير از موسوي و خاتمي و كروبي به عنوان «كساني كه در مقابل اسلامي بودن حاكميت ايران قد علم كرده اند» ياد مي كرد و با محكم كردن گره كراوات خود مي گفت؛ «آمريكا وظيفه دارد با تمام توان خود از آنها حمايت كند»، امروزه با دلهره اي مثال زدني شاهد خيزش ملت هاي مسلمان عليه دولت هاي دست نشانده آمريكا در منطقه است.


راستي به ياد داريد كه در جريان فتنه 88، همين آمريكا و انگليس و اسرائيل و سران دست نشانده مصر، تونس، الجزاير، يمن، اردن، عربستان و... با چه ذوق زدگي به حمايت از فتنه برخاسته بودند؟ و چه سخاوتمندانه به پاي موسوي و خاتمي و كروبي دلار مي ريختند و تمامي رسانه هاي خود را براي دروغ پردازي و توهم پراكني عليه جمهوري اسلامي ايران به صف كرده بودند؟! اين روزها قيافه همه آنها نه فقط ديدني، بلكه خنديدني است! نيست؟!
به قول امام راحلمان(ره)؛ آمريكا شيطان بزرگ است. حالا به آيه 48 از كلام خدا در سوره مباركه انفال توجه كنيد؛


اذا زين لهم الشيطان اعمالهم... يادآور هنگامي را كه شيطان اعمال آنها را در نظرشان نيكو جلوه داد و به آنان گفت؛ امروز هيچكس بر شما غلبه نخواهد كرد و من -شيطان- در كنار شما هستم، اما هنگامي كه دو سپاه اسلام و كفر با يكديگر روبرو شدند، شيطان پا پس كشيد و- خطاب به كفار- گفت؛ «من از شما بيزارم، من چيزي مي بينم كه شما نمي بينيد...»
... و تو، اي خداي بزرگ! چقدر مردم ايران را دوست داري...


 

خاتمی:بايد مواظب فرصت‌طلبان بود

 

نماينده مردم كرمان در مجلس خبرگان رهبري گفت: بايد مواظب فرصت‌طلبان بود تا گوهر انقلاب را به تاراج نبرند.


 

 آيت‌الله سيد‌احمد خاتمي چهارشنبه شب در جمع مردم بردسير اظهار داشت: نعمت نظام مقدس جمهوري اسلامي يك فرصت گرانبها براي ملت ايران است و اين فرصت هديه خداوند محسوب مي‌شود و دهه فجر دهه قدرداني و سپاسگزاري از خداوند براي عطا كردن اين نعمت و فرصت ارزشمند است.
خاتمي گفت: در عصري كه اسلام غريب بود، اين انقلاب به صحنه آمد و حاكميت كفر را شكست و خيزش جهاني را به راه انداخت و امروز شاهد آغاز جنبش در مصر هستيم و ‌خيزش مردم مصر امان استكبار را بريده است و اين‌ها همه از بركات انقلاب اسلامي محسوب مي‌شود.


وي تصريح كرد: مردم در اين دنيا نسبت به فرصت‌ها سه گروه هستند، عده‌اي فرصت‌سوزي مي‌كنند و حوادثي كه بعد از رحلت پيامبر اسلام (ص) به وجود آمد، مصداق فرصت‌سوزي است كه اگر زمام امور را به دست فرد معرفي شده توسط پيامبر، حضرت علي (ع) مي‌سپردند، اين بلاها بر سر مسلمانان نمي‌آمد.
خاتمي افزود: حضور 85 درصدي مردم در انتخابات سال 88 يك فرصت بسيار مغتنم الهي و سرمايه كشور بود و برخي تشنگان قدرت فرصت‌سوزي كردند و فتنه‌ها را برپا كردند.
امام جمعه موقت تهران بيان داشت: گروه دوم مردم فرصت‌طلبان هستند، اين‌ها در واقع كساني هستند كه در عصر غربت انقلاب دور از گود نشسته بودند و چون ورود به گود براي آنها مشكلاتي را در پي داشت، آنان به فكر منافع خود بودند و هنگامي كه نشانه‌هاي پيروزي نمايان شد به صحنه آمدند و خود را شريك دانستند كه بايد مواظب آنها بود تا گوهر انقلاب را به تاراج نبرند.
وي خاطرنشان كرد: دنياي غرب در آغاز روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي ما اميد داشت كه از طريق دولت موقت بتواند آن چه را كه مي‌خواهد، از اين انقلاب به دست آورد، آنچنان كه هم‌اكنون در مصر البرادعي را به صحنه آورده‌اند و البرادعي در سخنان اخيرش گفته است، انقلاب ايران يك افسانه واقعي است و نبايد گذاشت اين افسانه در مصر اتفاق بيفتد.
خاتمي تصريح كرد: غربي‌ها به اميدي عليه انقلاب نوپاي ما تلاش نكردند، اما اگر آنان مي‌دانستند اين انقلاب روزي جهاني مي‌شود در همان روزهاي آغاز دخالت نظامي مي‌كردند، البته اميدي كه آنان به دولت موقت بسته بودند، جزو اشتباهات محاسباتي آنان بود؛ آنها امام راحل را نشناخته بودند و عظمت و قدرت نفوذ وي را درك نكرده بودند و با همراهي مردم، آمريكا در توطئه ناكام ماند.


نماينده مردم كرمان در مجلس خبرگان رهبري گفت: فرصت‌طلبان در فتنه سال 88 خود را همسو با حركت مردم نشان دادند، اما روحشان با روح حركت مردم كه همان ولايتمداري بود، همسو نشد و بار ديگر مردم غيور ايران با رهبري عالمانه و هوشمندانه حضرت آيت‌الله خامنه‌اي رهبر فرزانه انقلاب اين توطئه را خنثي كردند.
وي افزود: گروه سوم مردم فرصت‌سازان هستند كه انبيا و اوليا خداوند به عنوان فرصت‌سازان تاريخ بشريت هستند.
وي اظهار داشت: پيامبر اسلام (ص) در زماني به صحنه آمدند كه سراسر جهان غرق در ظلمت و جهل بود و ايشان آمدند و فضا تغيير كرد و اين نعمت بزرگي است كه خداوند به بندگانش عطا كرد و از ويژگي‌هاي انبيا و امامان همين تبديل بحران‌ها به فرصت‌ها است و آنان بحران‌ها را به عنوان سكويي براي رسيدن به رشد و كمال استفاده كردند.


خاتمي تصريح كرد: صلح امام حسن مجتبي (ع) با معاويه، برخورد امام رضا (ع) با مأمون در بر عهده گرفتن خلافت و وليعهدي و هشت سال جنگ تحميلي در ايران همگي بحران‌هايي بودند كه به فرصت تبديل شدند و امام حسن (ع) با پذيرش صلح با معاويه زمينه حكومت اسلام را هموار كردند، امام رضا (ع) حقانيت حضرت علي (ع) را از تريبون حكومت بني‌عباس تبيين كردند و امام راحل در جنگ تحميلي با تدابير الهي‌اش كشور را در مقابل تهاجم بيگانگان بيمه كرد.
وي بيان داشت: فتنه سال 88 يك بحران بود كه با تدابير حكيمانه رهبر عزيز انقلاب باز هم به فرصت تبديل شده است، فرصتي كه اين بار كشورمان را در برابر فتنه‌هاي داخلي و منافقان بيمه كرد.


 

 

 

فاکس‌نیوز حتی نمی‌داند عراق کجاست!
شبکه فاکس‌نیوز كه از حاميان اصلي حمله به عراق بوده و وابسته به جمهوریخواهان محافظه‌کار امریکا است، در اشتباهی عجیب نام مصر را روی نقشه کشور عراق حک کرد!

به دنبال اين گاف شبكه فاكس نيوز، پایگاه اطلاع‌رسانی سین‌سیناتی، با انتشار عکس اين اشتباه، به طرح این سؤال پرداخت که اگر فاکس‌نیوز نمی‌داند مصر کجاست، پس چگونه در مورد آن گزارش تهیه می‌کند. گفتني است فاكس نيوز در فتنه سال گذشته از حاميان اصلي اغتشاشگران بود.



 

 




تاریخ: پنج شنبه 14 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط arman

تهران در انتظار 9 دی دیگر

از گوشه و کنار به گوش رسیده است که پسماندهای جنبش تا به سر لجن کشیده و در انتظار خود نمایی دیگری در بهمن ماه هستند تا به افراد جدا شده از بدنه این تابوت خالی القا کنند که هنوز هم در حال نفس کشیدن هستند و دریغ از آن که این گستاخان به اصطلاح موج سبزی در نطفه خفه شده ی مزدور و جیره خوار سرویس های موساد و سیا ، سر در لجن زار آخور خود کرده اند و خبر ندارند که امت حزب الله در 9 دی و 22 بهمن سال 88 با اقتدار وصف ناشدنی این جنبش اموی را زیر خروارها خاک دفن کرده اند.

از گوشه و کنار به گوش رسیده است که پسماندهای جنبش تا به سر لجن کشیده و در انتظار خود نمایی دیگری در بهمن ماه هستند تا به افراد جدا شده از بدنه این تابوت خالی القا کنند که هنوز هم در حال نفس کشیدن هستند و دریغ از آن که این گستاخان به اصطلاح موج سبزی در نطفه خفه شده ی مزدور و جیره خوار سرویس های موساد و سیا ، سر در لجن زار آخور خود کرده اند و خبر ندارند که امت حزب الله در 9 دی و 22 بهمن سال 88 با اقتدار وصف ناشدنی این جنبش اموی را زیر خروارها خاک دفن کرده اند.

هامون نیوز به نقل از کلمه لازم می دانیم به مدعیان ادامه دهنده جنبش اموی این تذکر را داده که به هرگونه تحرک ، محکم ترین پاسخ دندان شکن از طرف امت حزب الله روبرو خواهند شد.

 

لازم می دانیم به مدعیان ادامه دهنده جنبش اموی این تذکر را داده که به هرگونه تحرک ، محکم ترین پاسخ دندان شکن از طرف امت حزب الله روبرو خواهند شد.

 



 


منافقین هم برای کروبی برنامه دادند
هوشنگ اسدی سر پل منافقین و سران فتنه در ایران در ارتباطی که با شیخ مهدی کروبی بر قرار نموده است از وی در خواست نموده است که سکوت را بشکند و. و به مناسبت ایام دهه فجر بیانیه تند صادر نماید

وی که سکوت اخیر کروبی را به بی برنامگی و نداشتن حرف تازه ای برای گفتن  تعبیر نموده  به کروبی راهکار های مختلفی بر 3 محور پیشنهاد داده است.

- صدور بیانیه های بین المللی تا مورد توجه رسانه های خارجی قرار بگیرد
- با صدور بیانیه های جنجالی نسبت به اعدام های معاندین و قاچاقچی ها روند پروندهای متهمین را از مسیر خارج نماید
- در بیانیه ها نیز سعی نکند که انقلاب مصر وتونس را به جنبش سبز ارتباط دهد مانند آنچه که موسوی در بیانیه خود آورده .

لوگوی نشریهٔ اینترنتی روز آنلاین‏


این روزنامه توسط فراریها و منافقین  منتشر می‌شود و بودجه آن از سوی پارلمان هلند تامین می‌شود.

نوشابه امیری،همسر هوشنگ اسدی  سردبیر روز، در جریان تظاهرات علیه جمهوری اسلامی در برابر ساختمان سفارت در پاریس، فعالیت چشمگیری داشت /




 


رویارویی امت حزب ا.. با فتنه جدید جنبش سبز


روزگاری خاورمیانه  تحت سلطه کشورهایی  که در دست دول استکبار  و امپریالیسم بود ویا در دست دیکتاتور هایی که با نمایشهای دموکراسی وار بر تخت کمرانی نشسته بودند.
در این نمایشها که با انتخابات نیز همراه بود انتخاباتی کع از قبل نتیجه آرا معلوم بود و بار دیگر تنها نمایندگان و رابطان دولتهای استکبار بر مسند قدرت می نشستند.این وضعیت تا سال 57 که انقلاب ایران به ثمر نشت ادامه داشت. ولی بعد از این انقلاب روح آزادگی بر ملت خاورمیانه دمیده شد و هر چند گاهی شاهد سرنگونی یکی از همین دولتهای دیکتاتور در منطقه هستیم.
ترس از انقلاب ایران کار را به جایی رساند که تمام دولتهای استکباری در یک یورش مستقیم می خواستند این درخت تناور که با انقلاب اسلامی به ثمر نشسته بود را در جنگی 8 ساله قطع کنند ولی از آنجا که این انقلاب ریشه در دین و دین ریشه در سرشت آدمیان این مرز و بوم داشت نه تنها شکستی برای این ملت نداشت که چه بسا این انقلاب به واسطه ایستادگی رهبران و مردمان این دیار به اقصی نقاط جهان صادر شد.
در طی سالهای بعد از جنگ 8 ساله دولتهای دیکتاتور نتوانستند طبق رویکردهای قبلی عمل کرده و رفته رفته اصلاحاتی در دولتهای خود بوجود آورند ویا اینکه اگر بر روی خواست خود پافشاری کرده بودند بعد از مدتی صاقط شدند که میتوان به دولت عراق و شخص صدام(لعنت ا...) اشاره کرد.
ندای انقلاب اسلامی ایران امروز در جهان پیچیده و هرروز امتی آزاده با سرمشق قرار دادن آن پیش به سوی آزادگی و آزاد زیستن پیش میروند همچون تونس ،یمن ، اردن،الجزایر و مصر
در این روزها که لرزش دولتهای امپریالیسم از اتحاد مردمان آزادایخواه مشهود است . از سویی منافع خویش را از دست رفته می بینند و از طرفی از ترس به روی کار آمدن رهبرانی آزاده که باجی به انها نخواهند داد دست به شیطنتی جدید در قالب فتنه ای نو زده اند.
هماتنطور که در سال گذشته عده ای ساده لوح با رهبریت عناصر خودفروش اقدام به تضعیف امنیت ملی و کودتا  نمودند امروز نیز در قالب همان فتنه ولی با شکلی جدید خواهان برافرازی پرچم تفرقه ،دروغ و تضویر در کشور هستند.به صورتی که در این چند روز اخیر جلسات زیر زمینی و پنهانی عناصر اصلی این جریان از سر گرفته شده و به فکر این افتاده اند که از این اوضاع ماهی خویش را صید کنند.
اما اینان یا چشم خود را بسته اند ویا نمی بینند که دولتی همچون دولت مبارک در مصر که تحت الحمایه امریکا میباشد را چگونه از طرف دولتهای امپریالیسم طرد شده ودر آخرین پیغام اوباما گفته شده که مبارک باید از قدرت کنار برود.
اینان نمیدانند که مردمان این دیار مردمان 9دی هستند و بدون هیچ حد و مرزی در دفاع از ارزشها ، دین ، رهبر و کشور خود کوتاه نمیایند.


 


آری این بار نیز ملت هوشمند و مقتدر ایران اسلامی رو در روی این خود فروشان می ایستند و تا آخرین قطره خون خود اجازه نخواهند داد که مکر بنی ساعده تکرار شود و تحت رهبری حضرت آیت ا... خامنه ای به سوی سرافرازی ایران اسلامی پیش میروند تا جایایی که جهان از حاکمان مستبد و خونخوار و خودفروخته پاک شود. 

 


مجری تلویزیون اقدامات برادرش را زیر سوال برد

سید مرتضی حسینی مجری مسابقات و برنامه‌های تلویزیونی و برادر سید محمد حسینی مجری سابق صدا و سیما به تازگی در گفتگویی اقدام برادرش در مصاحبه با صدای آمریکا را اقدامی نادرست قلمداد کرد. بخش‌هایی از گفته‌های حسینی را به نقل از بولتن نیوز می‌خوانید:

کار نادرست برادر
متاسفانه در این چند روز اخبار مصاحبه برادرم را با شبکه VOA از برخی از دوستانم شنیده اما هنوز نتوانسته‌ام با برادرم ارتباطی برقرار کنم و دلیل این کار را از او بخواهم. وی مدت زیادی است که هیچ‌گونه تماس و ارتباطی با خانواده و دوستان خود در ایران نداشته است و همه ما نگران دام این شبکه‌ها برای او هستیم.
 
ما مخالف بودیم

متاسفانه خانواده و شخص من مخالف رفتن وی به خارج از ایران بودیم؛ چرا که می‌دانستیم آنها از یک مجری برنامه‌های تلویزیونی تنها صرف کار مجری‌گری انتظار ندارند و قطعا او را وارد مسائل سیاسی و حاشیه‌ای می‌کنند. البته او مدتی را در دبی صرفا به کار اقتصادی مشغول بود ولی نمی‌دانم چه طور سر از این شبکه‌ها درآورده است.
 
مجریان صداوسیما از معتقدترین آدم‌ها هستند
صدا و سیمای جمهوری اسلامی یکی از پاک‌ترین نهادها و سازمان‌های کشور است که افراد مومن و متعهد زیادی در آن فعالیت می‌کنند که در یک فضای صمیمی و به دور از هرگونه سیاست‌زدگی به خدمت‌رسانی به مردم مشغول هستند. مجریان صدا و سیما هم مثل دیگر کارکنان این سازمان از معتقد‌ترین افراد به آرمان‌های نظام هستند و حاضر نیستند یک وجب از خاک کشورشان را با میلیون‌ها تومان پول عوض کنند و اینکه هرکس چه برادر بنده و یا هر کس دیگر بخواهد در هر جای دنیا با اظهاراتی سطحی این مسائل را زیر سوال ببرد قطعا از دایره انصاف و عدالت خارج شده است.

صداقت را در نظر بگیرید
باید همه ما صداقت را به عنوان یک اصل جدی در زندگی خود قرار دهیم و یادمان نرود که چه کسانی باعث شهرت و محبوبیت ما می‌شوند و اگر روزی مردم از ما روی برگردانند دیگر آن روز روز پایان عمر حرفه‌ای ماست. پس نباید برای دلخوشی یک عده سودجو و منفعت‌طلب که پیوسته در فکر ضربه زدن به نظامی هستند که افتخارش پیروی از ائمه اطهار (ع) است، قدمی برداریم.


 
 


ماجرای وعده آب و برق مجانی در اول انقلاب!

برگی
دیگر از یک دروغ ۳۰ ساله! سی سال است که دشمنان امام و انقلاب، با
وارونه سازی یک خبر و تحریف ماجرا، مدعی هستند که امام خمینی بعد از
پیروزی انقلاب اسلامی به مردم ایران قول داده است که آب و برق مجانی
می‌شود. دروغگویان حتی مدعی هستند که امام بزرگوار ما، در بدو ورود به وطن
یعنی در دوازدهم بهمن سال ۵۷ این وعده را به مردم داده است! اما رجوع به
اصل سخنان امام در بهشت زهرا نشان می‌دهد که اصلا و ابدا چنین وعده‌ای در
سخنرانی امام خمینی وجود ندارد و در حقیقت این مساله مربوط است به
سخنرانی ایشان در ۱۲ اسفند سال ۵۷ و در مدرسه فیضیه. البته برای دشمنان
امام فرقی نمی‌کند که این سخنرانی مربوط به ۱۲ بهمن باشد یا ۱۲ اسفند.
آنها با استناد به این سخنرانی و عدم تحقق چنین وعده‌ای، می‌خواهند
اینگونه وانمود بکنند که امام خمینی و یا انقلاب، مردم را فریب داده‌اند و
یا با چنین وعده‌هایی انقلاب را پیش برده‌ا‌ند و یا اینکه این قبیل
وعده‌ها فاقد پشتوانه علمی و کارشناسی و به دور از واقعیت بوده است!
متاسفانه در نوشته‌های ضدانقلاب انواع و اقسام توهین و اهانت و فحاشی را
علیه امام می‌بینیم. در مقابل، دوستان امام و انقلاب و حتی برخی مسئولان
رسمی کشور هم گاهی ضمن تایید این مساله، به زعم خود سعی کرده‌اند با
توجیهات مختلف از امام و انقلاب دفاع کنند! گویا اینها هم باور کرده‌اند
که امام چنین وعده‌ای را به مردم داده است! مثلا آقای علیرضا محجوب
نماینده مجلس گفته است:«حضرت امام خمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی
اعلام کردند آب و برق برای مردم رایگان است، اما پس از آن کارشناسان اعلام
کردند که اجرای این موضوع تنها برای افراد کف جامعه امکانپذیر است.» این
اظهارات موافق و مخالف در حالی صورت می‌گیرد که مراجعه به اسناد انقلاب و
آرشیو مطبوعات آن روز، نشان می‌دهد که شخص دیگری غیر از امام برای اولین
بار این وعده را به مردم داده است! در حقیقت مطلب امروز من هم افشای این
دروغ سی ساله و بیان یک واقعیت پنهان است. ابتدا به عبارت امام توجه
کنید: «علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی
شما را میخواهیم مرفه کنیم. شما به معنویات احتیاج دارید، معنویات ما را
اینها بردند. دلخوش نباشید که تنها مسکن میسازیم ، آب و برق را برای طبقه
مستمند مجانی میکنیم اتوبوس را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم دلخوش به
این مقدار نباشید معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم. شما را به
مقام انسانیت می‌رسانیم. اینها شما را منحط کردند؛ این قدر دنیا را پیش
شما جلوه دادند ‌که خیال کردید همه چیز ‌این ‌است.» همان طوری که اشاره
شد این سخنرانی مربوط است به روز شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۵۷. از این عبارات
مشخص می‌شود که حتما شخصی غیر از امام این دلخوشی مادی را برای مردم به
وجود آورده است! با مرور اخبار روزهای قبل از سخنرانی امام، این شخص
نامعلوم و این حقیقت پنهان مشخص می‌شود. کیهان ۸ اسفند ۱۳۵۷ / سخنگوی
دولت : «برای کم در آمدها؛ آب و برق مجانی می‌شود!» سخنگوی دولت کسی نیست
جز آقای عباس امیرانتظام! به عبارت دیگر لایحه‌ی آب و برق مجانی را اولین
بار دولت موقت مهندس بازرگان تصویب کرد و وعده‌ی آنرا هم به مردم داد و
امام خمینی چند روز بعد، این وعده‌ی دولت موقت را تصحیح و تکمیل کردند!

