![]() |
"نه غزه؛ نه لبنان" چقدر برای رژیم اسرائیل آب خورده است؟
|
![]() |
مذاکره کننده ارشد تشکیلات خودگردان فلسطین افشا کرده است که بودجهای به مبلغ 50 میلیون دلار را برای حمایت از راهاندازی یک شبکه رسانهای در حمایت از میرحسین موسوی در نظر گرفته بوده است.
![]() «نه غزه؛ نه لبنان؛ جانم فدای ایران» این شعاری بود که سال گذشته در روز جهانی قدس، توسط جماعت حامی میرحسین موسوی در خیابان کریمخان سر داده شد؛ افرادی که به دلیل حضور پرشور و گسترده مردم در مسیر همیشگی راهپیمایی یعنی خیابان انقلاب، به میدان هفت تیر رفته بودند تا بلکه آنجا بتوانند فارغ از اعتراض مردم، دست به ساختارشکنی بزنند. اگرچه مردم در روز قدس ۸۸ هم مانند هز سال، شعارهای خود را متوجه رژیم صهیونیستی و بزرگترین پشتیبان و حامی آن کرده بودند اما رسانههای غربی و مخالف جمهوری اسلامی ایران ترجیح دادند تا به جای پوشش شعارهای مردم، به تبلیغ شعارهای همین جماعت بدهند و آنان را نماینده مردم ایران معرفی کنند. اصلیترین شعاری که توسط این افراد سر داده شد، چیزی بود که صراحتا برخلاف آرمانهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و فلسفه روز جهانی قدس بود؛ شعاری که چند روز پیش از روز جهانی قدس توسط سایت رسمی وزارت امور خارجه اسرائیل توصیه شد و تلویزیون دولتی آمریکا هم از تحقق آن در روز موعود خبر داد. اگرچه اندک بودن افرادی که این شعار را سر دادند و واکنش مردم نسبت به این اقدام ساختارشکنانه سبب شد تا سران این جریان هم متوجه اشتباه تاکتیکی خود در عریان کردن مواضع پنهان و ضدانقلابی خود شوند اما در روزهای اخیر مسالهای از سوی رسانههای معتبر بینالمللی مطرح شده که میتواند زمینه را برای فرو افتادن پرده از پشت صحنه هدایت و تحریک آشوبگران به سر دادن این شعار فراهم کند. روز گذشته شبکه تلویزیونی «الجزیره» اسناد همکاری تشکیلات خودگردان فلسطین با رژیم صهیونیستی برای تضعیف جنبش حماس را به وسیله حمایت و هدایت آشوبگران ایرانی افشا کرد. این اسناد نشان میدهند که «صائب عریقات» مذاکره کننده ارشد تشکیلات خودگردان فلسطین در گفتوگو با «جمیز جونز» مشاور امنیت ملی آمریکا در دوازدهم اکتبر سال ۲۰۰۹ تصریح کرده است: «محمود عباس برای همراه کردن جریانی در ایران که حامی سازش با اسرائیل بودند، یک تاجر فلسطینی را راضی کرد تا پنجاه میلیون دلار برای راه اندازی یک شبکه رادیویی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران یعنی میرحسین موسوی پرداخت کند.» افشای این سند در حالی صورت گرفته است که «آیتالله جنتی» دبیر شورای نگهبان قانون اساسی مرداد ماه سال جاری در خطبههای نمازجمعه تهران خبر داد سران فتنه یک میلیارد دلار با واسطه برخی کشورهای عربی بهویژه عربستان سعودی برای براندازی نظام دریافت کردهاند. این اظهارات اگرچه در آن زمان با واکنش جریان رسانهای فتنه مواجه شد و آنها تلاش کردند افشاگری دبیر شورای نگهبان را مخدوش کنند اما افشاگری اخیر الجزیره حکایت از صحت این مدعا دارد. از سوی دیگر، مواضع میرحسین موسوی در دوران تبلیغات انتخاباتی میتواند یکی از دلایل اثبات حمایت رسمی و صریح جریانات ضد جنبش مقاومت فلسطین از وی باشد. آقای موسوی در مناظره تلویزیونی با دکتر احمدینژاد در روزهای قبل از انتخابات دهم از اینکه رئیسجمهور موضوع هولوکاست را مطرح کرده بود، انتقاد کرد. این در حالی بود که موضوع هولوکاست یکی از نقاط اصلی آسیبپذیری رژیم صهیونیستی بود و در اثر طرح سؤالاتی منطق در این زمینه و فلسفه تشکیل رژیم جعلی اسرائیل از سوی احمدینژاد، مشروعیت این رژیم در افکار عمومی و نخبگان جهان با تردیدهای جدیتری مواجه شد. در همین راستا است که فعالان سیاسی معتقدند با گذشت زمان، پست پرده بسیاری از وقایع سال گذشته مشخص خواهد شد؛ وقایعی که ابتدا با نام حمایت از انتخابات آزاد و احترام به رای مردم آغاز شد ولی در نهایت به هتک حرمت مقدسات دینی و ملی مردم ایران رسید. |
![]() |
![]() |
![]() |
داریوش همایون مرد
|
![]() |
داریوش همایون وزیر فرهنگ شاه طی سال 1356 که در جریان نامه رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات بود، در سن 74 سالگی در اروپا به درک واصل شد.