در
حقیقت امام به خاطر این که مبادا این قبیل وعده‌های دولتی، انقلاب اسلامی
را به انقلابی صرفا مادی و با اهدافی مادی تبدیل کند، مصوبه دولت موقت را
اینچنین تصحیح می‌کند که دلخوش به این نباشید که آب و برق مجانی می‌شود!
امام بزرگوار ما توضیح می‌دهد که انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه وظیفه دارد
به فکر رفاه مادی مردم باشد، دنبال رفاه و سعادت معنوی آدمها هم هست. چرا
که انقلاب اسلامی بیشتر از آنکه مادی باشد، انقلابی معنوی برای گستتن
بندهای اسارت و بردگی ناشی از استبداد و استعمار و استحمار بود. پس در
سخنان امام خمینی وعده‌ای وجود ندارد. ایشان با توجه به احتمال تغییر ذائقه
مردم و تحریف معنا و مفهوم و آرمان انقلاب، هدف اصلی انقلاب را برای مردم
و شاید هم برای دولت موقت تبیین ‌کردند. فراموش نکنیم که دولت مهندس
بازرگان و اعضای کابینه و شخص آن مرحوم، خودشان را آدم‌هایی متخصص و
روشنفکر می‌دانستند که توانایی حل مشکلات مردم را دارند. آنها گاهی به
صراحت و گاهی هم با ایما و اشاره، روحانیون و رهبران انقلاب را به سنتی
بودن و بی‌سواد بودن متهم می‌کردند! به هرحال خوب یا بد، جدای از اینکه
موافق این وعده باشیم یا مخالف آن و اصلا هر تفسیری که برای وعده آب و برق
مجانی داشته باشیم، این دولت بازرگان بود که اولین بار این لایحه را تصویب
کرد و خبر این وعده‌ی تاریخی را هم شخص آقای امیرانتظام یعنی سخنگوی دولت
موقت و معاون نخست وزیر وقت در اختیار مطبوعات قرار داد! پس اگر به زعم
ضدانقلاب، وعده‌ی دروغی داده شده و یا وعده‌ای غیرکارشناسی به مردم داده
شده، چرا کسی از بازرگان و دولت موقت اسم نمی‌برد؟! عدم اشاره ضدانقلاب و
حتی دوستان انقلاب در سی سال گذشته به این حقیقت مهم و پنهان، جالب و عجیب
است. اگر عبارت «آب و برق مجانی» را در اینترنت جستجو کنید، صدها و شاید
هزاران سایت و وبلاگ و کلیپ و فیلم اهانت آمیز علیه امام خمینی پیدا
می‌کنید که همه آنها بدون کمترین اشاره‌ای به این مصوبه دولت بازرگان، فقط و
فقط به امام خمینی اهانت می‌کنند! اما کسی نمی‌گوید که سخنان امام، در
حقیقت اشاره به وعده دولت بازرگان بوده است! امروز که به مدد آرشیو کیهان،
مشخص شده است اولین بار این وعده را دولت موقت به نخست وزیری مهندس
بازرگان به مردم داده و خبر آن را هم شخص عباس امیرانتظام در اختیار
مطبوعات قرار داده، آیا دروغگویان و هتاکان، به این حقیقت اعتراف می‌کنند؟
البته احتمالا، حالا که همه چیز ثابت شده، باز هم باید منتظر سوالات و
شبهات جدید باشیم! ماجرای گاو بنی اسرائیل را که یادتان هست؟!

ماجرای وعده آب و برق مجانی در اول انقلاب!

 


فتنه ایران جریانی غیر اسلامی و محکوم به شکست بود

وآن کول استاد دانشگاه میشیگان امریکا با مقایسه به تحولات اخیر ایران ،مصر و تونس، جریان فتنه 88 را جنبشی غیر اسلامی و محکوم به شکست دانست.

یوآن کول در مقاله ای در مجله امریکایی پروگرسیو نوشت: مقایسه تحولات مصر و تونس با اغتشاشات اخیر فتنه 88 در ایران غیر مردمی بودن این جریان را اثبات می کند.

وی افزود: قیام مردم تونس قیامی مردمی و کاملا اسلامی است حال آنکه جریان فتنه را شماری افراطی و بدون اساس دینی به راه انداخته بودند.

به گفته کول این جریان به دست افرادی خاص و با اهدافی اغتشاش آمیز بوجود آمد و نهایتا شکست خورد چون هدفی صلح آمیز نداشت و برخواسته از دل مردم نبود.

این پروفسور امریکایی، جریان فتنه را جریانی دانست که اگر در هر کشور یا هر موقعیت زمانی تشکیل می شد شکست خورده بود.

وی شکست جریان فتنه را پیروزی عظیم دیگری برای ایرانیان دانست.



 


مبارک:از قدرت کناره گیری می کنم

به گزارش  رویترز،بدنبال حضور بیشمار مردم مخالف با دولت حسنی مبارک،رییس جمهور تحت حمایت آمریکا در سخنانی  که پایان تحقیر آمیزی را داشت اعلام کرد؛ پیش از انتخابات در پاییز سال جاری از قدرت کناره گیری می کند.

بر اساس این گزارش،مبارک در نطق تلویزیونی اعلام داشت:صادقانه می گویم که قصد نداشتم برای انتخابات آینده شرکت کنم زیرا من پیشتر وقت زیادی را در این راه گذاشته بودم.

به گزارش رویترز،مبارک از آمادگی خود برای انتقال دولت به رییس جمهور بعدی خبر داد.این در حالی است که دولت اوباما از طریق نماینده ویژه خود که به قاهره اعزام داشته به مبارک سفارش نموده است دیگر در انتخابات بعدی شرکت نجوید.

این منبع خبری می نویسد:بعد از این نطق تلویزیونی برخی تظاهر کنندگان فریاد می زدند که مبارک در حال ترک کشور است.
یکی از این تظاهر کنندگان گفت:ما تنها یک شرط داریم و این است:"مبارک ما را رها کن"


 


این بار بگذارید صهیونیست ها قاضی باشند!

به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران سیاسی ، سقوط حکومت دیکتاتوری حسنی مبارک در مصر ، بیش از هر چیز دیگری موقعیت رژیم صهیونیستی را به مخاطره خواهد افکند. تحولات روزهای اخیر ، صهیونیست ها را به گونه ای نگران ساخته که به صراحت تاکید می کنند ، بین دمکراسی و دیکتاتوری مبارک ، آن ها گزینه دوم را به نفع خود می دانند. قطعا" با سقوط حکومت خودکامه و وابسته مبارک که مهمترین ستون سازش اعراب با اسرائیل بود ، معادلات سیاسی خاورمیانه با شدت هر چه تمام تر به ضرر رژیم تل آویو تغییر خواهد کرد.
به دلیل اهمیت تحولات مصر برای صهیونیست ها ، قطعا" آن ها با دغدغه بیشتری نسبت به دیگران ، این تحولات را رصد و سمت و سوی آن را می فهمند. آن چه امروز نخست وزیر رژیم صهیونیستی درباره تحولات مصر بر زبان آورد بیانگر آن است که دریافت این رژیم از جنس روند سیاسی و نهضت مردم مصر ، روندی مشابه انقلاب اسلامی ایران است. قطعا" اگر براساس رصد میدانی صهیونیست ها ، ماهیت نهضت مردم مصر چیزی غیر از این بود و به عنوان مثال ماهیتی صرفا" دمکراسی خواهانه یا لیبرال منشانه داشت ، صهیونیست ها این گونه نگران نمی شدند که سران آن به صراحت از نگرانی خود مبنی بر تکرار انقلاب اسلامی ایران در مصر سخن بر زبان آورده و تاکید نمایند که دیکتاتوری مبارک ، برای آن ها بهتر از دمکراسی در مصر است.
اما در این خصوص اظهارات قابل ترحم برخی سران فتنه اسرائیل پسند سال 88 خواندنی است که تلاش می کنند رخدادهای مصر را با اغتشاشات بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران مطابقت دهند.فتنه سال 88 در ایران صراحتا" مورد تایید سران آمریکا و اسرائیل قرار گرفت و به طور مشخص برخی شعارهای مشهور این فتنه نظیر شعار نه غزه ، نه لبنان با خط دهی سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی مطرح گردید. سران صهیونیسم نیز بارها اعلام کرده اند که امید زیادی به عناصری چون میرحسین موسوی و کروبی برای تغییر در ایران دارند.گزارش نماینده محمود به عباس به صهیونیست ها مبنی بر دادن کمک 50 میلیون دلاری به میرحسین موسوی هم به خوبی ثابت کرد که فتنه گران ایرانی نزد کدام جریان منطقه ای محبوبیت دارند!
به طور طبیعی اگر سویه تحولات مصر ، با فتنه 88 در ایران مطابقت داشت ، علی القاعده این رخدادها می بایست مورد حمایت آمریکا و اسرائیل قرار می گرفت.اما نگاهی گذرا به مواضع محافل سیاسی و رسانه ای غرب و سران واشنگتن و تل آویو به خوبی بیانگر آن است که آن ها از قیام عظیم ملت مصر به دلیل نزدیکی آن به ماهیت انقلاب اسلامی ایران به شدت نگرانند و البته این نگرانی نیز پر بیراه نیست.آنچه در مصر می گذرد بیش از آن که جوشش خشم علیه ملعبه ای به نام مبارک باشد ، آتشفشان عزت و حمیت ملتی مسلمان است که ده ها سال است می خواهد داغ ننگ سازشکاری با صهیونیست ها را از پیشانی خود بزداید اما دیکتاتوری مورد حمایت غرب و اسرائیل چنین اجازه ای را به او نمی داد.ملت مصر ، نخستین ملتی است که در برابر رژیم صهیونیستی قد برافراشت و در مقطعی برای ملی کردن کانال سوئز ، همزمان با سه رژیم آمریکا ، انگلیس و صهیونیست ها وارد جنگ شد. در نبرد رمضان نیز رسما" با رژیم صهیونیستی درگیر شد اما با خیانت انور سادات و امضای پیمان سازش کمپ دیوید ، ننگ سازش دامان ملت بزرگ مصر را گرفت.

هر چند صفیر گلوله های شهید خالد اسلامبولی تا حدودی این ننگ را پاک کرد اما حکومت حسنی مبارک با حمایت آمریکا و صهیونیست ها بساط دیکتاتوری مخوفی را در مصر به راه انداخت که تا سالیان متمادی ، ملت بزرگ مصر نتوانست آن گونه که باید و شاید نقش خود را در جهان اسلام و یاری ملت فلسطین ایفا نماید. اکنون با آغاز نهضت عظیم کنونی ، مصر آماده ورود به عصر جدیدی برای ایفای نقش سازنده و تاریخی خود در جهان اسلام است تا همچون ایران اسلامی که با وقوع انقلاب از جرگه سرسپردگان غرب و حامیان اسرائیل خارج و به پرچمدار حمایت از ملت فلسطین تبدیل گردید ، مصر اسلامی نیز به حلقه ای از حلقات جبهه مقاومت در جهان اسلام تبدیل شود.


 


آدرس عوضی/حالا نوبت سوریه است!

ر حالی که خیزش بزرگ ملت های مسلمان خاورمیانه ، تغییر رژیم های هم پیمان غرب و عضو جبهه سازش با رژیم صهیونیستی را هدف قرار داده است ، برخی رسانه های غربی و منطقه ای حامی صهیونیست ها درصددند ، این خیزش های مردمی را به کشورهای عضو جبهه مقاومت در برابر رژیم نامشروع تل آویو نظیر سوریه تعمیم دهند.
در همین خصوص ، خبرگزاری آمریکایی یونایتد پرس همزمان با پوشش تظاهرات میلیونی امروز مردم مصر ، طی مقاله ای با عنوان «آیا سوریه هدف بعدی اصلاحات است؟» تلاش نموده تا بین رژیم وابسته حسنی مبارک و دولت سوریه ارتباط برقرار نموده و هر دو را در مسیر اعتراض مردمی یکسان جلوه دهد.
رادیو فردا وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا نیز با ارائه یک نظر سنجی که خود بر غیر علمی بودن آن تاکید نموده ، برای دادن آدرس عوضی درباره ماهیت ضدغربی و ضداسرائیلی تحولات اخیر خاورمیانه ،از مخاطبان خود سئوال کرده است: «پس از تظاهرات دست کم صدها هزار معترض در مصر، اپوزیسیون سوریه نیز قصد دارد روز شنبه «علیه فقر، سرکوب و فساد دولتی» در دمشق راهپیمایی کند؟ آیا فکر می‌کنید سوریه پتانسیل تغییرات اساسی را دارد؟»!
در همین رابطه سایت شبکه العربیه(که به دلیل مواضع اسرائیل پسند در جهان اسلام به العبریه مشهور شده است) با قرار دادن مصاحبه بشار اسد بین اخبار تحولات امروز مصر و راهپیمایی میلیوینی مردم قاهره ، تلاش کرد تا این گونه القا نماید که هدف بعدی اعتراضات مردمی ، کشور سوریه است. بشار اسد در این مصاحبه با تاکید بر این که سوریه ، مصر و تونس نیست ، خیزش جدید در خاورمیانه را برگرفته از الگوی انقلاب اسلامی ایران عنوان کرده است.

گفتنی است طی هفته های اخیر به رغم تلاش فراوان آمریکا و هم پیمانان سازشکار منطقه ای آن بویژه مصر و عربستان برای شوراندن مردم لبنان علیه همسایه خود سوریه ، دولت ضدسوری سعد حریری چند ماه بیشتر توان ادامه حیات نیافت و چندی پیش در یک فرآیند دمکراتیک این دولت از صحنه سیاسی لبنان کنار رفت و معادله در مجلس لبنان به نفع جریان نزدیک به حزب الله و سوریه تغییر یافت. پس از این تغییر معدله دمکراتیک ، برخی رسانه های غربگرا نظیر العربیه تلاش کردند تا به زعم خود در لبنان یک حرکت اعتراضی مردمی راه اندازی کنند اما این جرکت اغتشاش گونه با کمترین استقبال از جانب مردم لبنان مواجه شد و حتی سعد حریری نیز مجبور شد از آن اعلام برائت کند.
به نظر می رسد با توجه به احساس خطری که غرب و اسرائیل از تعمیم نهضت عظیم اسلامی از تونس و مصر به سایر همپیمانان آن ها نظیر عربستان ، یمن و بحرین ، می کنند ؛ رسانه های وابسته به آن ها قصد دارند با دادن آدرس عوضی ، ضمن تحریف ماهیت این خیزش اسلامی در منطقه خاورمیانه ، کانال های انحرافی در مسیر این سیل خروشان ضدغربی و ضدصهیونیستی ایجاد کنند.


 


پیشینه کمک 50 میلیون دلاری ابومازن به میرحسین

خبر کمک 50 میلیون دلاری رئیس سازشکار تشکیلات خودگردان به میرحسین موسوی در حالی منتشر شد که پیش‌تر‌ نیز اظهار نظر‌های فراوانی از سوی مقامات مختلف در خصوص دریافت کمک مالی از سوی ستاد ‌ موسوی شده بود؛ کمک‌هایی که غالب آنها از سوی حکومت‌های عرب منطقه به ستاد موسوی اعطا شده بود و علاوه بر این کمک‌ها، دولت‌های عرب منطقه واسطه بسیار خوبی برای رساندن این کمک‌ها به جریان مخالف نظام بودند.

کمک‌های مستقیم
طرح موضوع کمک 50 میلیون دلاری ابومازن برای راه‌اندازی یک شبکه رادیویی برای تبلیغات به نفع میرحسین موسوی و جریان مخالف نظام در حالی است که قرار‌گیری این موضوع در کنار سایر اتهامات مالی مطرح شده علیه این جریان، نظیر دریافت کمک یک میلیارد دلاری از عربستان سعودی توسط جریان‌های وابسته، راهی جز تکذیب زبانی از جانب موسوی باقی نگذاشته است، البته این موضوعات، تنها اتهامات مالی این جریان نیست، چراکه قبل‌تر ‌ نیز گزارش‌های مختلفی از دریافت کمک‌های مالی توسط افراد وابسته به جریان فتنه از کشورهای حاشیه خلیج فارس منتشر شده تا پرونده این جریان در رابطه با فساد مالی بیش از پیش قطور شود، حتی حمید رسایی نماینده مجلس نیز در زمان انتشار خبر کمک یک میلیارد دلاری سعودی‌ها به سران فتنه، پا را فراتر از این می‌گذارد و به صراحت می‌گوید: آنها در دوران حاکمیت خود بر دستگاه اجرایی کشور مراودات بسیاری با بیگانگان داشتند و از آنان کمک‌های مالی بسیاری دریافت کردند که بیش از مبلغی است که اکنون صدایش درآمده است.
تمامی اینها در حالی است که حدود هشت سال قبل هم آیت‌الله مصباح یزدی اعلام کرده بود که چمدان‌های دلار از طرف استکبار در اختیار تجدیدنظرطلبان قرار گرفته است که البته در آن مقطع انتقادات زیادی از سوی این جریان علیه سخنان آیت‌‌الله مصباح یزدی صورت گرفت، بنابراین قرار‌گیری این موضوعات در کنار سایر اقدامات جریان‌های وابسته به فتنه‌گران که در طول سال‌های مختلف، در قالب‌های مختلف و از نهادهای مختلف‌ (NGO‌های خارجی) کمک‌های مالی دریافت کرده بودند ‌ و خواسته یا ناخواسته در راستای اهداف براندازانه دشمنان نظام هزینه کرده بودند، می‌تواند سخن چندی پیش وزیر اطلاعات در خصوص هزینه 17 میلیارد و 700 میلیون دلاری دشمنان برای براندازی نظام جمهوری اسلامی را تأیید کند. حیدر مصلحی حدود یک ماه پیش در سالروز حماسه نهم دی گفته بود که دشمنان نظام در طول این سال‌ها حدود 17 میلیارد و 700 میلیون دلار علیه کشورمان هزینه کرده‌اند، البته این کمک موضوعی نیست که فقط در جریان انتخابات و فتنه صورت گرفته باشد، بلکه از گذشته سابقه دارد و حرکت‌هایی از گذشته دنبال می‌شد که می‌خواستند در انتخابات نتیجه آن را بگیرند.

 




تاریخ: چهار شنبه 13 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط arman

محمد البرادعی، دست نشانده ایران!
 
ادعاهای مضحک لابی صهیونیستی؛
محمد البرادعی، دست نشانده ایران!
"هوئن لین" البرادعی را متهم کرد در زمان مدیریتش بر آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره حقیقت و ماهیت برنامه هسته‌ای ایران لاپوشانی کرده است.
مدیر یک گروه لابی قدرتمند رژیم اشغالگر قدس در آمریکا در اظهاراتی مضحک مدعی شد: «محمد البرادعی رهبر اپوزیسیون مردم مصر عروسک و دست نشانده ایران است.»

به گزارش گرداب به نقل از خبرگزاری آژانس یهود، "مالکولم هوئن لین"، معاون اجرایی "کنفرانس رؤسای سازمانهای عمده یهودی" ادعا کرد: «رهبر مخالفانی که از هیجانات مصری بیرون می‌آید عروسک ایرانی است.»

 "هوئن لین" البرادعی را متهم کرد در زمان مدیریتش بر آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره حقیقت و ماهیت برنامه هسته‌ای ایران لاپوشانی کرده است.

این لابی اسرائیلی که با یک رسانه یهودی در آمریکا مصاحبه می‌کرد، مدعی شد: «من این واژه را به راحتی به کار نمی‌برم، اما البرادعی دست نشانده ایران است.»

مالکوم هوئن لین از دوستان نزدیک رؤسای جمهوری آمریکا و نخست وزیران اسرائیل به ویژه شخص آریل شارون نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی است که ۵۲ سازمان یهودی را در آمریکا نمایندگی می‌کند.

کار عمده سازمان مذکور لابی‌گری در کاخ سفید به نفع اسرائیل است و در واقع بازوی لابی کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل یا "ایپک" در سطح دولت است.

 


 

بازگشت امام گونه رهبر اسلام گرای تونس به کشور
بازگشت امام گونه رهبر اسلام گرای تونس پس از 22 سال به کشور

رشید الغنوشی، رهبر حزب النهضه، پس از 22 سال تبعید به تونس بازگشت.


 

 
به گزارش خبرگزاری فرانسه، وی به هنگام ورود به فرودگاه تونس اعلام کرد:در انتخابات ریاست جمهوری این کشور شرکت نخواهد کرد و هیچ کدام از سران حزب النهضه نیز برای این انتخابات نامزد نخواهند شد.
الغنوشی در گفتگوی تلویزیونی با بیان اینکه حزب وی بر آزادی مذاهب تاکید می کند، گفت:همه احزاب سیاسی حق حضور در صحنه سیاسی این کشور را دارند و حقوق شهروندی از جمله برابری میان زن و مرد باید از جانب تمام احزاب اسلامی و غیر اسلامی رعایت شود و حزب النهضه نیز به رعایت آزادی بیان و حقوق شهروندی معتقد است.
وی تاکید کرد: جای نگرانی از سوی زنان این کشور در مورد فعالیت حزب النهضه وجود ندارد.
رهبر حزب النهضه که در سال 1989 پس از روی کار آمدن زین العابدین بن علی از تونس تبعید شد همچنین بازسازی این حزب را پس از چندین سال دوری از صحنه سیاسی این کشور در اولویت دانست و افزود حزب النهضه در حال حاضر آمادگی حضور پرقدرت در صحنۀ سیاسی تونس را ندارد.
این حزب در انتخابات سال 1989 توانسته بود با کسب 17 درصد از آرا در مقام دوم پس از حزب تجمع برای دمکراسی متعلق به زین العابدین بن علی، رییس جمهور سابق این کشور قرار گیرد. پس از این پیروزی بود که فعالیت این حزب از سوی زین العابدین بن علی ممنوع شد.
بر اساس اعلام دولت انتفالی تونس، قرار است ظرف شش ماه آینده انتخابات ریاست جمهوری و پارلمان در این کشور برگزار شود.




 


 


 

هافینگتن ‌پست : سرنوشت شاه ایران در انتظار حسنی مبارک

هافینگتن ‌پست : سرنوشت شاه ایران در انتظار حسنی مبارک



 
هافینگتن ‌پست طی گزارشی به مقایسه قیام مردم مصر و انقلاب اسلامی ایران پرداخت و پیش‌بینی کرد که سرنوشت شاه ایران در انتظار حسنی مبارک است.

پایگاه اینترنتی "هافینگتن پست " در مقاله‌ای با مقایسه قیام مردم مصر با انقلاب اسلامی ایران نوشت: تنها چند هفته قبل از آنکه شاه ایران در میان یک تظاهرات عظیم ملی علیه وی، کشور را برای همیشه ترک کند، از طریق تلویزیون آخرین سخنرانی خود را برای مردم انجام داد و از آن‌ها به خاطر اشتباهاتش عذرخواهی کرد.

شاه ایران روز پنجم نوامبر 1978 با خواهش از مردم گفت: من صدای انقلاب شما را شنیدم. انقلاب ملت ایران نمی‌تواند مورد تأیید من به‌عنوان پادشاه ایران و به عنوان یک فرد ایرانی نباشد. بیائید با یکدیگر بکوشیم تا دموکراسی واقعی را در ایران بنا کنیم. من متعهد می‌شوم که با شما و انقلاب شما علیه فساد و بی‌عدالتی در ایران باشم.

*وضعیت مشابه حسنی مبارک با شاه سابق ایران

هم‌اکنون حسنی مبارک رئیس‌جمهور مصر نیز وضعی مشابه شاه سابق ایران دارد. اما او در سخنرانی خود برای مردم عصبانی مصر از هیچ چیزی عذرخواهی نکرد. و نه تنها از چیزی کوتاه نیامد بلکه بر قدرت و صلاحیت خود تاکید کرد: دستورات من به دولت تاکید دارد که آن‌ها به توده‌ها فرصتی برای ابراز دیدگاه‌هایشان بدهند.
"دولت متعهد شده است تا دستورات مرا اجرا کند و این مشخص بود که در این راه پلیس تظاهرکنندگان را کنترل کند. "
"من به عنوان رئیس‌جمهور و با تمام قدرتی که بر اساس قانون اساسی به من واگذار شده است... "
"من امروز نه فقط به عنوان رئیس‌جمهور کشور شما بلکه به عنوان یک شهروند مصری با شما سخن می‌گویم. "

* قول مبارک به مردم مصر برای انجام تغییرات


این گزارش می‌افزاید: مبارک در ادامه از عبارتی استفاده کرد که حتی برای آمریکایی‌ها هم وحشتناک بود: من در حال اجرای اولین مسئولیتم یعنی حفظ امنیت ملی هستم.
البته مبارک نیز مثل شاه ایران قول انجام تغییرات را به مردم داد. او قول داد تا به فکر مردم باشد.
"من همیشه طرفدار مردم فقیر مصر خواهم بود. "
"من همیشه سیاست‌های دولت را به سمت انجام اصلاحات اقتصادی به منظور رفع سختی‌های مردم هدایت می‌کنم. "

*فاصله‌گیری مبارک از توده مردم به‌خاطر سیاست‌های دولت وی

گزارش هافینگتن‌پست ادامه می‌دهد: مبارک در طول سخنرانی خود پشت سر هم کلماتی را به کار می‌برد که تا پیش از نیز به ندرت از او شنیده می‌شد. کلماتی مثل "تهیدست "، "فقیر "، " افراد کم درآمد "، "بیکاری "، "ارتقای استانداردهای زندگی "، "آزادی بیان "، "بیمه درمانی "، "مسکن " و ...

نویسنده گزارش ادامه می‌دهد: مبارک نیز مثل شاه ایران که قبرش به خاطر خودداری از به خاکسپاری در وطن، در قلب قاهره قرار دارد، در سخنرانی مهم خود نشان داد که تا چه حد به دور از مردم بوده است و از حقایق زندگی مردم و سختی‌هایی که بواسطه سیاست‌های او بوجود آمده را حس نمی‌کند.
 

* تهدید‌های مبارک علیه مردم مصر

مبارک در بخشی از سخنرانی‌اش گفت: ما به اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود ادامه می‌دهیم تا یک جامعه آزاد و دموکراتیک در مصر داشته باشیم که اصول مدرن را رعایت می‌کند. من همیشه سیاست‌های دولت را به سمت انجام اصلاحات اقتصادی به منظور رفع سختی‌های مردم هدایت می‌کنم. مشکلاتی که با آن‌ها روبرو هستیم و اهدافی که به دنبالشان هستیم نمی‌توانند از طریق خشونت و یا آشوب بدست آیند. بلکه این اهداف را تنها با گفت‌وگو و هوشیاری ملی و تلاش‌های منسجم و خالصانه می‌توان بدست آورد.

گزارش هافینگتن‌پست با تاکید بر آنکه هیچ‌گاه امکان نداشت که مبارک ساعت 1 بامداد برای مردم سخنرانی کند می‌افزاید: در نهایت تهدیدات مبارک علیه مردم اگرچه با دقت و در لفافه بیان شد اما به قدر کافی شفاف بود: بین آزادی و هرج و مرج خط واضحی وجود دارد. بنابراین همانطور که من طرفدار آزادی ابراز عقاید شهروندان هستم، به دفاع از ثبات و امنیت مصر نیز پایدار خواهم ماند. ما باید نسبت به نمونه‌های زیادی که اطراف ما وجود دارد و طی آن‌ها مردم غرق در هرج و مرج شدند هوشیار و آگاه باشیم. زیرا آن افراد در نهایت هم به دموکراسی و ثبات دست نیافتند.

*دخالت کشورهای خارجی در اوضاع مصر 


در همین حال، خیابان‌های مصر همچنان مملو از جمعیت است. در حقیقت سخنرانی مبارک برای مردم مصر بی‌مفهوم بود و آن‌ها همچنان دولت را به مبارزه می‌خوانند و حتی شب را هم در تظاهرات به سر می‌برند.

این گزارش حاکی است: آخرین سخنرانی شاه ایران نادیده گرفته شد. او هم تلاش می‌کرد تا خشمش را از نافرمانی مردم پنهان کند. مردمی که شاه فکر می‌کرد مالک آن‌هاست.

هافینگتن‌پست در انتها با هشدار نسبت به امکان دخالت برخی کشورها در اوضاع مصر نوشت : اگر دولت‌های خارجی در روند خواسته‌های مردم برای تغییر مسیر آینده‌شان دخالت نکنند ، قطعا مبارک هم به سرنوشتی مشابه شاه ایران دچار می‌شود.

 


 

اعزام نیرو توسط حامی فتنه گران ایران به مصر

 

اعزام دو بالگرد اسرائیلی برای هدف قرار دادن سران تظاهرات


 

ادامه تظاهرات در شهرهای مصر فراخوان برگزاری تظاهرات میلیونی /  / خروج کارکنان شرکت های نفتی خارجی / هشدار درباره به راه افتادن حمام خون


 
تظاهرات و اعتراض های ضد حکومتی در شهرهای مختلف مصر از جمله قاهره ، اسکندریه و سوئز در جریان است .
شبکه " پرس تی وی " گزارش کرد ، تظاهرکنندگان مصری ، امروز ( دوشنبه ) در هفتمین روز از اعتراض های ضد حکومتی خود ، با تجمع در میدان التحریر قاهره ، شعارهای ضد مبارک سر دادند . 

در این تظاهرات که با وجود اعلام مقررات منع آمد و رفت برپا شده است ، ده ها هزار نفر شرکت کرده اند . 

گزارش ها همچنین از برگزاری فراخوانی برای برگزاری تظاهرات میلیونی در روز سه شنبه ( فردا ) حکایت دارد . 

    

همچنین تظاهرکنندگان مصری ، برگزاری اعتصاب عمومی نامحدود را خواستار شده اند .

تظاهرات ضد مبارک امروز نیز در شهر سوئز آغاز شده است . تظاهرکنندگان بر کناره گیری حسنی مبارک از قدرت تاکید دارند . 

صبح امروز همچنین خبر دستور ارتش مصر برای شلیک به سمت تظاهرکنندگان مصری منتشر شد . 

ارتش مصر نیروهای کمکی را به سمت میدان " التحریر " قاهره ، میدان اصلی پایتخت که محل تجمع تظاهرکنندگان اعزام کرد . 

در شهر اسکندریه نیز درگیری ها میان نیروهای امنیتی و شرکت کنندگان در تظاهرات گزارش شده است . 

در همین حال ، روزنامه صهیونیستی " هاآراتص " ، از نگرانی سران این رژیم در خصوص تحولات مصر و تلاش آنان برای متقاعد کردن متحدان خود برای نجات حکومت در آستانه سرنگونی مبارک خبر داد . 

شبکه الجزیره نیز خبر داد ، رژیم صهیونیستی با هدف جلوگیری از پیشرفت روند تظاهرات ضد حکومتی در مصر ؛ دو فروند بالگرد را که به دوربین های تلسکوپی مجهز است ، برای هدف قرار دادن رهبران تظاهرکنندگان و سرکوب مصری ها به این کشور اعزام کرده است . 

یک افسر سابق ارتش مصر نیز درباره احتمال به راه افتادن حمام خون در روزهای آینده هشدار داد . 

تا کنون در شش روز تظاهرات پیاپی مردم مصر ، بیش از صد تن کشته ، بیش از هزار نفر مجروح ، و صدها نفر دیگر بازداشت شده ‌اند .

در همین حال گزارش می رسد شمار زیادی از تاجران و بازرگانان مصری درصدد ترک مصر هستند و مبالغ هنگفتی را از حسابهایشان خارج کرده اند. 

سفارت آمریکا نیز در قاهره از آغاز عملیات خروج اتباع آمریکایی از مصر از امروز خبر داد .

در همین حال گزارش ها حاکی است در سایه تداوم تظاهرات گسترده مردمی ، چند شرکت نفتی خارجی از جمله " شل " نیز سعی دارند کارکنان و خانواده ‌های آنان را از مصر خارج کنند . 

پیش از این دو شرکت نفتی روس نیز با هدف پیشگیری از آسیب رسیدن به کارکنانشان ، نیروهای فنی خود را از مصر خارج کردند . 

شبکه العالم نیز گزارش داد : جنبش اخوان المسلمین ، از جناح مخالف حکومت مصر ، اعلام کرد ، آمریکا درصدد است انقلاب مصر را به سود خود و برای تضمین امنیت رژیم صهیونیستی مصادره کند . 

محمد غانم ، عضو ارشد اخوان المسلمون ، هشدار داد واشنگتن درصدد دور زدن انقلاب مصر و بر سر کار آمدن شخصی به جای " حسنی مبارک " است که امنیت رژیم صهیونیستی را تضمین کند .


 


 

جمهوری اسلامی می‌تواند الگوی سیاسی حکومت مصر و تونس باشد

جمهوری اسلامی می‌تواند الگوی سیاسی حکومت مصر و تونس باشد
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: جمهوری اسلامی می تواند الگوی سیاسی و ساختاری حکومت مصر و تونس قرار بگیرد تا آنان بتوانند حکومت مردم سالاری دینی را به مانند جمهوری اسلامی تحقق ببخشند. 
 
محمد کرمی راد در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، با اشاره به اینکه آنچه امروز در مصر و تونس رخ داده ناشی از صدور آرمان های انقلابی به این کشورها است، گفت: ما در آستانه 32 سالگی جشن پیروزی انقلاب اسلامی شاهد خروش ملت های مصر و تونس بر علیه حاکمان ظالم هستیم که ناشی از خودباوری این ملت هاست.

وی با اشاره به اینکه پیروزی انقلاب اسلامی امید را در دل امت های اسلامی زنده کرده است، افزود: ملت های اسلامی امروز به این نتیجه رسیده اند که می توان با اتحاد و انسجام طاغوتیان را سرنگون کرد و زمام امور کشور را به دست گرفت.
 
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با بیان اینکه هر ملتی که برای تحقق انقلابش خون بدهد پیروز خواهد بود، ‌تصریح کرد:‌ نتیجه ظلم و ستم و دیکتاتوری سران عرب نتیجه ای جز خروش ملت ها را در پی نخواهد داشت.

کرمی راد اضافه کرد:‌ خروش انقلابی ملت مصر و تونس به سران دیکتاتور عرب حاوی این پیام است که تا دیر نشده همسو با مردم و آرمان های آنها حرکت کنند.

وی با بیان اینکه‌ ملت مصر و تونس باید هوشیار باشند تا زمام امور آنان به دست غرب و آمریکا نیفتد، ادامه داد: جمهوری اسلامی که بر اساس آرمان های اسلامی تحقق یافت، از حرکت انقلابی و اسلامی مردم تونس حمایت می کند.

عضو فراکسیون اصولگرایان با اشاره به اینکه یکی از اصول اساسی ما ظلم ستیزی و تبری از ستمگران است، اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران می تواند پشتوانه معنوی مصر و تونس قرار بگیرد.

کرمی راد در پایان خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی می تواند الگوی سیاسی و ساختاری حکومت مصر و تونس قرار بگیرد تا آنان بتوانند حکومت مردم سالاری دینی را به مانند جمهوری اسلامی تحقق ببخشند.


نوشته شده توسط | لینک ثابت |دوشنبه یازدهم بهمن 1389| در ساعت 15:17 | نظر بدهید
 


حکم اعدام دو نفر از مدیران سایتهای مستهجن صادر شد
 
دادستان عمومی و انقلاب تهران : (تکمیلی )
حکم اعدام دو نفر از مدیران سایتهای مستهجن صادر شد
تهران -دادستان عمومی و انقلاب تهران گفت: حکم اعدام دو نفر از مدیران سایت های مستهجن در دو شعبه مختلف صادر شده،‌ که برای تایید به دیوان عالی کشور ارسال شده است.
  'عباس جعفری دولت آبادی' ، عصر روز یکشنبه در حاشیه مراسم تودیع و معارفه سرپرستان جدید و قدیم دادسرای جرایم اقتصادی تهران ، در جمع خبرنگاران خاطرنشان کرد : همچنین ‌هفت نفر در رابطه با فعالیت های ضد ادیان به دادگاه انقلاب معرفی شدند که به پرونده آنان رسیدگی خواهد شد .
وی افزود : ما نام این فعالیت ها را شیطان پرستی نمی گذاریم زیرا این افراد به فعالیت ضد دینی مشغول بوده اند.
وی همچنین درباره کشف استودیوهایی که برای شبکه های ماهواره ای فارسی زبان اقدام به دوبله فیلم می کردند، گفت: زمانی که این استودیو ها کشف شد به عنوان 'فارسی وان' معرفی شدند، و هم اکنون این پرونده نیز در جریان تحقیق است.
به گفته جعفری ، از این نوع دفاتر در تهران وجود دارد و دادسرای ارشاد مکلف به رسیدگی به این پرونده ها شده است.
دادستان عمومی و انقلاب تهران با بیان اینکه هفته گذشته نیز یک مورد از این دفاتر در تهران کشف شد،‌اضافه کرد:‌ متاسفانه برخی از جریانات ضد فرهنگی خارج کشور سعی در توسعه این استودیو ها دارند اما پلیس و دستگاه قضایی اقدامات خوبی در این زمینه انجام داده اند و این پرونده ها در دادسرای فرهنگ و رسانه که به زودی گشایش می یابد بررسی خواهد شد.
دادستان عمومی و انقلاب تهران در ادامه درباره افرادی که در هفته های اخیر به جرم داشتن مواد مخدر اعدام شدند، گفت: این احکام که در هفته های اخیر اجرا شد، پیش از این صادر شده بود اما طبق سیاستهای قوه قضائیه، باید پیش از قطعی شدن حکم، برای اجرا با این دستگاه هماهنگی شود که این کار صورت نگرفته بود اما پس از هماهنگی های لازم، این احکام اجرا شد.
وی در ادامه در پاسخ به سئوال خبرنگار دیگری مبنی بر اینکه در اجرای احکام اعدام در هفته های اخیر، برخی از خانواده ها موفق به دریافت اجساد مربوط به خود نشده اند، گفت: اگر کسانی هستند که اجساد خود را تحویل نگرفته اند، به دادسرا مراجعه و موضوع را مطرح کنند.

*** زهرا بهرامی متهم به حمل کوکائین بود
دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین درباره ادعای برخی سایت ها که مدعی شده اند زهرا بهرامی در جریانات عاشورای سال گذشته دستگیر شده است ، تصریح کرد: اینکه در روز عاشورا دستگیر شده است مغایرتی با داشتن مواد مخدر ندارد و وی اتهام دیگری نیز داشت اما چون در بازرسی از منزل وی، کوکائین کشف شد، قاضی برای وی، حکم اعدام صادر کرد.

*** دولت هلند حق دخالت در امور سایر کشورها را ندارد
دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین در پاسخ به سئوالی مبنی بر اظهارات دولت هلند برای تعلیق تماس ها با ایران در پی اعدام زهرا بهرامی گفت: ما قاضی هستیم و به کار دیپلمات ها کاری نداریم اما دولت هلند بداند که حق دخالت در امور سایر کشورها را ندارد.

*** احضار فرزند یکی از شخصیت ها در چارچوب کار دادسرا بود
دولت آبادی همچنین درباره خبر بازداشت و آزادی فرزند یکی از شخصیت ها گفت: اساسا بازداشتی در کار نبوده است و فقط احضار قضایی شده بود.
وی درباره علت احضار فرزند این شخصیت، افزود: دادستانی گاهی اوقات درباره مسایل قضایی از افراد توضیح می خواهد و وی نیز در همین رابطه احضار شد و در چارچوب کار دادسرا پاسخگو بود.

*** متهمانی در رابطه با پرونده ترور استاد علی محمدی دستگیر شده اند
دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین درباره پرونده ترور استاد علی محمدی گفت: در این مورد کارهای خوبی صورت گرفت و متهمانی نیز دستگیر شدند.
وی درباره تعداد متهمان دستگیر شده، گفت : در این باره نمی توانم اطلاعاتی بدهم زیرا اعلام تعداد دستگیر شدگان، دشمنان ما را حساس تر می کند که سرنخ های ما را بسوزانند.

*** ماموران متخلف در حادثه میدان کاج به دادسرای نظامی معرفی شدند
دادستان عمومی و انقلاب تهران در ادامه درباره پرونده ماموران متخلف در حادثه میدان کاج سعادت آباد گفت: این پرونده از همان بدو ورود به دادسرای نظامی ارسال شد زیرا در بحث اینکه آیا تخلفی واقع شده یا خیر، باید بر اساس قانون نیروهای مسلح در دادسرای نظامی به آن رسیدگی شود.
دولت آبادی تصریح کرد: حداقل برای دو نفر در این زمینه پرونده تشکیل شده است.

*** در مساله حقوق حیوانات ورود نکرده ایم
وی همچنین در پاسخ به سئوال خبرنگاری مبنی بر اقدام مدعی العموم در باره مرگ شیرها و ببرهای باغ وحش تهران گفت: تا کنون درباره این موضوع دادستانی ورود پیدا نکرده است و اجازه دهید ما برای رسیدگی به حقوق حیوانات ورود پیدا نکنیم.

*** پرونده پزشک کهریزک همچنان مفتوح است
دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین در پاسخ به سئوال خبرنگاری درباره وضعیت پرونده پزشک کهریزک گفت: این پرونده در دادسرای جنایی مفتوح است اما هنوز نتیجه ای گرفته نشده و بازپرس در تلاش برای تکمیل این پرونده است.

*** دادسرای فرهنگ و رسانه دهه فجر گشایش می یابد
دولت آبادی همچنین درباره زمان گشایش دادسرای فرهنگ و رسانه افزود: این دادسرا به احتمال زیاد در دهه فجر گشایش می یابد و تا کنون در حال فراهم کردن مقدمات کار از جمله ساخت و ساز بوده ایم.
دادستان عمومی و انقلاب تهران در ادامه درباره طرح مساله ایجاد دادسرای میراث فرهنگی در زمان ریاست آیت الله شاهرودی در قوه قضائیه گفت: اگر قرار باشد بر اساس میل دستگاه های اجرایی دادسرا و شعبه قضایی ایجاد شود، می بایست صدها دادسرا و شعبه قضایی ایجاد شود که این کار از عهده ما خارج است.
دولت آبادی اضافه کرد: البته در برخی موارد همچون پزشکی و املاک، دادسراهای مشخصی وجود دارد اما در موارد دیگر تلاش کردیم که حداقل پروندها در یک مکان و دادسرا، متمرکز شوند.

*** در رعایت حقوق زندانیان توجه زیادی داریم
دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین درباره اظهار اخیر همسر تاج زاده که بیان کرده حقوق زندانیان رعایت نمی شود، گفت: ایشان زیاد نامه می نویسند اما ما همچنان معتقدیم که در رعایت حقوق زندانیان توجه زیادی داریم و باید توجه داشت که اگر این بحث ها، مستند نباشد قابلیت پیگیری قضایی دارد.
وی همچنین درباره پرونده مهران فرجی یکی از خبرنگاران بازداشت شده گفت: وی به محض
تکمیل پرونده اش آزاد خواهد شد همان طور که دیروز - شنبه - خانم حاتمی آزاد شد.

*** صدور قرار 300 میلیونی برای متهم حادثه ایران خودرو
دادستان عمومی و انقلاب تهران در پاسخ به سئوال خبرنگاری مبنی بر اقدام صورت گرفته از سوی دادستانی درباره حادثه اخیر ایران خودرو و اینکه کامیونی که منجر به کشته شدن تعدادی شده، هوو بوده است، افزود: ما این موضوع که کامیون هوو بوده، از شما می شنویم. در این حادثه که چهارشنبه شب هفته گذشته رخ داد، که در سلامت راننده نیز تردید وارد شده است، چهار نفر کشته و 10 نفر نیز زخمی شدند. البته به خاطر برخی مسایل تعدادی همان زمان دستگیر و به دادسرا فراخوانده و سپس آزاد شدند.
وی با بیان اینکه هم اکنون شرایط کارخانه آرام و کار تولید ادامه دارد، گفت: این پرونده در دادسرای فرودگاه در حال رسیدگی و برای متهم قرار 300 میلیونی صادر شده است.

*** پرونده سلطان شکر در دست رفع نقص است
دادستان عمومی و انقلاب تهران در مورد پرونده معروف به سلطان شکر نیز گفت: پرونده سلطان شکر در دست رفع نقص است و این پرونده از دادگاه گرفته شد تا رفع نقص شود که نتیجه آن به اطلاع مردم خواهد رسید.

 


 

تاریخ مصرف میرحسین برای سبزها به پایان رسید؛
تاریخ مصرف میرحسین برای سبزها به پایان رسید؛
«خودنویس» موسوی را «واپس گرا» خواند و خواستار عبور از وی شد
در حالی که هنوز برخی از عناصر وابسته داخلی و خارجی در صددند با بزرگنمایی دو چهره سوخته انتخابات دهم ریاست جمهوری طرفدارن خود را انسجام ببخشند، سایت ضدانقلاب خودنویس در یکی از مطالب اخیر خود موسوی را «واپس گرا» خواند و خواستار عبور از وی شد.
در حالی که هنوز برخی از عناصر وابسته داخلی و خارجی در صددند با بزرگنمایی دو چهره سوخته  انتخابات دهم ریاست جمهوری، شیخ مهدی کروبی و میرحسین موسوی، طرفدارن خود را انسجام ببخشند، سایت خودنویس در یکی از مطالب اخیر خود موسوی را «واپس گرا» خواند و خواستار عبور از وی شد.

این سایت در مطلب خود آورده است: جامعه مجازی ما هنوز در موسوی گیر کرده است. هنوز واپس گرایی او را نادیده می‌گیرد و هنوز نمی‌خواهد باور کند که برای حرکت اجتماعی نیازی به رهبر ندارد... این قداست بیش از حد موسوی در فضای مجازی واقعا دردسر ساز شده است، البته هرکس آزاد است که به هرکه دوست دارد روی بیاورد، ولی این دوست داشتن موسوی و اینکه هرچه وی گفت خیلی عالی است و فله‌ای به لینک بیانیه او رای بدهیم دیگر خیلی نخ نما شده است.
 
این سایت در این مطالب با تاکید بر این که جامعه واقعی دیگر این قهرمان سازی‌ها و مقدس‌گرایی‌ها را نمی‌پسندد تاکید کرده است: شاید زمان آن رسیده باشد که دیگر جامعه مجازی ما از موسوی عبور کند. موسوی هرچه بود متعلق به گذشته بود و تمام شد رفت. به جز صدور بیانیه هم کاری از دستش ساخته نیست.
 
در بخش دیگری از این مطلب با تاکید بر اینکه تا زمانی که قربان صدقه موسوی می رویم امیدی به بهبود اوضاع نداشته باشید، خاطرنشان شده است:  بگذاریم این ملت از همه این تفکرات نخ نمای اصلاح‌طلبی عبور کند و دیگر آنقدر پیشرفت کند که نیازی به رهبر و بیانیه نداشته باشد.
 
بر اساس اظهارات کارشناسان سیاسی، این اقدام اعتراف به ناکارآمدی موسوی در تحقق اهداف و خواسته های دولت آمریکا و مهر تاییدی بر به سر رسیدن تاریخ مصرف اوست


نوشته شده توسط | لینک ثابت |دوشنبه یازدهم بهمن 1389| در ساعت 15:9 | نظر بدهید
 


طلیعه فجر انقلاب اسلامی در خاورمیانه

 

طلیعه فجر انقلاب اسلامی در خاورمیانه


خاستگاه پدیدآورندگان نهضتهای مصر و تونس اسلام گرایانند که پرچم مخالفت با غربگرایان و سکولاریسم را برداشته اند.

این روزها وقتی اتفاقات کشورهای منطقه از صفحه تلویزیون پخش می شود بیشتر شبیه رؤیا و خیال می نماید. تظاهرات‌های میلیونی مردمی که جان خود را کف دست گرفته تا دودمان جباران را از ریشه برکنند، آنهم در کشورهایی که سالیان سال مردم به ظلم و ستم حاکمان خودکامه خو گرفته و کمتر از خود ابراز مخالفت نشان می‌دادند. البته در این بین نباید توجیهات مذهبی علمای درباری که آیه «أَطیعُوا اللّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُول وأُولی الأَمْرِ مِنْکُمْ» را به تبعیت ازهر حاکم فاسق و جائری تفسیر می‌کردند و با این ابزار زبان اعتراض مردم را بر تباهی حاکمیت می‌بریدند، نادیده گرفت.

جرقه این انقلاب عظیم از خودسازی یک جوان تونسی در مقابل پارلمان این کشور وعدم توجه دولت این کشور آغاز شد. این رویداد آغازی بود تا به یکباره رودهای خروشان مردم خشمگین از گوشه و کنار شهرها به راه افتاده و جمعیتی


تاریخ: دو شنبه 11 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط arman

"نه غزه؛ نه لبنان" چقدر برای رژیم اسرائیل آب خورده است؟
مذاکره کننده ارشد تشکیلات خودگردان فلسطین افشا کرده است که بودجه‌ای به مبلغ 50 میلیون دلار را برای حمایت از راه‌اندازی یک شبکه رسانه‌ای در حمایت از میرحسین موسوی در نظر گرفته بوده است.

«نه غزه؛ نه لبنان؛ جانم فدای ایران» این شعاری بود که سال گذشته در روز جهانی قدس، توسط جماعت حامی میرحسین موسوی در خیابان کریمخان سر داده شد؛ افرادی که به دلیل حضور پرشور و گسترده مردم در مسیر همیشگی راهپیمایی یعنی خیابان انقلاب، به میدان هفت تیر رفته بودند تا بلکه آنجا بتوانند فارغ از اعتراض مردم، دست به ساختارشکنی بزنند.

اگرچه مردم در روز قدس ۸۸ هم مانند هز سال، شعارهای خود را متوجه رژیم صهیونیستی و بزرگ‌ترین پشتیبان و حامی آن کرده بودند اما رسانه‌های غربی و مخالف جمهوری اسلامی ایران ترجیح دادند تا به جای پوشش شعارهای مردم، به تبلیغ شعارهای همین جماعت بدهند و آنان را نماینده مردم ایران معرفی کنند.

اصلی‌ترین شعاری که توسط این افراد سر داده شد، چیزی بود که صراحتا برخلاف آرمان‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و فلسفه روز جهانی قدس بود؛ شعاری که چند روز پیش از روز جهانی قدس توسط سایت رسمی وزارت امور خارجه اسرائیل توصیه شد و تلویزیون دولتی آمریکا هم از تحقق آن در روز موعود خبر داد.

اگرچه اندک بودن افرادی که این شعار را سر دادند و واکنش مردم نسبت به این اقدام ساختارشکنانه سبب شد تا سران این جریان هم متوجه اشتباه تاکتیکی خود در عریان کردن مواضع پنهان و ضدانقلابی خود شوند اما در روزهای اخیر مساله‌ای از سوی رسانه‌های معتبر بین‌المللی مطرح شده که می‌تواند زمینه را برای فرو افتادن پرده از پشت صحنه هدایت و تحریک آشوبگران به سر دادن این شعار فراهم کند.

روز گذشته شبکه تلویزیونی «الجزیره» اسناد همکاری تشکیلات خودگردان فلسطین با رژیم صهیونیستی برای تضعیف جنبش حماس را به وسیله حمایت و هدایت آشوبگران ایرانی افشا کرد.

این اسناد نشان می‌دهند که «صائب عریقات» مذاکره کننده ارشد تشکیلات خودگردان فلسطین در گفت‌وگو با «جمیز جونز» مشاور امنیت ملی آمریکا در دوازدهم اکتبر سال ۲۰۰۹ تصریح کرده است: «محمود عباس برای همراه کردن جریانی در ایران که حامی سازش با اسرائیل بودند، یک تاجر فلسطینی را راضی کرد تا پنجاه میلیون دلار برای راه اندازی یک شبکه رادیویی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران یعنی میرحسین موسوی پرداخت کند.»

افشای این سند در حالی صورت گرفته است که «آیت‌الله جنتی» دبیر شورای نگهبان قانون اساسی مرداد ماه سال جاری در خطبه‌های نمازجمعه تهران خبر داد سران فتنه یک میلیارد دلار با واسطه برخی کشورهای عربی به‌ویژه عربستان سعودی برای براندازی نظام دریافت کرده‌اند. این اظهارات اگرچه در آن زمان با واکنش جریان رسانه‌ای فتنه مواجه شد و آن‌ها تلاش کردند افشاگری دبیر شورای نگهبان را مخدوش کنند اما افشاگری اخیر الجزیره حکایت از صحت این مدعا دارد.

از سوی دیگر، مواضع میرحسین موسوی در دوران تبلیغات انتخاباتی می‌تواند یکی از دلایل اثبات حمایت رسمی و صریح جریانات ضد جنبش مقاومت فلسطین از وی باشد.

آقای موسوی در مناظره تلویزیونی با دکتر احمدی‌نژاد در روزهای قبل از انتخابات دهم از اینکه رئیس‌جمهور موضوع هولوکاست را مطرح کرده بود، انتقاد کرد. این در حالی بود که موضوع هولوکاست یکی از نقاط اصلی آسیب‌پذیری رژیم صهیونیستی بود و در اثر طرح سؤالاتی منطق در این زمینه و فلسفه تشکیل رژیم جعلی اسرائیل از سوی احمدی‌نژاد، مشروعیت این رژیم در افکار عمومی و نخبگان جهان با تردیدهای جدی‌تری مواجه شد.

در همین راستا است که فعالان سیاسی معتقدند با گذشت زمان، پست پرده بسیاری از وقایع سال گذشته مشخص خواهد شد؛ وقایعی که ابتدا با نام حمایت از انتخابات آزاد و احترام به رای مردم آغاز شد ولی در ‌‌نهایت به هتک حرمت مقدسات دینی و ملی مردم ایران رسید.

 

داریوش همایون مرد
داریوش همایون وزیر فرهنگ شاه طی سال 1356 که در جریان نامه رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات بود، در سن 74 سالگی در اروپا به درک واصل شد.

 

به گزارش خبرنگار کلمه، داریوش همایون، وزیر فرهنگ رژیم شاه که در جریان مقاله توهین آمیز به امام خمینی که در سال 56 در روزنامه اطلاعات و با نام مستعار «احمد رشیدی مطلق» منتشر شده بود، دخالت داشت، بعد از سال ها  فعالیت علیه انقلاب اسلامی به درک واصل شد.

داریوش همایون در 15 سالگی، در 21 بهمن 1322 به انجمن نیمه‌مخفی و زیرزمینی «انتقام» پیوست. داریوش در سال 1326، هنگام تشکیل حزب اسلام‌ستیز و باستانگرای «پان‌ایرانیست»، که با رکن 2 ستاد ارتش شاهنشاهی ارتباط داشت، جزو موسسان آن بود.

وی در سال 1327 میانه‌اش با پان‌ایرانیست‌ها، به هم خورد و به «انجمن هنری جام‌جم» پیوست ولی پس از آنکه نتوانست با رهبران این انجمن، «ضیاء مدرس» و «شاپور زندنیا» سازگاری نشان دهد، با بهبود روابط با اعضای مکتب پان‌ایرانیست، مجددا با یک چرخش سریع، به این مکتب پیوست. سال 1329، شاهد تاسیس تشکل کوچکی با نام «گروه نجات ملی» بود که داریوش همایون، در آن هم عضویت یافت! وی در دوره دانشجویی که مقارن با نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران بود، در ابتدای سال 1330 عضو حزب تازه‌تاسیس سوسیالیست ملی کارگران ایران (سومکا) شد که دارای عقاید افراطی «ناسیونالیستی – فاشیستی» بود . این حزب وابسته به حزب توده  مانند حزب فاشیست نازی آلمان عقایدی افراطی منحای عقاید ضد یهود، داشت.

ااین افراطی گری ها باعث شد که مدتی بعد داریوش همایون کناره گیری کند.

همین داریوش همایون که بعد از انقلاب داعیه‌دار آزادی بوده است، ‌هنگام عضویت در حزب تندرو «سومکا»، در برخورد با مردم عادی‌ای که با این حزب مخالف بودند و اعضای سایر احزابی که مشی سیاسی این حزب فاشیستی را برنمی‌تابیدند، با چوب و چماق و زنجیر و دشنه و قمه مانند اراذل و اوباش به جان آنها می‌افتاد. همایون که یکی از اعضای سومکا بود، به عنوان فردی «لمپن» و «شرور» با شعار «خدا، شاه، میهن» به‌روي مردم چاقو می‌کشید! تمام انجمن‌ها و احزابی که نام بردیم، با الگوبرداری از احزاب نازیستی و فاشیستی اروپا و تحت پوشش ملی‌گرایی و وطن‌پرستی افراطی به عرصه ظهور آمدند و جالب آنکه ملغمه‌ای از ناسیونالیسم افراطی و ناسنجیده، ناپختگی سیاسی و مشی انتقادی شدید نسبت به اسلام و علما و مروجان دینی، موجب گرد‌هم آمدن اعضای آنها می‌شد که البته داریوش همایون، عضویت در تمام این تشکل‌ها را آزمود.

از این جهت که  داریوش همایون  با عضویت در تمام این احزاب و انجمن های افراطی و چاقو کش بوده و هیچ کدام نتوانستند نظر مردم را جلب کنند و برای میهن کمکی باشند، و داریوش همایون مدتی پس از عضویت از آنها کناره می گرفت، باید زندگی پر تجربه و فعالیت های سیاسی او را مرور کرد تا به این پرسش پاسخ دهیم که همایون چگونه پس از عضویت در این همه حزب و دسته ، سرانجام از دربار شاه و وزارت فرهنگ شاه سر در آورد.

همایون در دوره ای که در دانشگاه هاروارد دانشجوی دوره دکترای تخصصی بوده، و به قول خودش در کلاس درس بزرگانی مانند هانتینگتون حضور داشته، مورد توجه آمریکایی ها بوده است و بعد از بازگشت به ایران، از سوی بسیاری از وزارت خانه ها و ادارات و شرکت ها دعوت به کار می شود و این روند نشان می دهد کسی که روزگاری نمونه خوان روزنامه اطلاعات و کیهان بوده، چگونه پس از عضویت در احزاب و سفر به آمریکا، به عضویت  احزاب دولتی و شاهنشاهی و وزارت فرهنگ در می آید.

وی، از همان دوران جوانی با بیگانگان و اجانب از سویی و با ارکان قدرت و حکومت پهلوی از سوی دیگر مرتبط بود. جاه‌طلبی داریوش همایون، فرصت مغتنمی را براي دستگاه‌های جاسوسی، اطلاعاتی و سیاسی آمریکا و انگلستان به وجود آورد که از همان دوران شباب، وی را در راستای مقاصد خود، مورد بهره‌برداری قرار دهند.

وی در سال 1328، با انتشار مجله هنری «جام جم» فعالیت مطبوعاتی خویش را در کنار فعالیت‌های سیاسی و حزبی آغاز کرد. همایون در اوایل دهه 30 به عنوان نمونه‌خوان به روزنامه اطلاعات پیوست و پس از مدتی در سال 34، خبرنگار سیاسی این روزنامه شد و مدتی بعد به سرویس خارجی و بین الملل روزنامه انتقال یافت. وی به عنوان یک «روزنامه‌نگار قلم به مزد»، از طریق کسی که وی را وارد حرفه مطبوعاتی کرده بود ‌ـ علی‌ جواهرکلام ‌ـ با شبکه عنکبوتی «بدامن» آشنا شد و به سرعت تبدیل به یکی از فعال‌ترین عناصر این شبکه جاسوسی‌ـ مطبوعاتی شد. 3 وظیفه اصلی این شبکه که همه فعالیت‌های مطبوعاتی دوران پس از کودتای 28 مرداد 1332‌ ـ که به دست سرلشکر زاهدی، پدرزن آتی همایون، انجام شد ـ را کنترل می‌کرد: 1- تثبیت رسانه‌ای حکومت کودتایی محمد‌رضا، 2- ایجاد هراس از سلطه کمونیست‌ها بر ایران و 3- ایجاد محبوبیت برای آمریکا و کشاندن نشریات به مسیر مورد نظر ایالات متحده بود.

خوش‌خدمتی‌های داریوش همایون در شبکه عنکبوتی بدامن موجب شد، آمریکا روی وی به عنوان مهره‌ای قابل اعتماد حساب باز کند. داریوش به توصیه مستقیم واشنگتن، در سال 39 به عنوان رئیس سازمان کتاب‌های جیبی منصوب شد تا در 32 سالگی بالاخره به آرزوی دیرینش، «ریاست» برسد. وی سپس در سال 41 با گسترش دامنه فعالیت انتشاراتی این سازمان با ادغام آن با چند ناشر، سرپرست انتشارات «فرانکلین» شد. او که دیگر راه‌های صعود به مناصب بالا را فراگرفته و فهمیده بود بایستی برای پیشرفت به انجمن‌های فراماسونری بپیوندد، این راه را برگزید. داریوش همایون به عنوان یکی از مهره‌های مطبوعاتی رژیم، جزو ماموران تاسیس سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات بود که در همه دوره‌های آن عضو هیات مدیره این سندیکا بود و حتی یک بار به‌عنوان دبیر این سندیکا، فعالیت کرد. روابط صمیمانه‌ای که وی با فراماسون‌ها، انجمن بازرگانان کلیمی و آژانس یهود ایران برقرار کرده بود و خدماتی که به آنها ارائه کرد، موجب شد در اواسط دهه 40 زمانی که یهودیان صهیونیست ایران قصد داشتند امتیاز روزنامه خود، «آیندگان» را از دکتر حسین اهری، عضو موسس کلوب روتاری، از فراماسون‌های برجسته ایران و دارای رتبه «استاد ارجمند» فراماسونری، منتقل کنند، آن را به داریوش همایون انتقال دادند. جالب آنکه سردبیر روزنامه آیندگان نیز با انتصاب همایون، مسعود بهنود – ضد انقلاب مقیم لندن – بود.  گفته می شود که در سال های 44 تا 46 همایون روی روزنامه آیندگان متمرکز می شود و موفق می شود که امتیاز روزنامه را صاحب شود.

زمانی که داریوش همایون، وزیر فرهنگ و متولی نظارت بر مطبوعات و روزنامه ها بود، هویدا  به همراه چند خبرنگار دیگر تیمی را تشکیل داده و مطالبی را برای تضعیف نهضت انقلاب اسلامی و رهبران آن از جمله امام خمینی، مراجع تقلید، روحانیون و سیاسیون، تهیه کرده و برای چاپ به روزنامه ها ارسال می کرد. روزنامه ها نیز موظف بودند تا هر چه از سوی تیم هویدا ارسال می شود منتشر کنند. زیرا این گونه جا افتاده بود که نامه ها و نوشته ها از بالا و دربار می آید و لزوما باید چاپ شوند.

یکی از این مطالب  که توسط تیم هویدا  تهیه و تنظیم شد و خود به عنوان یکی از عوامل مهم در شعله ور شدن مبارزات انقلاب اسلامی مطرح بوده است و نیز نقطه عطفی در اعتراض های مردمی و شهرهای مذهبی کشور به شمار می رفت، نامه معروفی است که در روزنامه اطلاعات در سال 56 توسط این شخص و با نام مستعار احمد رشیدی مطلق منتشر شد. همان موقع آیت الله دستغیب که از این موضوع به خشم آمده بود در یکی از منبرهای خود او را «احمق نارشید مطلق» لقب می دهد. در این نوشته که اعتراضات وسیعی را در شهر قم، تبریز، مشهد و به تدریج شهرهای دیگر به همراه داشت، به مرجع تقلید زمان و رهبر نهضت انقلاب اسلامی، امام خمینی اهانت شده بود.

گفته می شود این نامه از سوی دربار و از سوی هویدا در چهار پاکت دربسته و مهر و موم شده، به دست  داریوش همایون وزیر فرهنگ وقت می رسد. داریوش همایون نیز خبرنگاران چهار روزنامه آن زمان یعنی کیهان، اطلاعات، رستاخیر و آیندگان را که در محل حاضر بودند، فرا خوانده و نامه را به سردبیران روزنامه ها می دهد.

مدتی بعد در پی اعتراضات مردمی و شکل گیری موج انقلاب، شاه دستور می دهد تا برخی چهره های شاخص رژیم پهلوی از جمله هویدا و داریوش همایون دستگیر و روانه زندان شوند. اما داریوش همایون در زندان آشکار می کند که خیانت و چاپ نامه توهین آمیز به امام از طریق هویدا مدیریت شده و او تنها نامه ها رابه روزنامه ها انتقال داده است و از آن جا که مخالف سانسور مطبوعات بوده، متن نامه را مشاهده نکرده و اختیار را به سردبیران روزنامه ها داده است!

داریوش همایون و یکی از خبرنگاران روزنامه ها از جمله شهرام همایون خبرنگار وقت روزنامه آیندگان و مدیر فعلی شبکه ماهواره ای و ضد انقلاب کانال یک، بعدها در اظهارات خود اعلام کردند که داریوش همایون نامه ها را باز نکرده و تنها کار انتقال نامه به روزنامه ها را انجام داده و از مفاد و متن نامه آگاه نبوده است. ادعایی که بیشتر به یک طنز شبیه است.

به این ترتیب، نامه توهین آمیز با امضای رشیدی مطلق به روزنامه ها می رسد. مدیر روزنامه کیهان، زیر بار چاپ نامه نمی رود و با این عنوان که این نامه مشکل ساز خواهد شد و مملکت را به هم می ریزد از چاپ نامه خودداری می کند. روزنامه آیندگان نیز که در سال 1346 توسط داریوش همایون تاسیس شده بود، به همین شکل عمل کرده و معاون سردبیر روزنامه آیندگان  با این لحن که ما نارنجک زیر مملکت نمی گذاریم، نامه را به سطل آشغال می اندازد.

روزنامه رستاخیز نیز با این که به دربار وابسته بود از ترس خروش مردم، نامه را چاپ نمی کند. اما سردبیر وقت روزنامه اطلاعات برای خود شیرینی، نامه را چاپ کرد. انتشار نامه همان و اعتراضات گسترده مردم غیور ایران هم همان. انتشار این نامه باعث شد که مردم ایران در تظاهراتی به مانند سیل خروشان دستگاه شاهنشاهی را در هم بکوبند.

 

هاآرتص: اگر مسيح هم ظهور کند، بازداشت خواهد شد!
آنگاه که مسيح ظهور کند، خاخام‌هاي صهيونيست او را به بي‌اعتقادي و بيماري متهم و آنگاه مسيح تهديدي براي ماهيت يهودي «کشور اسرائيل» تلقي خواهد شد!

بنابراین گزارش روزنامه صهيونيستي هاآرتص در مقاله‌اي به قلم آنوري، نويسنده شاخص اين روزنامه و رسانه‌هاي مختلف در جهان، رژيم صهيونيستي را به تمسخر گرفت و با محور قرار دادن «مسيح» (منجي مورد نظر يهوديان جهان) نوشت: اگر مسيح هم پاي به اسرائيل (فلسطين اشغالي) بگذارد، ديپورت خواهد شد و برايش برگه‌ هويت صادر نخواهد شد؛ بلکه او را بازداشت و به اتاق بازجويي خواهند برد. 

اين نويسنده افزود: آنگاه که مسيح ظهور کند، خاخام‌هاي صهيونيست او را به بي‌اعتقادي و بيماري متهم و آنگاه مسيح تهديدي براي ماهيت يهودي «کشور اسرائيل» تلقي خواهد شد! خاخام‌ها با او همان رفتاري را خواهند کرد که با با عيسي بن مريم(ع) کردند!

 

طائب: مشکل هاشمی این است که نمی فهمد!!!
طائب ادامه داد: کسانی مثل هاشمی رفسنجانی در جنگ نرم نه عامل بودند و نه طراح بلکه مشکل آنها تنها این بود که "نمی‌فهمیدند ". آقای هاشمی باید بداند که مردم روحانیت را تنها به دلیل حمایت از دین و پیامبر اکرم (ص) قبول دارند.

استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه اصلاح‌طلبان با توجه به کارنامه موجود به پایان عمر سیاسی خود رسیده‌اند، گفت: انتخابات آینده رقابت تمام و کمال و پرشور صرفا اصولگرایی است.  

به گزارش کلمه از بندرعباس، حجت‌الاسلام‌ مهدی طائب ظهر امروز در همایش افسران جنگ نرم با اشاره به تفاوت میان بصیرت و علم اظهار داشت: انقلاب اسلامی ایران در پی تشکیل هلال اسلامی با توجه به بصیرت‌افزایی در بین مسلمانان و ملل منطقه است.

وی ادامه داد: تنها با بصیرت‌افزایی است که مسلمانان و جهان اسلام می‌توانند جلوی استکبار و به ویژه آمریکا را بگیرند.

این استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: فتنه سال 88 در مبحث عملیات بصیرتی برای نظام ثمرات زیادی داشت.

طائب بیان داشت: همان دفاعی که مردم طی هشت سال در جنگ تحمیلی در برابر تمام دنیا انجام دادند این بار در میدان جنگ نرم طی هشت ماه در مقابل همان هجمه از دشمنان انجام دادند.

وی با اشاره به سخنان رهبری مبنی بر "واکسینه شدن نظام " پس از حوادث پس از انتخابات اظهار داشت: دیگر هیچ فردی نمی‌تواند ملت را به بازی بگیرد چرا که ملت به بصیرت رسیده است.

به گفته طائب، بیداری ملت‌هایی همانند فلسطین و لبنان در قالب حماس و حزب‌الله از ثمرات پیروزی انقلاب اسلامی در جنگ هشت ساله دانست و افزود: انقلاب مردم تونس و سقوط کابینه "سعد حریری " نیز نتیجه بیداری مردم منطقه است.

این استاد حوزه و دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود گفت: باید در داخل کشور نیز دو کار اساسی انجام داد که یکی از آنها تبیین تفکر فتنه و اهداف سران آن برای مردم است.

طائب با اشاره به اظهارات هاشمی در دیدار با یکی از آشنایان خود عنوان داشت: به قول هاشمی رفسنجانی اگر نهضت سبز موفق می‌شد دیکتاتوری بی‌سابقه‌تری از استبداد 50 ساله در ایران حاکم می‌شد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه در طراحی جنگ نرم علیه نظام توانایی بسیار بالایی هزینه شده است، اضافه کرد: طراحی این جنگ از عهده کسانی همانند میرحسین موسوی، خاتمی و کروبی که در فتنه 88 به عنوان عروسک‌های خیمه شب‌بازی ایفای نقش می‌کردند، بر نمی‌آید.

وی افزود: غرب همانند جنگ هشت ساله در جنگ نرم نیز تمام دار و ندار خود را به کار گرفت فارغ از اینکه رهبری در مدت زمان کوتاهی ناتوی فرهنگی آنها را مچاله کرد.

طائب ادامه داد: کسانی مثل هاشمی رفسنجانی در جنگ نرم نه عامل بودند و نه طراح بلکه مشکل آنها تنها این بود که "نمی‌فهمیدند ". آقای هاشمی باید بداند که مردم روحانیت را تنها به دلیل حمایت از دین و پیامبر اکرم (ص) قبول دارند.

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: آقای هاشمی باید به فرزندان خود نگاه کند که به چه کسانی پناه آورده‌اند، مگر نیست که در اسلام هجرت به بلاد کفر مسئله دارد.

وی تصریح کرد که اگر پیرامون هاشمی تغییر یابد وی به خط برمی‌گردد.

طائب ادامه داد: مشائی در کنار احمدی‌نژاد در حکم بهزاد نبوی در کنار رجائی است اما مشائی فرق‌هایی با بهزاد نبوی دارد چراکه وی نه زیرکی نبوی را دارد و نه امکانات و تیم او را.

طائب با بیان اینکه احمدی‌نژاد فردی هوشیار است، ابراز داشت: مشائی در کابینه مانده که به آقای احمدی‌نژاد خط بدهد اما احمدی‌نژاد زیرک‌تر از آن است و هر چه را که به مصالح نظام باشد، انجام می‌دهد.

وی با بیان اینکه هدف مشایی نیز خدمتگزاری به نظام است، تصریح کرد: مشائی نمی‌تواند تهدیدی به حساب آید، تنها دخالت‌های وی در عزل و نصب‌ها کمی نگران‌کننده است.

این استاد حوزه و دانشگاه در بخش پایانی سخنان خود با بیان اینکه نوع برخورد کنونی با سران فتنه بهترین نوع برخورد است، ابراز داشت: کسانی همانند کروبی که در حال حاضر «رمی جمرات» مردم شده‌اند و هیچ تهدیدی برای نظام به شمار نمی‌روند.

طائب گفت: مردم در انتخابات بعدی دنبال کسی می‌گردند که راه احمدی‌نژاد را بهتر از خود وی ادامه دهد و از همین روست که پیش‌بینی می‌شود انتخابات آینده رقابت تمام و کمال و پرشور صرفا اصولگرایی باشد چرا که طیف مخالف کاملا به پایان عمر سیاسی خود رسید.

 

مسدود شدن حساب شبکه «پرس تی وی»
بانک انگلیسی «نشنال وست مینستر» در اقدامی خلاف مقررات حساب جاری شبکه «پرس تی وی» را مسدود کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه ، بانک «نشنال وست مینستر» حساب صد هزار پوندی شبکه پرس تی وی را که در انگلستان به عنوان یک کمپانی انگلیسی به ثبت رسیده تا از این طریق بتواند دارای هویت مستقلی باشد مسدود کرد.
این در حالی است که پیش از این هم حساب بانک هایی چون سپه، ملی، صادرات و ملت هم در این کشور به صورت غیر قانونی و حقوقی مسدود و بسته شد. متأسفانه انفعال مقامات و مسئولین ایرانی باعث شده که دستگاه ها و سازمان های مالی و حسابی انگلیس چنین اقداماتی را علیه جمهوری اسلامی انجام دهند.

از سویی دیگر برخی کارشناسان معتقدند این امر شاید به دلیل عملکرد نه چندان مناسب پرس تی وی باشد. اعمالی چون استفاده از «کن لیوینگستون» شهردار پیشین لندن و از اعضای ارشد حزب کارگر این کشور که در برنامه های این شبکه در ازای دریافت مبلغ 8500 پوند شرکت کرد. لیونگستن در این برنامه به بیان نقطه نظراتش در مورد موضوع فلسطین پرداخت.  استفاده از این شخص در حالی صورت گرفت که بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام که همراهی مناسبی با ایران دارند در این کشور زندگی می کنند و این شبکه می توانست از این اندیشمندان استفاده کند.


از طرفی دیگر برخی از برنامه های این شبکه نیز دارای ابهامات قابل تمجهی است. مانند ساخت مستندهای «ایران و غرب». در این مستندها که در آن با مقامات و مسئولین ارشد ایرانی مصاحبه هایی انجام شد حاوی مطالب مهم امنیتی بود که متأسفانه این شبکه به راحتی این اطلاعات را در اختیار شبکه ها و خبرنگاران خارجی قرار داد.

به نظر می رسد مسئولین ایرانی باید از این پوسته اقدامات انفعالی بیرون آمده و رویه فعال تری را اتخاذ کنند.

 

 

عبور از اسلامگرایی را علنی کنید
سازمان سيا خطاب به اصلاح طلبان: عبور از اسلامگرايي را علني كنيد ارگان رسمي سرويس جاسوسي آمريكا از اصلاح طلبان خواست علناً از اسلامگرايي عبور كنند.
به گزارش کلمه،راديو فردا در تحليلي به قلم يكي از اعضاي فراري و لائيك حلقه كيان (مجيد محمدي) نوشت: اصلاح طلبان از حيث گفتماني تنها راهي كه در پيش رو دارند پذيرش جدايي نهادهاي ديني از نهادهاي دولتي]سكولاريسم[ است كه اين امر نافي ولايت فقيه و جمهوري موجود اسلامي است. اعلام چنين ديدگاهي براي اصلاح طلبان مذهبي به معناي برگشت ناپذيري آنان به جمهوري اسلامي و سوابق گذشته آنهاست و همين، مشكل جدي براي آنها محسوب مي شود.
راديو فردا با اشاره به سرنوشت گروهك هاي نفاق متظاهر به مذهب (نظير نهضت آزادي) نوشت: آنها پس از خروج از حاكميت در سال هاي 1358 تا 1360، هرگز نتوانستند به جايگاه قبلي خود بازگردند و تجربه نشان مي دهد كه كساني كه از حاكميت خارج شدند، هرگز به آن باز نمي گردند.
اين رسانه آمريكايي اضافه كرد: اصلاح طلبان مذهبي كه در داخل خواهد ماند اگر بخواهند در صحنه سياسي بمانند بايد بدانند راهبرد و برنامه موجود آنها درباره بازگشت به عصر طلايي امام و اجراي قانون اساسي، فراري دهنده مخالفان است و بايد تغيير كند. آنها همچنين بايد از مرزبندي با ساير مخالفان جمهوري اسلامي دست بشويند. اصلاح طلبان اگر توان بسيج سياسي ندارند و نمي خواهند هزينه اعلام براندازي به عنوان راهبرد را بپردازند حداقل در مورد راهبرد خود در برابر رژيم سكوت كنند و تنها به تحليل و نقد اكتفا نمايند.
راديو فردا تأكيد مي كند: راه پيش روي اصلاح طلبان، گذار از اسلامگرايي يا حاشيه نشيني است.

 

 

درخواست جدید منافقین از خاتمی
يكي از عناصر نزديك به گروهك منافقين با انتقاد از موضع اخير خاتمي مبني بر ابراز تمايل به حضور در انتخابات، از وي خواست شعار رفراندوم سر دهد.

 

محمد ملكي با تكرار سناريوي طراحي شده از سوي عناصري نظير مايكل لدين، از خاتمي خواسته تا به جاي شركت در انتخابات خواستار رفراندوم شود. اين در حالي است كه فتنه گراني چون خاتمي پس از دريافت تودهني از ملت و شكست در اردوكشي و آشوب خياباني، مجبور شده اند دنده عقب بگيرند و تظاهر به تبعيت از قانون اساسي و همراه با جمهوري اسلامي كنند.


ملكي در نامه خود به خاتمي كه از سوي گويانيوز، جرس و بالاترين منتشر شده همچنين مي نويسد: جناب خاتمي بياييد كمي صادقانه با هم صحبت كنيم. راستي شما فكر مي كنيد اگر وضع مانند ده دوازده سال پيش شود و شما رئيس جمهور شويد و مجلسي مانند مجلس ششم هم در اختيار شما باشد با چنين قانون اساسي جنابعالي در پايان كار نخواهيد فرمود من يك تداركاتچي بيشتر نبودم؟ جناب استاد! چرا از گذشته درس نمي آموزيم؟ جناب آقاي خاتمي من مشفقانه به شما مي گويم ديگر اين چنين حرفها و موضع گيريها دردي را دوا نمي كند، اگر مي خواهيد به جبران كم كاريها و فرصت سوزيهاي گذشته كاري انجام دهيد، بياييد همه با هم و دست در دست هم و با يك صدا فرياد كنيم كه ما فقط در يك همه پرسي آزاد شركت مي كنيم.
وي همچنين درباره شرط گذاري خاتمي براي شركت در انتخابات نوشت: شما از طرف چه كساني شرايط را تعيين مي كنيد، جنبش سبز، اصلاح طلبان، روحانيت، مردم؟! ديديد كه آقاي جنتي چطور آب پاكي را روي دست شما ريخت و گفت اصلا نيازي به حضور شما نيست كه براي نظام شرط تعيين مي كنيد.


در همين حال سايت گويانيوز در مقاله ديگري و درباره اظهارات چندي پيش خاتمي در ديدار برخي اعضاي اقليت مجلس تاكيد كرد: مي توان از خاتمي به عنوان يكي از معدود افراد سياسي نام برد كه وقتي بر كرسي سخن گفتن مي نشيند با گفته هاي دو پهلوي خودش طرفدارانش را دچار سردرگمي كرده و هميشه راهي براي انتخاب مسيرهاي مختلف و توجيه عملكرد خود باقي مي گذارد. او حتي نخواسته تا بصورت واضح و روشن بر روي يكي از گزينه ها مثلا حذف نظارت استصوابي و يا در مورد خصوصيات رد و قبول صلاحيت كانديداها اشاره داشته باشد. حالا بر فرض محال بپذيريم كه خواسته هاي خاتمي را بپذيرند و راه براي شركت اصلاح طلبان در انتخابات باز شود چند سؤال اساسي و كليدي پيش خواهد آمد؛ مهم ترين سؤال اين است كه اين اقليت موجود در مجلس چه كردند كه الان مي توان با تكيه بر آن دوباره به پاي صندوق راي رفت و به آنها راي داد؟ و اصلاح طلبان موجود در مجلس چه تاثيري بر عملكرد مجلس داشته كه مي توان با دلگرمي بر آنها، افراد مشابه را انتخاب كرد؟
گويانيوز اضافه كرد: حاكميت كلي هزينه كرده اعم از پاسخگويي به مجامع بين المللي تا اغتشاشات كه بتواند جرياني را كه ستون پنجم دشمن و عاملان پروژه براندازي نرم مي داند، از ميدان بدر كند و به هيچ عنوان نمي پذيرد تا دوباره آنان به عرصه سياست برگردند. همچنين بايد گفت خود خاتمي در سال 78 در دانشگاه تهران در پاسخ به شعار دانشجويان كه «زنداني سياسي آزاد بايد گردد» گفت ما زنداني سياسي نداريم، حالا خنده دار و مضحك نيست كه همين آقا خواستار آزادي زندانيان سياسي مي شود؟ و اكنون آيا هيچ يك از مسئولين كشوري پذيرفته اند كه ما زنداني سياسي داريم؟ و هيچ يك از زندانيان به حكم سياسي بودن در زندان هستند؟ بلكه همه جا گفته اند جمعي اغتشاشگر و محارب هستند. از طرف ديگر دادستان تهران به خاتمي مي گويد كه بايد براي محاكمه آماده شود و كيهان مي نويسد كه خاتمي دوست كساني چون جرج سوروس و راسموسن دبيركل ناتو و موتلف منافقين و بهايي ها و سلطنت طلبان و تروريست ها مي باشد. دوپهلو حرف زدن خاتمي در اين شرايط در حكم گره زدن به باد است و باعث تشديد بي اعتمادي به وي مي شود.




ارسال توسط arman

در گیری میان گروهی دراویش گنابادی
در حالی که عده ای از دروایش گنابادی در گناباد  از طریق اداره های دولتی این شهرستان پیگیر ممنوعیت دفن اموات و تجمع در مزار بی دخت هستند، عده ای دیگر از آنها نسبت به اقدام این گروه اعتراض كه همین موضوع سبب بروز درگیری میان دراویش شده است.   در این خصوص گفته می‌شود كه مخالفین طرح دفن اموات در مزار بی دخت معتقدند كه با اجرای این طرح  محل به صورت انحصاری در می‌آید و عمومیت آن از بین می‌رود و همین موضوع باعث می‌شود كه امكان ترویج فرقه در میان مردم از بین رود. آنها همچنین معتقدند كه همه اعضای فرقه باید به صورت مساوی از فضای این مزار بهرمند باشد و انحصار طلبی با مشی درویشی منافات دارد. علاوه بر این اجتماع در این محل باعث همبستگی بیشتر بین دراویش می‌شود.
در طرف مقابل این جماعت، برخی از سركردگان دروایش كه به دنبال ایجاد محدودیت در مزار بی دخت هستند در توجیه كار خود عنوان كرده اند مدتها است مزار به محلی برای گپ زدن، غیبت کردن، شایعه پراکنی و تهمت زدن تبدیل شده است كه این موضوع باعث بدنامی دراویش می‌شود. از طرف دیگر بعضی  مریدان ناآگاه نیز به قمار بازی در این محل می‌پردازند و علاوه بر این مزار به محلی برای قرار ملاقات دختران و پسران نامحرم تبدیل شده است.
این ظاهر سازی‌های دینی توسط دراویش در حالی صورت می گیرد كه آنان در مراسم‌های مختلف، اقدام به تهیه برخی خوراك‌های ممنوعه می كنند و هیچ اباعی در خصوص مصرف این مواد غذایی كه مطابق با دستور اسلام حرام تلقی شده است، ندارند. برای نمونه آنها در مجالس خود با نوعی دوغ به نام "دوغ مودت" از دراویش پذیرایی می‌كنند كه با اضافه كردن برخی گیاهان مخدر به آن كاركردی شراب گونه پیدا می كند. علاوه بر این در برخی از مراسم ها نیز با طبخ نوعی غذا به نام "آبگوشت وحدت" كه مقدار بسیار زیادی حشیش به آن اضافه شده است، دراویش را برای مراسم‌های خود آماده می كنند!

 


 

شریعتمداری علیه شریعتمداری + اسناد
او به شدت به کسانی که با او تماس گرفته و از شهرستان‌ها کسب تکلیف می‌کنند امر می‌کند که قویاً جلوی تظاهرات و ابراز مخالفت با رژیم گرفته شود و خصوصاً به شاه هیچ گونه توهینی نشود.
در این سند نظرات حقیقی آقای شریعتمداری (که در گفتگوی تلفنی خصوصی ابراز شده بود) هم درج شده است و ابراز مخالفت شدید او با امام (آن هم تنها یک روز پس از آن اعلامیه ظاهراً همراهانه با امام) آشکار شده است.

کلمه: انسان‌ها همواره در معرض خطای در قضاوت هستند. گاهی این خطا‌ها از ضعف‌های تحقیقی و تدقیقی شخص قضاوت کننده یا حب و بغض‌های او ناشی می‌شود، گاهی از فریب کاری و دغل بازی و نفاق کسی که دربارهٔ او قضاوت می‌کنند و گاهی هم از کمبود اسناد و مدارک.
این مطلب در قضاوت‌های تاریخی هم صادق است و موجب شده که بعضی از مردم ما و حتی برخی از خواص (که بعضا جزو مبارزین پیش از انقلاب و مسئولین صدیق پس از انقلاب و یا تاریخنگاران مذهبی هم بوده‌اند) درباره برخی افراد قضاوت‌های بسیار اشتباهی بکنند.
عموماً یکی از این قبیل قضاوت‌های نادرست درباره شخص سید کاظم شریعتمداری رخ داده و می‌دهد. برخی افراد مدعی‌اند که او در ابتدای نهضت، همراه با امام بود و حتی از دیگر مراجع در این عرصه، قوی‌تر و شتابان‌تر حرکت می‌کرد ولی بعد‌ها (تن‌ها به دلیل اختلاف در روش) از مبارزه کنار کشید، هرچند آخوند درباری هم نبود. حتی عده‌ای شدیداً بر حسن نیت و حسن صریرت او تأکید دارند و او را جزو پاک‌ترین افراد تاریخ معاصر معرفی می‌کنند. امام آیا ماجرا‌ها واقعاً همین گونه بوده است؟
خوشبختانه چندی پیش مرکز اسنادانقلاب اسلامی پروندهٔ ساواک این شخص را در کتابی تحت عنوان «آیت الله شریعتمداری به روایت اسناد» منتشر کرد. ما نیز در این نوشتار (به رغم آنکه خاطرات و شواهد فراوانی برای تحلیل مشی حقیقی او وجود دارد) با مراجعه به همین اسناد تاریخی، آن ادعای پیش گفته را محک می‌زنیم. البته از بین انبوه این اسناد (که در کتابی ۱۰۰۰ صفحه‌ای گرد آمده است) اسناد فراوانی را می‌شود ذکر کرد که ما به ضرورت کوتاه بودن نوشته، تنها چند سند را برگزیده‌ایم و آن اسناد محرمانه را در کنار اعلامیه‌ها و پیام‌های علنی‌‌ همان وقت آقای شریعتمداری نهاده‌ایم تا قضاوت آسان شود.
نکتهٔ مهم آنکه باید توجه کرد که مأمورین ساواک در حین تهیه این اسناد و گزارشات طبقه بندی شده گمان نمی‌کردند روزی این اسناد به دست مخالفین آقای شریعتمداری بیفتد و ضمناً این اسناد را نه برای کوبیدن یا بالا بردن کسی بلکه برای تکمیل پرونده‌ها وخبر دادن به مافوق و برای تعیین خطی مشی رژیم در امور مختلف و تعاملات مختلف و با دقت تهیه کرده‌اند و لذا در آن‌ها مسائل تبلیغی و سیاسی راه نداشته (چرا که اسناد محرمانه بوده و قرار نبوده علنی شود تا جهت گیری تبلیغی خاصی در آن اعمال کنند) و لذا می‌شود به آن‌ها اعتماد کرد.

برخوردهای رژیم و حوزه از سال ۴۰ به بعدبرای روشن شدن فضای زمانی تهیه آن اسناد باید گفت وقتی در سال ۴۰ آیت الله العظمی بروجردی رحلت فرمودند، رژیم گمان کرد حوزه دیگر قدرت چندانی برای مقابله با اقدامات او نخواهد داشت و لذا شروع به اقدامات مختلف در حوزه‌های متعدد طبق میل و ملاک‌های خود کرد که اولین تقابلش با روحانیت بیدار (و در رأس آن‌ها امام خمینی) در جریان تصویبنامهٔ انجمن‌های ایالتی و ولایتی به وجودآمد که در آن ماجرا به دلیل بصیرت و ایستادگی محکم امام، رژیم مجبور به عقب نشینی شد.
در انتهای سال ۴۱، رژیم که فکر می‌کرد روحانیت با دولت مشکل دارد و اگر پای شاه وسط بیاید جرئت مخالفت نخواهد داشت، ماجرای انقلاب سفید شاه و ملت و برگزاری رفراندم راجع به مواد ششگانهٔ آن را در دستورکار قرار داد. این بار هم امام محکم ایستادند و این رفراندم را تحریم کردند که موجب عدم شرکت مردم و مفتضح شدن شاه شد.
تحریم ر


ارسال توسط arman

پاي اصلاح سينما مي‌ايستم

   فرج‌الله سلحشور درباره پرداخت جريمه 4 هزار توماني به خانه سينما در گفت‌وگو با فارس گفت: خانه سينما در حال حاضر اتاق فرماندهي جبهه جنگ فرهنگي دشمن در قلب جمهوري اسلامي ايران است. كساني كه كارشناسان و داوران اسكار را به ايران دعوت كردند و فرزندانشان با سفارت‌ سوئد، انگليس، بنياد سورس و سبزهاي آلمان در ارتباط هستند را در جهت دشمن مي‌دانم و حركت كلي سينما را در جهت انقلاب اسلامي نمي‌دانم.
وي ادامه داد: خانه سينما در جهت انقلاب و اسلام نيست و اهدافي كه براي كن، هاليوود و كمپاني‌هاي صهيونيستي طراحي شده، از سوي خانه سينما نيز پي‌گيري مي‌شود. البته اين مساله در سينماي دنيا جاري است و مختص جمهوري اسلامي نيست. همان‌قدر كه ايران در زميني كه غرب برايش طراحي كرده، بازي نمي‌كند، سينماي ايران در آن زمين بازي مي‌كند و همان‌قدر كه ايران در برابر استعمار مبارزه مي‌كند، سينما اهل مبارزه نيست.
كارگردان مجموعه تاريخي «يوسف پيامبر(ع)» در ادامه تصريح كرد: البته من روي سخنم با اهالي سينما نيست كه انسان‌هاي فرهيخته، هنرمندان با تجربه و دلسوخته فراوان دارد ولي متاسفانه حركت سينما و گردانندگان آن و آنهايي كه به اين اهالي سرويس مي‌دهند، صحيح نيست و مسير را غلط نشان مي‌دهند.
سلحشور كه ساخت سريال «مردان آنجلس» را در پرونده كاري خود دارد، اظهارداشت: من به خاطر اهانت به خانه سينما محكوم شده‌ام كه برايم افتخار است. برخي‌ها به خاطر اهانت به ولي فقيه، قرآن و اهل بيت، خون شهدا، وطن و خيانت به مردم محكوم مي‌شوند، زنداني مي‌شوند و جرم و جريمه مي‌شوند اما من به خاطر اهانت به خانه سينما محكوم شده‌ام كه آن را براي خود افتخار مي‌دانم.
وي عنوان داشت: تا زمانيكه اين سينما درست نشود و فيلمسازي در خدمت اسلام و انقلاب قرار نگيرد، دست از برخورد با اين سينما برنخواهم داشت و سازش مسوولان و تسليم آنها در برابر اين جريان منحط نمي‌تواند مرا وادار به سكوت كند.
سلحشور گفت: اين محكوميت كه بيشتر به مزاح شبيه است و حتي اگر به جرم بيشتري نيز محكوم شوم پاي اصلاح سينما مي‌مانم و وظيفه خود مي‌دانم در برابر همه آنها بايستم.

 

عبادی معرف شکل نوینی از اسلام یا به عبارت دیگر اسلام اصلاح شده و هماهنگ با الگوهای دموکراسی نوین(غربی) می باشد و سعی نموده است هماهنگی را بین دموکراسی غربی،حقوق بشر و اسلام ایجاد نماید.

کلمه: یک موسسه نروژی در حالی شیرین عبادی را برای سخنرانی در نشستی دعوت نموده است که از وی بعنوان "بنیانگذار اسلام همگام با دموکراسی غربی" نام برده است.

کالج نروژی لوثر، (Luther)در وصف حال بانوی سالخورده متواری در خارج کشور می نویسد:شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل سال 2003 از فعالان حقوق بشر و تلاش گر می باشد.

وی شخصی است که بدنبال راه حل های دموکراتیک بوده و از جمله مخالفان جمهوری اسلامی ایران می باشد.

در ادامه توصیف این موسسه از بانوی متواری در اروپا آمده است:عبادی معرف شکل نوینی از اسلام یا به عبارت دیگر اسلام اصلاح شده و هماهنگ با الگوهای دموکراسی نوین(غربی) می باشد و سعی نموده است هماهنگی را بین دموکراسی غربی،حقوق بشر و اسلام ایجاد نماید.

گفتنی است که موسسه لوثر از حامیان ادیان نوین و من درآوردی کنونی می باشد و در سال 2009 باراک اوباما در این موسسه به ایراد سخنرانی پرداخت.

قرار است عبادی در 4 ماه مارس سال جاری در ساعت 19 به وقت محلی اولین سخنران این نشست باشد.اوبما نیز برای سخنرانی در این نشست دعوت شده است.


 
مهدی هاشمی حلقه مفقوده و کلید اسرار بسیاری از حوادث انتخابات گذشته ریاست جمهوری و سر حلق


ارسال توسط arman

خنثی شدن طرح مسموم کردن زائرین با گوشت فاسد

اخبار رسیده از شهر نجف اشرف در عراق حاکی از آن است که نیروهای امنیتی عراق در شهر مقدس نجف اشرف موفق شدند دو کامیون که حامل محموله بسیار عظیمی از گوشت های فاسد بوده را کشف و ضبط کنند. در همین راستا "مقداد الموسوی" فرمانده پلیس نجف اشرف ضمن اعلام این خبر، افزود: نیروهای امنیتی با همکاری نیروهای پلیس که در مراکز بازرسی میان جاده ای قرار دارند و نیز با اطلاعات رسیده از دستگاه های اقتصادی و بارزگانی، موفق شدند این دو محموله گوشت فاسد را کشف و ضبط کنند.

فرمانده پلیس نجف در ادامه گفت: این دو محموله عظیم گوشت فاسد قرار بود به شهرهای زیارتی نجف اشرف و کربلای معلی ارسال شود تا پس از پخته شدن تا به اصطلاح در أیام أربعین حسینی (ع) به صورت غذای نذری بین زائرین توزیع شود و موجب مسمومیت آنان گردید.

گفتنی است سال های گذشته نیز در طرح هایی مشابه شیر فاسد میان زائرین أبا عبدالله الحسین (ع) توزیع گردید که موجب مسمومیت تعداد زیادی از آنان شد. دو نفر از مسموم شدگان نیز جان باختند. پس از بررسی موضوع مشخص شد که نیروهای وهابی با همکاری باز ماندگان حزب منحل بعث سابق دست به چنین کاری زده بودند.
 
 

 

هفتم ماه صفر، سال‌روز ارتحال این عالم بود و موضوع بحث ما درباره خاطراتی از مراودات حضرت آيت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله‌العظمی مرعشی نجفی و نیز نگاهی به ثمرات سفر رهبر انقلاب به قم.

 

اما سرِ صحبت که باز شد، تنها به این موارد بسنده نشد. سیدمحمود مرعشی که از برجسته‌ترین نسخه‌شناسان خطی جهان اسلام است، گوشه‌ای از سابقه انقلابی و مبارزاتی پدر  بزرگوارش را نیز برای ما بازگو کرد. مبارزه با رضاخان، ارتباط با فداییان اسلام، همراهی با نهضت امام خمینی(ره)، جلسات چهارنفره مراجع و... از موضوعاتی بود که در این گفت‌وگو به آن‌ها اشاره شد.


سابقه انقلابی مرحوم آیت‌الله مرعشی به حضور ایشان در نجف برمی‌گردد که با مرحوم والدشان در کنار انقلابیون عراق، در مقابل حرکت استعماری انگلیس مبارزه کردند. بعد هم که به ایران تشریف آوردند، با توجه به برنامه رضاخان برای نابودی حوزه‌های علمیه و حذف روحانیت از جامعه، همراه با مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری در راستای حفظ حوزه‌های علمیه تلاش کردند. کمی در این‌باره توضیح دهید.

وقتی ایشان به ایران آمدند، حوزه‌ علمیه تحت فشار بود. مرحوم آیت‌الله مرعشی در همین زمینه می‌فرمود: آنقدر فشار بر حوزه‌های علمیه زیاد بود که رضاخان به مرحوم حاج شیخ پیغام داد که اگر می‌خواهید طلبه‌ها در حوزه بمانند، باید نمایندگان من از طلاب امتحان بگیرند. برنامه‌شان این بود که با طرح سؤالات بسیار مشکل، جمع قابل توجهی از طلاب را از حوزه بیرون کنند. در این راستا با تعدادی از اساتید هم صحبت کرده بودند تا این امتحانات انجام شود. مرحوم والد ما به مرحوم حاج شیخ می‌گوید شما به دستگاه پهلوی پیشنهاد دهید که نماینده‌ای هم از طرف شما در این هیئت ممتحنین حضور داشته باشد. همان‌جا مرحوم حاج شیخ، مرحوم والد ما را انتخاب می‌کند و مورد موافقت قرار می‌گیرد. بالاخره با تلاش‌های ایشان، این نقشه رضاخان برای محدود کردن حوزه به نتیجه نرسید و طرح آن‌ها ناکام می‌ماند.

بعد از نخستین دستگیری حضرت امام(ره) در پانزده خرداد، مرحوم ابوی به نشانه اعتراض بیانیه دادند. تا آن روز هیچ کس غیر از ایشان اطلاعیه نداده بود. یادم هست نوزادی داشتیم که فرزند اول ما بود. تعداد زیادی از این بیانیه را در قنداق بچه گذاشتیم و از طریق خانواده و همشیره بیانیه‌ها را به مرحوم طیب در تهران رساندیم.

شنیده‌ام که مرحوم آیت‌الله مرعشی در همان ایام جوانی با مرحوم شهید مدرس مرتبط بودند؟

بله، ایشان در آن مقطع چند ماهه‌ای که تهران بودند، در مجالس روضه هفتگی مرحوم مدرس شرکت می‌کردند و مراوده داشتند. مرحوم مدرس با پدر ایشان یعنی پدربزرگ ما در نجف مرتبط بودند. مرحوم ابوی خیلی از زرنگی و هوش بالای ایشان تمجید می‌کردند و نسبت به مرحوم مدرس هم مانند حضرت امام(ره) خیلی ادای احترام می‌کردند.

روابط ایشان با فدائیان اسلام چگونه بود؟

فدائیان اسلام در قم با مرحوم آسید محمدتقی خوانساری - از آیات ثلاث- خیلی ارتباط داشتند و در مرتبه بعدی با مرحوم ابوی در ارتباط بودند. نامه‌های زیادی از سوی اعضای فدائیان اسلام از جمله مرحوم نواب صفوی و مرحوم واحدی داشتیم که بعضی از آنها موجود است و چاپ شده است. یادم هست که مدت دو ماه مرحوم خلیل طهماسبی مخفیانه در منزل ما بود؛ چون خیلی دنبالش بودند. والده برای ایشان غذا درست می‌کردند و نمی‌گذاشتند هیچ کس بفهمد.

نکته دیگر در ارتباط با فدائیان این است که مرحوم نواب صفوی را ابتدا در مسگرآباد دفن کردند، ولی عده‌ای آمدند و از ابوی برای نبش قبر و انتقال ایشان به قم کسب تکلیف کردند. مرحوم والد هم مشروط بر این‌که جسد به همراه خاک اطراف آن برداشته شود و به هم نخورد، اجازه دادند. آن‌ها نیز همین کار را کردند و ابوی ما ساعت یک بعد از نیمه شب رفتند و مجدداً بر او نماز میت خواندند و همان‌جا دفن کردند. هیچ‌کس هم این را نمی‌دانست. غرض اینکه خیلی پدر ما به این‌ها علاقه داشت.

مرحوم آیت‌الله‌العظمی مرعشی در مقاطع و عرصه‌های مختلفی با نهضت امام خمینی(ره) همراهی کردند که می‌خواهیم به آن بپردازیم. از دستگیری حضرت امام(ره) در خرداد سال 42 شروع کنیم که با اعتراض شدید مرحوم ابوی شما همراه شد. از آن دوره بگویید.

بعد از نخستین دستگیری حضرت امام(ره) در پانزده خرداد، مرحوم ابوی به نشانه اعتراض بیانیه دادند. تا آن روز هیچ کس غیر از ایشان اطلاعیه نداده بود. من با یکی از دوستان، این بیانیه را کپی کردیم. یادم هست نوزادی داشتیم که فرزند اول ما بود. تعداد زیادی از این بیانیه را در قنداق بچه گذاشتیم و از طریق خانواده و همشیره بیانیه‌ها را به مرحوم طیب در تهران رساندیم. وقتی هم حضرت امام(ره) را آزاد کردند، مرحوم ابوی تا سه روز پس از آزادی، هر روز خدمت ایشان می‌رفتند و این رفتن ایشان پیام داشت که ما با ایشان هستیم و راه و روش ایشان را قبول داریم.

در جریان تحصن علمای طراز اول کشور در تهران هم ایشان حضور داشتند. البته بعد از چهار ماه به زور، آقایان را به شهرهای خود بازگرداندند. مرحوم ابوی ما را با بی‌احترامی تمام به قم برگرداندند.

شما قاعدتاً برای شرکت در جلسات چهار نفره مراجع، همراه ابوی می‌رفتید؟

بله. جلسه چهار نفره مراجع - که با حضور حضرت امام، آقایان گلپایگانی، مرعشی نجفی و شریعتمدار تشکیل می‌شد) خیلی بازتاب وسیعی داشت. منتها آقای شریعتمدار کم‌کم خودش را از این نهضت مقدس جدا کرد و تنها چهار یا پنج جلسه تشکیل شد.

خاطره‌ای از آن دیدارها به‌یاد دارید؟

یادم هست که یک‌بار این جلسه در منزل مرحوم آقای گلپایگانی تشکیل شد. من صدای امام را می‌شنیدم که می‌فرمود: «آقای شریعتمدار! من الان دارم کاری می‌کنم که آبروی شما نرود. والله دیگر از دست من هم خارج می‌شود. مردم دیگر اجازه نمی‌دهند، این نهضت مال همه ماست.»

خاطره دیگری که در ذهن دارم، مربوط به اعلام راهپیمایی است که آقای شریعتمدار مصاحبه کردند و گفتند که این راهپیمایی بدون اطلاع مراجع است. من این موضوع را به ابوی گفتم. ایشان فرمودند که این‌جور نیست و ما اطلاع داریم. شما برو تکذیب کن و من این کار را انجام دادم. تکذیبیه ما در بالای صفحه روزنامه اطلاعات چاپ شد.

زمانی که قم موشک‌باران شده بود، در آن چند روز پدرم تعمداً پیاده به حرم رفت‌وآمد می‌کردند تا بقیه که از قم نرفته بودند، قوت قلب بگیرند. وقتی که این مسئله تمام شد، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که آن زمان رئیس‌جمهور بودند، آمدند و از ابوی تشکر کردند و گفتند کار ایشان باعث شد تا تعدادی از افرادی که رفته بودند، برگردند.

بعد از تبعید حضرت امام(ره) به عراق، شما جزو اولین افرادی بودید که به نمایندگی از مرحوم آیت‌الله مرعشی به دیدن امام رفته و پیام ابوی را به ایشان رساندید. دراین‌باره توضیح دهید.

با سختی فراوان خودم را به عراق رساندم. در کاظمین از یک روحانی درباره امام(ره) سؤال کردم که گفت رفته‌اند کربلا. همان‌جا با ماشینِ دربست به کربلا رفتم و محضر امام(ره) رسیدم.

متأسفانه علمای ما در قدیم بایگانی نداشتند. اگر امروز آن نامه‌ها بود، ‌می‌توانستیم خیلی از گره‌های کور تاریخی را باز کنیم. لذا متن آن نامه را نگه نداشتیم اما مضمون آن یادم است که نوشته بودند، من واقعاً از اینکه چنین حالتی پیش آمده متأسفم، اما اولاً تشرف شما به عتبات خوب است. به این دلیل که بعضی‌ها که در نجف می‌نشستند و می‌گفتند علمای قم بی‌سوادند، در این فرصت بفهمند که حضرت‌عالی یکی از تربیت‌شده‌های حوزه قم هستید.

دوم این‌که مطمئن باشید تا آخر پشتیبان شما هستم. اگرچه من کسی نیستم اما آمادگی دارم بی‌هیچ توقعی در خدمت شما باشم.

ایشان می‌گفتند که من امام(ره) را از جوانی می‌شناسم و هیچ خلافی از زمان طلبگی از ایشان ندیده‌ام. ایشان را یک انسان متعهد و متجهد می‌دانست و خیلی به ایشان اعتقاد داشت. می‌فرمود: «امام هرچه می‌گوید از ته دلش می‌گوید.» بارها پدر من به خود امام(ره) هم فرمود که «آقا! اگر من جای شما باشم، یک‌ساعت هم نمی‌توانم کشور را اداره کنم.» هم از نظر علمی و هم از نظر تدین به امام اعتقاد داشت.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم این رابطه بین امام(ره) و مرحوم آیت‌الله مرعشی ادامه داشت.

ایشان ‌قدم‌به‌قدم با انقلاب همراهی کردند و بعد از پیروزی هم همراهی‌شان را ادامه دادند. یادم هست در اوایل پیروزی انقلاب که حضرت امام(ره) در قم ساکن بودند، به علت ناراحتی قلبی به تهران رفتند. تنها مرجعی که برای عیادت ایشان به تهران رفت، مرحوم والد ما بود. البته سایر مراجع، نماینده‌شان را فرستادند اما مرحوم والد می‌خواستند خودشان بروند. یکی از علما - که رابطه خوبی با انقلاب نداشت- در جمع تعدادی از طلاب گفته بود که این بچه - یعنی من- ما را به دردسر می‌اندازد؛ چون پدرش را وادار کرده برود تهران و با این کار ما را هم به مخمصه می‌اندازد. در حالی که این‌طور نبود و پدرم خودشان می‌خواستند بروند.

زمانی که قم موشک‌باران شده بود. در آن زمان خیلی‌ها از قم رفتند، اما مرحوم والد ما ماند و می‌فرمود، قسم حضرت عباس می‌خورم که ما در پناه بی‌بی(س) هستیم. ایشان همیشه با تاکسی به حرم می‌رفتند اما آن چند روز را تعمداً پیاده رفت‌وآمد می‌کردند تا بقیه که از قم نرفته بودند، قوت قلب بگیرند. وقتی که این مسئله تمام شد، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که آن زمان رئیس‌جمهور بودند، آمدند و از ابوی تشکر کردند و گفتند کار ایشان باعث شد تا تعدادی از افرادی که رفته بودند، برگردند.

ما مشاهده می‌کنیم که پس از ارتحال حضرت امام(ره) نیز حمایت ایشان از انقلاب و رهبری تداوم داشت. واکنش مرحوم ابوی بعد از انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی چه بود؟

ایشان رسماً نامه‌ای خطاب به ایشان نوشتند و در آن نامه که متن آن در کتاب «مرزبان حماسه‌ها» نیز آمده است، تأکید کردند: «در پی مسئولیت بس حساس و سنگین مقام رهبری جمهوری اسلامی که برعهده آن جناب گذاشته شده، بدین‌وسیله ضمن تأیید، با احساس وظیفه و به عنوان پدری سالخورده که روزهای آخر عمر را بر حسب ظاهر سپری می‌کند، از جناب‌عالی انتظار دارم تا در جهت احیای فرهنگ غنی اسلام و ترویج شرع مطهر بیش از پیش اهتمام فرموده و با پیروی از دستورات الهی و انسان‌ساز آن خاندان معصوم که در طول تاریخ مظلوم واقع شده‌اند، با شتابی بیشتر گام بردارید.»
خیلی‌ها فکر می‌کردند که ایشان در فتنه سال گذشه همان روزهای اول برخورد می‌کنند. اما ایشان صبر کردند تا همه خودشان را نشان بدهند. در حالی که اگر همان اول برخورد می‌کردند، برای بعضی شبهه پیش می‌آمد. اما آقا صبر کردند تا اهداف آن‌ها برملا شود. با آن کارهایی که در روز عاشورا مرتکب شدند، خود را نشان دادند.

ایشان همچنین حدود پنج ماه بعد، در نامه دیگری به رهبر معظم انقلاب تصریح کردند: «قاطبه ملت ایران نیز بایستی قدردان رهبری و دولت خدمت‌گزار جمهوری اسلامی باشند و خداوند سبحان را که به آنان نعمت حکومت صالحه ارزانی داشته است، شکر بگزارند.»

مرحوم پدر ما خیلی علاقه و ارادت به آسید جواد، پدر رهبر انقلاب داشتند. می‌گفتند که مرد ملّا، متدین، باصفا و نیک‌نفسی است. با یکدیگر آشنا بودند و ارتباط و مکاتبه داشتند؛ خیلی گشتم تا این مکاتبات را پیدا کنم اما موفق نشدم.

البته خود من هم هر وقت مشهد می‌رفتم، با رهبر انقلاب مأنوس بودم. در آن زمان، شب‌ها در مسجد گوهرشاد، بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء، حلقه‌ای بود که طلبه‌ها می‌نشستند و گعده می‌کردند که من همراه آقای خامنه‌ای در آن گعده‌ها می‌نشستیم.

آیت‌الله خامنه‌ای از کتابخانه مرحوم آیت‌الله مرعشی بازدید کرده‌اند. در آن بازدید چه گذشت؟

سال هفتاد بود که تشریف آوردند. یادم هست که در گنجینه نُسَخ خطی رفتند. من خطوط علما و کتاب‌های خطی را به ایشان نشان می‌دادم. خیلی طول کشید، چون خیلی علاقه داشتند. ناگهان آقای محمدی ساعت را نگاه کرد و به آرامی به ایشان گفت که باید به قرار بعدی بروند. آقا گفتند که ما با پای خودمان و به اختیار خودمان وارد این‌جا شدیم اما غیر اختیاری از این‌جا خارج می‌شویم و اگر آقای محمدی نگفته بودند شاید تا دو ساعت دیگر هم این‌جا می‌ماندم و متوجه گذشت زمان نمی‌شدم. ایشان محو خطوط علما و کتاب‌ها شده بودند و من هم لذت می‌بردم.

من همیشه به کارکنان کتابخانه گفته‌ام که اهل علم، به‌اصطلاح در کتاب‌ها ریز می‌شوند، اما بعضی آقایان می‌آیند و یک نگاه اجمالی می‌کنند و می‌روند. در حالی که رهبر انقلاب این‌گونه نبودند و معلوم بود که ایشان خیلی به کتاب علاقه‌مند هستند.

خطوط علامه و شیخ طوسی را به ایشان نشان دادم که گفتند: «اگر تصویری از ایشان نیست لااقل خطوط ایشان هست.» من به ایشان عرض کردم که بعضی نسخه‌ها را پدر من با نماز و روزه استیجاری خریداری کردند. ایشان هم تأکید کردند که دولت باید از کتابخانه پشتیبانی و حمایت کند.

رهبری در سفر اخیرشان به قم، در بازدید از نمایشگاه دستاوردهای فرهنگی، پژوهشی حوزه علمیه، از غرفه کتابخانه هم بازدید کردند. از آن بازدید بگویید.

ایشان در غرفه‌ی کتابخانه بیشتر از همه‌جا توقف کردند؛ به‌خصوص توجه‌شان به یکی از آثار مرحوم ابوی ما به‌نام «موسوعة الإمامة فی نصوص أهل السنة» جلب شد که ما قبلاً برایشان فرستاده بودیم اما ندیده بودند. ایشان نگاه کردند و فرمودند: «والد شما چقدر وقت برای این کتاب گذاشتند؟» گفتم: زیاد؛ ایشان از 24 ساعت شاید تنها چهار ساعت استراحت می‌کردند.

سفر رهبر انقلاب به قم، فصل جدیدی را برای حوزه‌های علمیه رقم زد. شما این سفر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

خیلی خوب و موفق بود. اولاً استقبال بی‌نظیر بود؛ هم حوزویان و هم مردم قم که همیشه پیش‌قراول بوده‌اند و در طول تاریخ انقلاب واقعاً مثال زدنی هستند. ثانیاً دید و بازدیدهایی که صورت گرفت و بعد هم بازدید ایشان از مراجع بازتاب‌های خیلی خوبی داشت. علما از طیف‌های مختلف به دیدار ایشان آمدند. من هم رفتم. من علاقه دارم؛ چون ایشان رهبر ماست. عمامه‌ای که سر من است، به‌خاطر وجود شخص ایشان است و اگر سیاست‌ها و کیاست‌های ایشان نبود، معلوم نبود وضع مملکت ما بعد از حضرت امام(ره) چه می‌شد. به نظر من، ایشان خمینی دیگری هستند. با رحلت حضرت امام(ره) همه نگران آینده این انقلاب بودند. یک‌دفعه جرقه‌ای در مجلس خبرگان به ذهن آقایان آمد. در حالی که خود ایشان جزو مخالفان جدی در آن جلسه بود. خدا چه توفیقی به ایشان داد. الان مانند یک جوان نشاط دارند.

در همین فتنه سال گذشته، خیلی با متانت رفتار کردند. خیلی‌ها فکر می‌کردند که ایشان همان روزهای اول برخورد می‌کنند. اما ایشان صبر کردند تا همه خودشان را نشان بدهند. در حالی که اگر همان اول برخورد می‌کردند، برای بعضی شبهه پیش می‌آمد. اما آقا صبر کردند تا اهداف آن‌ها برملا شود. با آن کارهایی که در روز عاشورا مرتکب شدند، خود را نشان دادند.

محبوبيت بي‌نظير رهبر انقلاب و متوهمان جديد
"آيت‌الله خامنه‌اي محبوب‌ترين سياستمدار در ميان ملت ايران است" این جمله را نه یکی از مسئولان ایران گفته است و نه راهپیمایان 9 دی خطاب به دوربین‌های تلویزیونی. این عبارتی است که "فرید زکریا" سردبیر مجله معروف نیوزویک و از مشاوران ارشد دولت آمريكا كه دشمني خاصي با جمهوري اسلامي دارد، بيان كرده. این اذعان به گستره گسترده محبوبیت رهبر انقلاب در میان مردم، فارغ از تمام تفسیرها و تحلیل‌هایی که به دنبال دارد، یک نشانه و چراغ راه برای تمام سیاستمداران ایرانی نیز هست؛ سیاستمدارانی که پیش از این، هم اکنون و بعد از این سکان برخی مسئولیت‌های کشور را برعهده گرفته و به عنوان مسئول اجرایی معرفی می‌شوند.

 

این مساله که پس از رخ دادن حوادث سال گذشته مطرح شده، نشانگر عمق رابطه قلبی و عاطفی رهبر انقلاب با مردم است؛ مردمی که فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی و قومیتی، تنها یک نفر را به عنوان "فصل‌الخطاب" قبول دارند و ملاک‌شان برای انتخاب سایر مسئولان هم میزان نزدیکی فرد موردنظر به این حبل‌المتین است. با این حال، در ماه‌های اخیر برخی اظهارات و سخنان از سوی برخی مسئولان شنیده می‌شود که مدعای استقلال رأی و محبوبیت دارند و در تلاش هستند تا همان رویکرد ناکام اصلاحات را در پیش بگیرند. تئوریسین‌های اصلاح‌طلب در دوران تسلط خود بر قوه مجریه، صریحا از حاکمیت دوگانه سخن گفتند و به دنبال ایجاد تقابل میان جایگاه رئیس جمهور منتخب با جایگاه ولی‌فقیه بودند. تئوری فتح سنگر به سنگر نظام هم با همین رویکرد از سوی سعید حجاریان ارائه شد؛ نظریه‌ای که البته در اولین گام، سرنوشت تلخی پیدا کرد و در راهپيمايي 23 تیر 78 عیار آن مشخص شد. غرور و خودمحوربینی مساله‌ای بود که اصلاحات را توهم‌زده کرد که دیگر به پشتیانی رای مردم می‌توانند هرکاری که خواستند انجام دهند و زمینه را برای تغییر و استحاله ماهیت انقلابی انقلاب اسلامی فراهم کنند؛ در صورتی که نظریه‌پردازان این جریان متوجه نشدند آرای ریخته شده به نام رئیس جمهور وقت، پیش از هرچیزی تایید نظام و لبیک به رهبر انقلاب بود.

به نظر می‌رسد این موضوع اکنون نیز در میان برخی افراد و مسئولان دیده می‌شود. این افراد با دنبال کردن راهی که جریان دوم خرداد در پیش گرفت، به دنبال خودنمایی در عرصه سیاست هستند؛ غافل از آنکه در صورت ادامه این رویکرد، سرنوشت محتوم اصلاح‌طلبان در انتظار این جریان هم خواهد بود. بررسی شعارها و پلاکاردهایی که توسط مردم در راهپیمایی تاریخی 9 دی سر داده و حمل شد هم تایید می‌کند که اگرچه بسیاری از این افراد احساس قلبی نسبت به فرد موردنظر خود در انتخابات داشتند و در یک رقابت سیاسی به نامزد موردنظر خود رای دادند اما پس از خ


ارسال توسط arman


 

پرده برداري مشاورموسوي ازفتنه جديد
پرده برداري مشاورموسوي ازفتنه جديد

 

اين جريان در حالیکه جریان ناهنجار فتنه ارتباط و الگو برداری خود را از دولت های غربی انکار می نماید،یکی از مشاوران سرکرده اصلی جریان فتنه در سخنانی به وضوح از نسخه برداری این جریان از روی دست دستگاه سلطنتی انگلیس پرده برداشت.

به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از یک سایت ضد انقلابی،اردشیر امیر ارجمند ،مشاور حقوقی میرحسین چندی قبل در برلین و در حضور برخی از همراهان جریان سبز به پرده از اهداف شوم این جریان ناهنجار سیاسی برداشت.

بنابر این گزارش،ارجمند در بخشی از سخنانش گفت:ما حضور دیگران را در کنار خود می پذیریم. الگوی حکومتی مورد نظر ما همانند انگلستان و نقش ملکه آن می باشد  . استقرار یک حکومت دینی آن هم از نوع ولایت فقیهی اشتباه بوده است و ما مخالفم آنیم.
ارجمند در جایی دیگر ضد بیان مخالفت خود با رهبری و ولایت فقیه گفت:با رهبری متمرکز مخالفیم.

ارجمند در حالی که خود را مسلمان خطاب می نمود، گفت:ما و موسوی دوست نداریم که دین در امور اجتماعی مردم جایی داشته باشد.
این عنصر مرموز جریان فتنه به طور تلویحی از تمرکز جدید جریان فتنه بر موضوع یارانه ها برای ضربه به نظام پرده برداشته و گفت:ما در این مورد و موارد دیگر کم کار نیستیم و به آن توجه داریم./ عط




 
 

مبارزه با استکبار،محور اصلی برنامه‌های امروزدانشگاه‌ها

 

آخرین خبرها از وضعیت دانشگاه‌ها در 16 آذر
مبارزه با استکبار،محور اصلی برنامه‌های امروزدانشگاه‌ها
دانشگاه‌های سراسر کشور شاهد برگزاری مراسم ویژه‌ای برای روز دانشجو هستند. در تمام این برنامه‌ها دانشجویان به مبارزه با آمریکا و ایادی آن تأکید می‌کنند.

 امروز سالگرد حادثه 16 آذر 1332 است که در آن تعدادی از دانشجویان در اعتراض به حضور عناصر آمریکایی در دانشگاه، مورد تعرض قرار گرفته و به شهادت رسیدند.

دانشجویان در دانشگاه‌های مختلف با گرامیداشت  این روز برنامه‌های گوناگونی برگزار کرده و به بیان نظرات و ایده‌های خود پرداختند. وجه مشترک تمامی این برنامه‌ها - که امسال در آستانه‌ی ماه محرم و مقارن با شهادت استاد شهریاری رنگ و بوی دیگری یافته بود  ضمن محکومیت این حرکت سازمان یافته بر  مبارزه روزافزون  خود با استکبار جهانی  تأکید کرد.

به گزارش خبرنگار جهان از دانشگاه تهران، هم اکنون  صفار هرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در این دانشگاه مشغول سخنرانی می‌باشند. این برنامه که با شرکت حدود 2000 نفر از دانشجویان همچنان در حال برگزاری است، همراه باعزاداری سید و سالار شهیدان (علیه السلام) ادامه خواهد یافت.

 گزارش‌های رسیده خبرنگار ما حاکی از آن است که در دانشگاه‌های شهید بهشتی، امیرکبیر، علم و صنعت، خواجه نصیر، علامه طباطبایی و شریف عده ا‌ی قلیل وانگشت شمار  از دانشجونماها قصد تجمع و بر هم زدن فضای آرام دانشگاه را داشته‌اند که با حضور هوشیارانه و به موقع قاطبه‌ی دانشجویان موفق به انجام کاری نگشتند.

گزارش‌های رسیده به جهان نشان می‌دهد که دانشگاه‌های فردوسی مشهد، صنعتی اصفهان و سهند تبریز نیز شاهد فضایی آرام بوده ودر دانشگاه فردوسی مشهد دسته ها‌ی عزاداری دانشجویان به راه افتاده و همچنین در دانشگاه صنعتی اصفهان نیز راهپیمان با شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد» این روز به یادماندنی  را گرامی داشتند .


 

بیانیه هایی در نهایت نا امیدی
این روز ها فریادهایی در جامعه به گوش می رسد. فریاد هایی از سر نا امیدی برای زنده ماندن .فریاد های فتنه گران که در حال مرگ سیاسی از صحنه جامعه هستند. هر روز رنگی عوض می کنند، بیانیه می دهند ، به دیدار هم می روند و خبرش را به سرعت در سایتهای ضد انقلاب پخش می کنند که بگویند ما هستیم . اما دیگر نیستند. دیگر حرف ها ، سخنان ،بیانیه ها و حتی تصویر آنها کم کم از ذهن مردم ما پاک می شود. دیگر کسی نیست تا با دروغ های آنها خام شود . خودشان هم می دانند ، اما برای کسی که مردم از او روی برگردانده اند چاره چیست ؟ باز هم باید بیانیه بدهد و خود را مطرح کند تا شاید مردم لحظه ای به او فکر کنند . تعداد این بیانیه های بی اثر آنقدر زیاد شده که حتی سایت های حامی فتنه نیز آن را به سخره گرفتند . در آستانه روز دانشجو باز هم موسوی و کروبی  بیانیه می دهند. خود را به خواب زده اند تا خشم و کینه مردم را نسبت به خود نبینند. از ترس دستگیر شدن و محاکمه می خواهند فضای جامعه را تحت تاثیر قرار دهند و ادعا کنند که هنوز بین مردم طرفدار دارند . در 13 آبان هم خیلی دوست داشتند مردم را به خیابان ها بکشانند ، اما خود فهمیدند که با استقبالی مواجه نخواهند شد ، پس در خانه ها نشستند و به جوانان ایران توصیه کردند مسالمت آمیز اعتراض کنند. اما 16 آذر متفاوت است . آنها می خواهند تجمعات دانشجویی به مناسبت روز دانشجو را که هر ساله برگزار می شود به نام خود بزنند. تبلیغی ابلهانه همانند مجریان احمق شبکه های لس آنجلسی که می گفتند برای اعتراض در خیابان بوق بزنید و بعد می آمد و می گفت دیروز بسیاری از مردم در خیابانها بوق زدند! پس مخالف حکومتند! این مزدوران هم حتما می خواهند بگویند دانشجویان به خاطر ما به دانشگاه می روند. این ترفندها آنقدر رسوا و بی اثر است که حتی خودشان را هم فریب نمی دهد و چون طرفداری ندارند به ، هواداران خیالی خود می گویند در سکوت اعتراض کنید و از خشونت بپرهیزید، چون می دانند 16 آذر هم کسی برای حمایت از آنها نمی آید.

 



 

رمز گشایی از عضویت زُهره کاظمی و همسرش میرحسین موسوی
رضا گلپور: لعنت خداوند بر ملاحده ی فراماسونر بیش باد
رمز گشایی از عضویت زُهره کاظمی و همسرش میرحسین موسوی در لجنات تفتین و تسلیم (لُژهای فراماسونری)




 

برآورد میشود این جماعت پیچیده در حال حاضر حدود سه میلیون نفر عضو در سراسر جهان دارند.

* این افراد فعّالیّت های منظّمی با محوریّت حدود پانزده هزار مرکز(لجنه یا لژ) آشکار و پنهان را به شکل هدایت شده از سوی استادان اعظم که دارای درجه ی 33 بوده با هدف کنترل حاکمیت واحد الحادی و شیطانی خود بر جهان انجام میدهند.

*در اولین مراسم پذیرش عضو جدید (اعطای درجه ی اول از 33) که با بستن چشم و عریان نمودن وی آغاز میشود ؛ با سوگندی که او به کتاب مقدّس یهود و پرگاروگونیای بنّا های هیکل(معبد) سلیمان با این مضمون میخورد پایان می یابد: اگر اسراری را که در این اتاق تجربه کرده و از دیگر ماسونها فهمیده یا خواهد فهمید افشا کند خود را مستحقّ کشته شدن به دردناک ترین شکل ممکن میداند.

*ماسونها مقدّس شمردن فردی بنام "هایرام آبیف" یا پسر زن بیوه را که بنّای معبد مقدّس سلیمان معرفی میکنند محور آداب و عادات الحادی خود قرار داده اند.

*در معرّفی آبیف میگویند که دانای کلمه و نام بزرگ سرّی بنای هیکل بوده اما وقتی 3 کارآموز او که لیاقت دانستن آن را نداشتند از او نام را خواستند چشیدن مرگ دردناک را به افشای نام مقدّس ترجیح داد .

* ماسون ها واحد محوری بنا سازی خود را 414/1 معرفی می کنند.

* قدیمی ترین صورتجلسات بدست آمده از لجنه ها مربوط به لژ اسکاتلند در سال 1599 میلادی است.

*در اسناد منتشره ی مربوط به سال 1717 می توان حضور 4 لُژ مختلف در شهر لندن را یافت .

* با نگاهی به فراماسونهای تاریخ معاصر جهان و مرور بر اعمال شبکه ایشان بویژه در راستای قبضه نمودن قدرت شیطانی و شریعت شکنانه شان ضرورت تمرکز بر افشای پلیدیهای این مجموعه اظهر من الشمس است.

*مرحوم دکتر مُکری پیرامون فراماسون های ایرانی و شرقی اعتقاد داشت: دکّان تفتین و تسلیم هر نامی که در آمریکا و اروپا داشته باشد مربوط به آنهاست و اصلاً به سود آنهاست ولی ایرانیان و سایر شرقیان که در این محافل عضو می شوند جز منافع آنی چیزی نصیب آنها نمی شود....

دو :
چرا مرحوم دکتر محمّد مُکری زُهره کاظمی(با نام مستعار زهرا رهنورد) و شوهرش میرحسین موسوی ( با نام مستعار حسین رهجو) را فراماسون (عضو لُژ قسطنطنیه ) میدانست؟
 

زندگینامه ی مختصر استاد گرانقدر دکتر محمّد مُکری :


متولد 1305 در کرمانشاه و متوفّی تیرماه 1386در پاریس میباشند.
نویسنده ،شاعر ،مورّخ ،محقق و زبان شناس معاصر ایرانی. استاد دانشگاه سوربُن پاریس .
دکتر محمد مکری در سال ۱۳۴۴ موفق به اخذ جایزه و نشان علمی از فرهنگستان آثار ملی فرانسه به پاس سالها خدمات علمی شد.
اومؤلّف بیش از صد جلد کتاب و پژوهش علمی و بیش از صدها عنوان مقاله بوده و متخصص عالیقدر زبانهاي باستان و لهجه‌های قدیم و فعلی ایرانی ، مورّخ و مردم شناس عضو بسياری از مجامع علمی اروپایی نیز به شمار می رفت...
 

سه :
مروری بر مکتوبات دکتر مُکری

{نقل از کتاب دیوان استاد محمد مکری (نشر زیگفرید – اوری – پاریس 1370):}
...آیا من جز دفاع از ستمدیدگان گناهی داشتم که قریب نیم قرن برای خفه کردن صدای حق و کسی که در حفظ این مآثر می کوشد تقی زاده ها و حکمت ها و پادوهای "محفل" آنها با توطئه و نیرنگ و شایعه سازی و دروغپردازی برای آنکه مشتش باز نشود آنهمه خباثت ها مرتکب شوند و چراغ دانش و معرفت را در ایران خاموش سازند.این پادوهای بوجار لنجان که به زنان مطرب و رامشگران دوره گرد و سوزمانیها و قره چیهای قدیم بیشتر شباهت دارند تا به انسانها،در همه ی انقلابات و برگشتگی های سیاسی و اجتماعی جامه عوض کرده و با بلوف خود را در پچ پچ های بیخ گوشی و در محافل در بسته آفریننده ی انقلابها و رهبریها و آورنده و برنده ی دولتها و قدرتها معرفی می کنند و علیه هر فرد دانش دوست بی زور بی ثروت که زور او ایمان او و ثروت او دانشدوستی و طلبگی او و عقل و احساس او در شناختن و کشف نیرنگ های آنانست توطئه وآشوب برپا کنند و نگذارند تکلیف این مملکت روشن شود و همیشه با وقاحت و بیشرمی خود را در همه ی احوال ناظر و حاضر وطلبکار بدانند و به ریش مردم و مسئولان بخندند و به داخل و خارج دروغ بگویند وحتی دانشمندان خارجی و دوستداران ایران را سر گردان و حیران سازند ...
 
دیر یا زود نسل جوان و زیرک به کُنه دلّال بازیها و بداندیشی ها و بی مایگی های آنها پی خواهد بُرد و آنها را بیشتر خواهند شناسانید،چنانکه مرحوم اسماعیل رائین هم این کار را کرد و اگر چه عملش کامل نبود و ناتمام ماند معذلک مفید بود و از همان آغاز کار او را تشویق کردم و موادّی در اختیارش گذاشتم . ولی او جاهای دیگر مدارک و اسناد گرانبهای بسیاری یافت که همه سودمند واقع شدند.

مرحوم اسماعیل رائین باز هم به جاهای حسّاستر جرأت نکرد نزدیک شود و یا آگاهی نیافت و هیچ گاه حتّی یکی از گزارشهای جلسات آنها را (جز صورت حضور و غیاب اعضاء محافل آنها)منتشر نکرد و از متدها و روشهای آنها بحث ممتّعی بعمل نیاورد. تا کنون کوشش من در بوجود آمدن راهی بوده است که خوشبختانه بدان توفیق یافته ام و ادامه ی توطئه ها و خباثت های مجریان تسلیم (چه قبل و چه بعد از انقلاب ) زاده ی همین موفّقیّت ها و کوشش های پیگیر و ناگسسته ی سالهای 1320 تا کنون(1370) است که دشمنان فرهنگ ایران واپسین نفس قبل از مرگ خود را می کشند...
 
اگر هم از نشر نوشته هایی که برای مردم وطن خودم نوشته ام جلوگیری کنند بالأخره روزی فرصتی پیدا خواهد شد یا در زمان حیاتم و یا پس از مرگم کلّ این آثار ناقابل ترجمه شود و انتشار یابد و بدانند که من...در جهت یابی مطالعات علمی خدمات ناچیز ولی پیگیرانه ای انجام داده ام وآن دُرها را در پای خوکان نریخته ام و در بازی های آنها داخل نشده ام و در جشن های شاهنشاهی و کنگره های تبلیغاتی سلطنتی در تمام عمرم شرکتی نکرده ام . در سراسر آثار و تحقیقات خود چنانکه بعضی از دانشمندان نوشته اند هرگز کوچک ترین ارجاع و مراجعه ای بآثار نویسندگان و مؤلّفان و قلم فروشان وابسته به مکتب سرّی نکرده ام و این عمل هم کار ساده ای نبوده است. معذلک مطلبی هم از آنها بنام خودم نقل نکرده ام...

بمناسبت فشارهای همه جانبه که ادامه ی کارهای علمی را بر من دشوار کرده بود به تبعید اجباری خود تن در دادم و ایران را ترک کرده و در تاریخ 25 ابانماه 1333 وارد پاریس شدم . جز اینهم در این سالها چاره ای نبود. طرفداران شاه و تقی زاده و عمله و اَکَره ی او که معروف به پادوهای تقی زاده اند از خدا می خواستند که از شرّ من راحت شوند و خودشان در مجامع علمی گُل کنند که نکردند و شاید هم "محافل" آنها تصور میکرد که به اروپا رفته و عالم علم را رها کرده و پس از چندی از "جنس" آنها شده و بر جهت گیریهای جاهلانه و ویرانگرانه ی فرهنگی آنها مهر موافقت و تأیید خواهم زد.... پس از طی مدارج علمی و دانشگاهی قریب 24 سال در پاریس استاد تحقیقات علمی در مرکز تتبّعات وزارت علوم و فرهنگ و دانشگاه پاریس بودم و کارهای علمی تحقیقاتی متعددی انجام دادم ...
 
در سال 1965 از طرف فرهنگستان آثار ملی و ادب فرانسه بمناسبت تحقیقات و مجموعه ی اثارم به دریافت نشان و جایزه ای که در هر چند سال به یک نفر از محققین که آثار برجسته ای درباره ی فرهنگ شرق و یا علوم انسانی نوشته اند اختصاص میدهند مفتخر گردیده ام و مرکز تتبّعات علمی وزارت فرهنگ و علوم فرانسه آثار متعدد اینجانب را انتشار داده است .

معذلک در ایران مقاطعه کاران فرهنگی که انتشارات را در اختیار داشته اند و راههای علم و پیشرفت را با برنامه های مخرُّب املاء شده از جاهای دیگر مسدود کرده و در انحصار خود گرفته بودند نه تنها ازین موفّقیّت های علمی که نصیب هموطنشان شده است خوشحال نشده اند بلکه بر آنها رشک برده و با توطئه سکوت و جلوگیری از انتشار اخبار آنها دق دل خود را خالی کرده اند.... یا این همه آثار شناخته شده در کلِّ دانشگاهها و مراکز علمی جهان را نادیده بگیرد در صورتی که در تمام این سالیان اگر بادی از زیر قبای یکی از هم محفلی ها ی او خارج شده است آنرا بقول خود فیش کرده و صدها بار آنرا در فهرستهای انحصاری بمعرض نمایش قرار داده است. باید روزی این گروه و آسیبی که از زمان میرزا ملکم خان و حتی قبل از آن یعنی از زمان میرزا صالح شیرازی بر فرهنگ اصیل کشور ما که می توانست راه خود را در شکوفایی جهان گستر بیابد وارد آورده اند شناخته شود و هیچوقت هم دیر نشده است زیرا جهان ابدی است و سرچشمه های زبان و فرهنگ ما خشک نشدنی است. چه بسا اگر این گروه موذی زیانبار از گردونه بکلی خارج شوند و فرهنگ ما از زیر بار تعهدات تحمیلی قد راست کند جوانان فردا نوابغ آینده ی ایران و حتّی جهان شوند و برای پیروزی و سعادت وطن خود منشأ خیر و برکت شوند.

...تمام سالهای زندگی ام در عین درخشانی آمیخته با غم و حماسه بوده است و جز رنج و فداکاری پشتکار و دقّت در کارهای علمی و سیاسی و ارادت به نیکان و مردان شرافتمند و دانشمند عملی انجام نداده ام. به کسی و به شاهی تملقی نگفته ام. روابط مخفیانه با هیچ دستگاهی نداشته ام.

کتاب هایم را تا کنون هیچ مؤسّسه و بنیاد سلطنتی و دولتی و سازمان های جشن های شاهنشاهی چاپ نکرده است . جنایتی مرتکب نشده ام و پیشینه ی سوئی نداشته ام که آنها را پنهان کنم...

پس چه بگویم در باره ی ایرج افشار یزدی پادو تقی زاده سردمدار همه ی تفتین ها و پاد این پادو یعنی باستانی پاریزی. (در آن زمان که هنوز در تهران بودم یعنی تا سال 1333 هنوز این آقای مبلغ اصلاحات ارضی و سپاه دانش و کارمند مجله ی خواندنیهای امیرانی از زیر بوته ها سر بدر نیاورده بود که با او دشمنی و کینه داشته باشم. او فعلاً به ندای فطرت و "جنسیّت" خود به "هم محفلیها" و "همجنسان" خود کمک می کند با آنکه هنوز در "صف نِعال" کسانی است که دل و جان آنان بسمت معبود دیگری غیر از ایران است.در پایان عمر هم قادر نیست تغییر جهت دهد و از دنیای دربسته و خیالی خود قدمی فراتر نهد.)

یا چه بگویم درباره ی آن بهایی زاده ی مازندرانی آقای ع.ن که بمناسبت احترام زایدالوصفم به مرحوم استاد علّامه عباس اقبال که از نوادر زمان ما بودند قلمم از نوشتن باز می ماندئ(سخن در پرده گفتم با حریفان) که او هم دم در آورده است و به این دسته ی مبتذل نگار قائم به غیر پیوسته است و مقدمه نویسی هم می کند و با القاء سفسطه ها، نوشته های حقیر و دیگران را هم به ربودن میدهد تا محملی برای خود بتراشد....

شاید گوشه گیری و سکوت مفرط هم درست نباشد و روزی ناگزیر شوم که برای خدمت به ابناء وطنم بسیاری از نگفتنی ها را که سالها در مخزن دل نگاهداشته ام گفتنی سازم و نهفته های گروه ها و افرادی را که با هم "همسویی سازمانی مخفی کارانه" دارند آشکار سازم ، زیرا به نظر می رسد که بیشرمی بیشرمان حدّ یقفی ندارد و توبه ی آنها چون توبه ی گرگست...

سالهای بین 1320 تا 1333 جز نویسنده ی این سطور اشخاص نادری از کار محافل سرّی اطّلاع و جرأت کلام درباره ی انحرافات آنها داشتند و حتّی بعلّت "مصلحت اندیشی" دوستان جبهه ی ملّی سابق ما که افرادی از این دسته در میان آنها بُر خورده بودند فرصتی پیش نمی آمد که این موضوعات روشن شود.

من از 1319 که با مرحوم علی اکبر دهخدا برای نوشتن لغت نامه همکاری می کردم بمناسبت اشخاصی که آنجا رفت و آمد می کردند ومطالبی که مرحوم ملک الشعراء بهار درباره ی این دسته به من اظهار کرده بود در صدد مطالعه ی بیشتری برای درک اوضاع سیاسی برآمدم. وی آنها را چهره سازان استعمار لقب داده بود. مقالاتی هم در آن روزها نوشتم. همیشه در توطئه ها و دخالتهای دولتین متحابّه (!) روس و انگلیس در ایران مطلب کلاسیک آن بوده است که بتوانند از مقامات دون رتبه ی فروماییه ی سطح پایین و مقامات بالارتبه ی تازه بر سر کار آمده یا تازه به دوران رسیده چگونه بهره برداری کنند و این مطلب خود می تواند در ایران سررشته های بسیاری را بدست بدهد به خصوص در میان اداراتی که به امور کارمندان ارتباط دارند و در آنجا بی سر و صدا یک باند ثابت بعنوان پایگاه همیشه مورد نظر بوده است و این امر از زمان فتحعلیشاه قاجار آغاز گشته است و هیچگاه تعطیل نخواهد شد . هر زمان فردی به این کشور خدمتی کرده و یا استعداد خدمتی را داشته است بتوسّط همین عمّال و چند مأمور آگاهی و خبرچینی ذهنها را مشوّب ساخته با ایجاد راههای کج و برای مقاصد حال و آینده ی خود که تنها برنامه ی آن در محافل آنها مورد بررسی و شور قرار گرفته و از جاهای دیگر بر حسب اهمّیّت موضوع بآنها القاء و املاء شده است شروع به ادبیات سازی می کنند تا ذهنها را آماده سازند. با همین عدّه های معدود تا کنون کار چندین قشون خارجی را انجام داده اند....

این گروه مکتب سرّی همه ی استعدادها را کور می کنند و با خلق آدمکها و ادبیات چی ها و نیز عالِمِ قلّابی تراشیها بتدریج علماء واقعی را طرد و از گردونه بیرون می رانند و با اشغال پایگاههای علمی از رشد وفرهنگ و علوم در ایران جلوگیری می کنند... همه را پایین می کشند تا خود عقب مانده شان در بالا قرار گیرند. جلوی دویدن دیگران را می گیرند در حالی که خود هم قادر به دویدن و حتی راه رفتن صحیح نیستند.
 
در زمان ما سر دسته ی این گروه سید حسن تقی زاده بود. وی یکی از ایرانیان خودفروخته یی بود که از همان صدر مشروطیّت دری به عقب باز کرده و آزادیخواهان را به دام می افکند و خود در همه ی دسته ها و احزاب جای پای خود را برای توطئه باز می کرد. راهِ او راه میرزا ملکم خان ارمنی(ناظم الدّوله و "عقل کلّ" )؛ کلنل روسی میرزا فتحعلی آخوندُف (مبلّغ جدایی آذربایجان از ایران و مانند ملکم و تقی زاده طرفدار تغییر خطّ فارسی به لاتین یا هر خطّ دیگر جهت قطع رابطه ی ایرانیان و مسلمانان با هم و با گذشته ی درخشان خود و محو کلّیّه ی آثار علمی و فرهنگی سیزده قرن تاریخ زنده ی بعد از اسلام و به فراموشی سپردن هه ی آنها ) برادران آقایوفها(آقازاده های خوی عمّال دم پایی روس و انگلیس در آذربایجان و ایران) فروغی و جُز آنها بود.{او (تقی زاده) در آخر عمر چون بدنام شده و مردم دست او را خوانده بودند ،اضطراراً و ظاهراًنظرش را درباره ی تغییر خط عوض کرد ولی به بعضی از پادو های بابی و ازلی و اعضاء محفلش گفت که نظر قبلی او را ادامه دهند. پادوهایش با انعقاد جشن های شاهنشاهی و تغییر تاریخ سال شماری اسلامی و صرف بودجه های هنگفت در داخل و خارج جهت نوشتن صدها کتاب در تأیید سلطنت و نظام موریانه خورده ی آن مدّتی خرگاه سلطنتی را با طنابهای پوسیده نگاه داشتند که در پایان بر سر آنان یکباره فرو ریخت.}
 
خیانتهایی که او(تقی زاده) در به باد دادن معادن و ذخایر زیرزمینی (از قبیل تجدید قرارداد اسارت آور نفت در سال 1933(1313 ه.ش) که بعدها در مجلس شورا به "آلت فعلی" خود اقرار کرد) در مقایسه با آسیب های فراوان دیگر او در جهت اسارت فرهنگی و انحطاط و انحراف تمدّن و معارف حقیقی و سوق دادن افکار به جهت معیّنی که مورد نظر او و منطبق با نقشه های شیطنت آمیز او و مکتب سرّی اوست ، اندکیست از بسیار و قطره ایست از بحار و ذرّه ایست از خروار...او بنیانگزار فوجی از دشمنان فرهنگ ایران و اسلام است که کار عمده ی آنان مانند اسلاف ویرانگر خود همسویی با برنامه های برنامه ریزان و طرّاحان مکاتب سرّی ضدّ فرهنگی و کشتن استعدادها در نطفه ها و توطئه علیه کسانی است که از آخور سیاسی آنها تغذیه نشده اند و نیز از مأموریتهای آنها زشت کردن زیبایان و زیبا کردن و وسمه کشیدن به ابروی سیاهکاران "هم محفلی" خود است که دست آنها را برای اجراء هر جنایتی باز گذارند. و همچنین سوق دادن مخلوقات خود و بیخبران به جلافت و بی بندوباری و ربودن آثار دیگران و آنها را در قالبهای خود ریختن و کج کردن راههای مستقیم و راستین نیز از امور تخصصی آنهاست...

پدر یکی از پادوهای تقی زاده دکتر(!)محمود افشار یزدی است و او همان کسی است که با الهام از اهریمن جاده صاف کن رضاخان و از دوستان و مأموران اردشیر جی پدر شاپور ریپورترجی در دستگاه او در هند بود.
 
در زمان طرح تحمیل رضاخان بر مردم ایران وی در مجلّات آن روزی (کاوه) می نوشت:
ایرانیان که فرّ کیان آرزو کنند
باید نخست کاوه ی خود جستجو کنند

...او هم مانند پسرش ایرج در وابستگیهای عملی و لفظی گستاخ بود بقول مولانا : ما در این انبار گندم می کنیم
گندم جمع آمده گُم می کنیم
می نیندیشیم آخر ما بهوش
کین خلل در گندمست از مکر موش
موش تا انبارما حفره زدست
از فَنَش انبار ما ویران شدست
اوّل ای جان دفع شرّ موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن

پسر محترم او در تمام دوران شاه و پادوی برای جشنهای شاهنشاهی و" تقی زاده نویسی" و خط دادن به ساواک و جعل اسناد بکمک ساواک و بهمراهی دو تن از "هم محفلی" های خود علیه بسیاری از دبیران و استادان و مردان وطنخواه خودداری نکرد...
پس از انقلاب هم چون نمی توانست با آن سوابق به روحانیون نزدیک شود برای آنکه بهانه ای بیابد و سوابق شاه پرستی و ماسونی و ساواکی و پادوی خود را کمرنگ کند و با دوستان ما نزدیک شود یک شبه طرفدار مصدق هم شد...او ... با کمک عناصرهم محفل خود موجی از مغالطه و سفسطه و خیانت و سرقت ادبی و خرابکاری را در امور انتشاراتی در سالیانی که برای دیگران پرونده سازی میکرده است تا خود یکّه تاز میدان شود براه انداخته است...

اینست نمونه ی پرورش یافتگان محافل سرّی که در همه ی انقلابات و دگرگشتگیها با تعویض لباس و گریم و چهره آرایی جدید و زیرابرو برداشتن و چون آن بت عیّار هر لحظه بشکل و برنگی درآمدن وارد صحنه ها می شوند..

روزی مرحوم اللهیار صالح بطور شوخی به من گفت" مرحوم مصدق خیال کرده بود که قنسولگری های انگلیس را در ایران تعطیل کرده است {در حالیکه}منابع و تفتین کنندگان آنها همین ایرج افشار ها و ... بوده اند"... مطالبی دیگر هم در این باره گفت که فعلاً نیازی بگفتن آنها نیست.

بد بختانه اجل آن کوه وقار و مقاومت و مرد پُر درایت را مهلت نداد و با آنکه در آغاز انقلاب بنا بخواست وزیر امور خارجه و موافقت آیت الله العظمی خمینی از او تقاضا کردم که سفارت کبرای ایران را در واشنگتن بپذیرد وی در عین تأیید انقلاب و این نهضت مردمی کبر سن را دلیل آورد و نپذیرفت ولی قول داد همراهی کند.... برعکس من هیچگونه آشنایی با علی پاشای صالح برادر او که دوستان دیگری غیر از ما داشت نداشتم و حتی یکبار هم او را ملاقات نکردم...

دکتر قاسم غنی – کارگزار شاه هم مانند سایر اهل محفل معبود پادوهای تقی زاده است .او هم بهمان وضع محمود افشاریزدی دچار شد.... نوشته ی او در باره ی حافظ {امّا} محققانه است...

بطور خلاصه باید گفت که از زمان میرزا صالح شیرازی و میرزا ملکم خان الی یومنا هذا که خوشبختانه دوران رقّاصی پادوهای تقی زاده بپایان رسیده است همیشه به مردم دروغ گفته اند. یک اقلّیّت از خود راضی و سبکسر با پیوند به سر نخهای برون مرزی مجال رشد فکری و فرهنگی را به دیگران نداده اند و خود نیز به جایی نرسیده اند... ما مجال نیافتیم که خود را جمع و جور کنیم و کوششهای علمی چند قرن گذشته ی خود را رها نکنیم. اگر هنوز هم چیزی مانده است از تصدّق سرِ فرهنگ اسلامیِ ماست که هر چند بر آن کلنگ و تیشه زنند استحکامات آن فرو نخواهد ریخت و بکلّی ویران نمی شود.

برنامه های دراز مدّت موریانه وار آرام آرام و غیر مرئی "محافل سرّی" بکار خود ادامه میدهند ولی آنطور نیست که هر چه بخواهند همانطور شود.

خوشبختانه هنوز مردمی و جوانانی و عقلائی در گوشه و کنار وجود دارند که از منبع این بیحاصلیهای فرهنگی و وابستگیهای طولانی اطّلاع داشته باشند و دُم خروسها را که از جیب این پادوهای سرگردان و امانده و به انتهای خط رسیده که همه مهره های سوخته ی استعمارند بیرون آمده است مشاهده کنند و در دام تلبیسها نیفتند.دیر یا زود یک خانه تکانی فکری و فرهنگی به دویست سال نیرنگ و معرکه گیری های شبه تنویری و روشنفکری معلولان مغزی پایان خواهد داد...
هنوز صبح امید و بهار صحراهاست
هنوز غرق گل و سبزه کوهسارانست
هنوز زندگی و آرزو و کوشائیست
هنوز مشعل فرزانگی فروزانست

همینکه آیت الله العظمی خمینی از تبعید ترکیه به نجف اشرف آمد به دیدنش رفتم و پس از چندین بار ملاقات بسیار امید وار شدم که دنباله ی رهاجوئیها از سر گرفته خواهد شد و این چراغ فروزان افروخته خواهد ماند.در هنگام اقامت ایشان هم در پاریس نظر به ارادت من و محبت معظّم له کارهای دانشگاهی را موقّتاً تعطیل کرده و تمام وقت ... در نوفل لوشاتو آنچه در استطاعت ... برای بثمر رسیدن انقلاب انجام.. که تفصیل انرا در جزوه ی خاطرات نوفل لوشاتو نوشته ام. بنی صدر بندرت روزها در آنجا آفتابی می شد و بعضی شب ها دیر وقت خدمت امام می رسید بطوریکه دوستان دیگر ما هیچوقت در روز او را نمی دیدند و رابطه هم زیاد نبود. پس از بیست و چهار سال مهاجرت و تبعید اجباری با همکاری قطب زاده (که مرحوم مهدی عراقی را هم برای ترتیب امور مالی آن با خود بردیم ) به کمک دو تن از وکلای فرانسوی پس از مأیوس شدن از موافقت هواپیمای سوئیس اِر که قبلاً شخصاً اقدام کرده بودم بالأخره هواپیمایی را از اِرفرانس اجاره کردیم و در تاریخ 12 بهمن ماه 1357 با "پرواز انقلاب" با قریب بیست تن از دوستان و یاران آیت الله و عدّه ی زیادی از خبرنگاران و روزنامه نویسان خارجی به تهران آمدیم.
در درون هواپیما هنگامی که از فراز کشورهای اروپایی پرواز میکردیم به قسمت جایگاه خبرنگاران که چند نفر آنان را ترس برداشته بود و تصوّر میکردند که ممکن است هواپیما را در هوا بزنند به دستور امام رفته و آنها را تقویت روحی کردم. فردای آنروز فیگارو و بعضی دیگر از جراید غربی مطالب مرا در جراید خود منتشر کرده بودند.
یکی از خبرنگاران از آیت الله سؤال کرده بود که در حال که به تهران مراجعت می کنید "چه احساسی دارید؟" آیت الله العظمی که بروحیّه ی ایشان آشنایی داشتم که نه در شادیها و پیروزیها و نه در غمها و شکستها خود را نمی باخت در پاسخ گفت "هیچ" . یعنی من خود را گم نکرده ام و اظهار شادمانی هم برای پیروزی خود نمی کنم و از خطرات احتمالی فرود آمدن هواپیما در تهران هم بیمی ندارم. این بود خلاصه ی پس و پیش و مفهوم سخن ایشان... ولی بعدها عدّه ای اشتباهاً این کلمه را که در حکم یک جمله بود بنوع دیگر تعبیر کردند که با حقیقت وفق نمی داد. بنظر آنها گویا مقصود این بوده است که من اهمّیّتی به ایران و مردم نمیدهم ؛ در صورتیکه این تعبیر و تفسیر غریب و مغرضانه خطای صرف و اشتباه محض است و هیچ عاقلی نمی تواند تصوّر کند که پس از آن همه خون جگر خوردنها و فعّالیّت ها کسی چنین مطلبی را ادا کند . من حتّی اگر در حقّانیّت و اصالت مردمی آن انقلاب تردید داشتم و نیز این کلمه را از زبان شخص دیگری شنیده بودم که برای مقاصد دیگر به ایران می رفت باز هم باور نمی کردم که آن شخص علناً خود را نفی کند و بگوید که هیچ احساسی برای وطنم یا امتم ندارم.گویا در آن موقع و بعدها این مطلب از طرف رسانه های گروهی توجیه نشد و بمناسبت کثرت مطالب و موضوعات دیگر درباره ی آن سکوت شد . ..

چون در میان آنانکه در معیّت آیت الله العظمی با هواپیما به ایران مراجعت می کردند از لحاظ طول سالهای مهاجرت و تبعید من قدیم تر و مقدم تر بودم ... و هواپیما را من اجاره کرده بودم شخص امام و دیگران به من محبت فراوان داشتند. آیت الله روزی در نجف به من اظهار کرده بودند که خیال نمی کردم هنوز کسی باقی مانده باشد که زبان فارسی را به درستی و خوبی شما بنویسد. بعد گفتند که کتابهای شما را به کتابخانه نجف و کربلا ...دادم... آقای شهاب اشراقی ... با آنکه اهل مجامله و زبان بازی نبود در نوفل لوشاتو به اغلب دوستان گفته بود که فلانی استاد و شخصیّت علمی جهانی و دانشگاهی ماست. بخصوص آنکه قسمتی از مقالات و کتابهای علمی او درباره ی اسلام که به زبانهای خارجی نوشته است شهرت دارد... آقای اشراقی می گفت آیت الله گزارشهای روزانه ی شما را در باب تفسیر اوضاع و سیاست جهانی و اظهار نظر های سیاستمداران درباره ی جنبش ما را با دقّت و علاقه نگاه می اندازند.

با آنکه از آیت الله تقاضا کرده بودم که اینجانب را از کارهای اجرائی معاف بدارد ، معذلک به امر وی و پیشنهاد وزیر خارجه و خواست رئیس دولت موقّت بعنوان نخستین سفیر کبیر دولت جمهوری اسلامی در مسکو و کشور مغولستان مأموریّت یافتم و رهبر انقلاب هم حکم را توشیح و امضاءکرد...

نه تنها نخستین سفیر ایران در مسکو بلکه نخستین سفیر منتخب انقلاب بودم. قریب سه سال هم در آنجا ماندم که ماجراهای آن و شرح اقداماتم به تفصیل نگاشته شده است.جلد اوّل.. در 700 صفحه در سال 1362 در انتشارات امیر کبیر بطبع رسید.

در نتیجه ی اقدامات قریب به موفّقیّتی که در مورد استفاده از کلّ دریای خزر که جز بخش اندکی از آن بقیّه عملاً نصیب دولت روسیه شده بود و من مصرّاً مشغول استرداد آن و طالب بهره برداری کامل و عملی کشتیرانی ایران در بحر خزر شده بودم و نیز بمناسبت بلا موضوع گذاشتن ( و در حقیقت لغو ) دو مادّه از قرارداد 1921 ایران و شوروی که به زیان ایران بود ... وهمچنین بمناسبت تعطیل قنسولگری یا خانه ی جاسوسی شوروی در رشت و جاهای دیگر و دهها اقدام وطنخواهانه و آگاهانه روسها علیه من به سم پاشی دست زدند و هنگامیکه در کرملین با حضور هیأت نمایندگی ایران (دکتر شریعتمداری ، دکتر سوش و جلال الدین فارسی) از مجهّز و مسلّح شدن عراقیها بدست روسها و عدم تعهّدات روسها نسبت به ایران اظهار نارضایتی کردم. معاون برژنف و همراهان او به من اعتراض کردند که شما تحت تأثیر تبلیغات سیاسی آمریکائید و این مطالبی که می گوئید تکرار ساخته های امریکا و دنیای غرب علیه ماست (که آقای فارسی در پایان کتاب خود موسوم به جامعه ی هشت طبقه ی تولید چاپ کرده است.)

این امور سبب حسادت و تحریکات میر حسین موسوی نخست وزیر نالایق ایران شد که در آن روزها تصوّر میکرد که من نخست وزیر خواهم شد و این خبر را یکی از کارمندان بیت امام به او رسانده بود در صورتیکه من به فرزند امام خمینی گفته بودم که نه تنها قصد پذیرفتن هیچ مسئولیّتی را ندارم بلکه بزودی هم از سفارت استعفا می دهم که به کارهای علمی مورد علاقه ی خود بپردازم و سه بار هم استعفا دادم و آیت الله قبول نفرمودند و گفتند "نه بمانید"
 
 

دو باره همان تحریکات همان تفتینات و همان صحنه سازی های قبل از انقلاب تجدید شد و اگر در طول 24 سال گذشته ناکسانی چون پادوهای تقی زاده که سانسورچی دستگاه سلطنتی و محافل خود بودند به شایعه پراکنیها و پرونده سازیهای ساواکی می پرداختند،این بار جانوران خلق السّاعه ی دیگری نظیر میر حسین ها ... بر عدّه ی کفن دزدان نخستین افزوده گشته بودند و یک مرد عقده ای کم سواد(متظاهر به مارکسیستی اسلامی و در باطن همه جا فروخته شده) که سرعملگی جهت آسفالت خیابان ها هم برای او زیاد بود از مرگ بهشتی و رجایی که لابد و به دلایلی که در موقع خود خواهند گفت بی دخالت نبوده است و گویی پشت در ایستاده و منتظر این حوادث بود استفاده کرد و نظیر هویدا که سیزده سال بر سر کار ماند او نیز هشت سال در ایران پر آشوب و جنگزده با ریا و موشمردگی و آب زیرکاهی و گردن کجی و چون مادرمردگان در آخر صف روحانیان خدمتکارانه و چاپلوسانه ایستادن باقی ماند و هر که یک سانتیمتر قدّش از او بلندتر و یک ذرّه شعور و سابقه و اخلاص در عمل و دانشش بیشتر بود بنحوی از انحاء همه ی درها وحتّی در خانه و بیت امام خمینی را بروی او بست و با یک اکیپ امنیّتی ساواکی قدیم توده ای و متخصص در پرونده سازی ....آنانی را که احتمال میداد یک روز رقیب او یا منشأ خدمتی شوند... نابود ساخت. هویدا اگر چه خائن بود معذلک سواد داشت ولی این یکی جهالت و دنائت و خیانت را با هم در وجود پر عقده ایش سرشته و انباشته بودند.
 

از قبل از انقلاب، ساواک او(میرحسین موسوی) و همسرش را (خانم درباری زهره کاظمی[حدّاقل با نام های مستعار زهرا رهنورد و زینب بروجردی]) همکار خانم لیلی امیر ارجمند و آماده کننده ی دختران شایسته و ملکه های زیبایی در آب نمک گذاشته بود و توانست او را به روحانیون قالب کند و زنش را به بیت امام بفرستد و با آنها رفت و آمد کند. این خانم محترمه با نوشتن شرح حال های کاذبانه ی قلّابی بی امضا و در حقیقت به قلم خود در جراید که در شب انقلاب بر خود نام زهرا رهنورد نهاده بود ، شوهرش را به وزارت رسانید و تبدیل به یک شاعره ی سبک جدید (با شعر بی وزن و بی قافیه و بی معنی در مورد او) گردید.
"حسین رهجو&quo


تاریخ: 18 آذر 1389برچسب:,
ارسال توسط arman
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 182
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1