داریوش همایون در 15 سالگی، در 21 بهمن 1322 به انجمن نیمهمخفی و زیرزمینی «انتقام» پیوست. داریوش در سال 1326، هنگام تشکیل حزب اسلامستیز و باستانگرای «پانایرانیست»، که با رکن 2 ستاد ارتش شاهنشاهی ارتباط داشت، جزو موسسان آن بود. وی در سال 1327 میانهاش با پانایرانیستها، به هم خورد و به «انجمن هنری جامجم» پیوست ولی پس از آنکه نتوانست با رهبران این انجمن، «ضیاء مدرس» و «شاپور زندنیا» سازگاری نشان دهد، با بهبود روابط با اعضای مکتب پانایرانیست، مجددا با یک چرخش سریع، به این مکتب پیوست. سال 1329، شاهد تاسیس تشکل کوچکی با نام «گروه نجات ملی» بود که داریوش همایون، در آن هم عضویت یافت! وی در دوره دانشجویی که مقارن با نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران بود، در ابتدای سال 1330 عضو حزب تازهتاسیس سوسیالیست ملی کارگران ایران (سومکا) شد که دارای عقاید افراطی «ناسیونالیستی – فاشیستی» بود . این حزب وابسته به حزب توده مانند حزب فاشیست نازی آلمان عقایدی افراطی منحای عقاید ضد یهود، داشت.
همین داریوش همایون که بعد از انقلاب داعیهدار آزادی بوده است، هنگام عضویت در حزب تندرو «سومکا»، در برخورد با مردم عادیای که با این حزب مخالف بودند و اعضای سایر احزابی که مشی سیاسی این حزب فاشیستی را برنمیتابیدند، با چوب و چماق و زنجیر و دشنه و قمه مانند اراذل و اوباش به جان آنها میافتاد. همایون که یکی از اعضای سومکا بود، به عنوان فردی «لمپن» و «شرور» با شعار «خدا، شاه، میهن» بهروي مردم چاقو میکشید! تمام انجمنها و احزابی که نام بردیم، با الگوبرداری از احزاب نازیستی و فاشیستی اروپا و تحت پوشش ملیگرایی و وطنپرستی افراطی به عرصه ظهور آمدند و جالب آنکه ملغمهای از ناسیونالیسم افراطی و ناسنجیده، ناپختگی سیاسی و مشی انتقادی شدید نسبت به اسلام و علما و مروجان دینی، موجب گردهم آمدن اعضای آنها میشد که البته داریوش همایون، عضویت در تمام این تشکلها را آزمود. از این جهت که داریوش همایون با عضویت در تمام این احزاب و انجمن های افراطی و چاقو کش بوده و هیچ کدام نتوانستند نظر مردم را جلب کنند و برای میهن کمکی باشند، و داریوش همایون مدتی پس از عضویت از آنها کناره می گرفت، باید زندگی پر تجربه و فعالیت های سیاسی او را مرور کرد تا به این پرسش پاسخ دهیم که همایون چگونه پس از عضویت در این همه حزب و دسته ، سرانجام از دربار شاه و وزارت فرهنگ شاه سر در آورد. همایون در دوره ای که در دانشگاه هاروارد دانشجوی دوره دکترای تخصصی بوده، و به قول خودش در کلاس درس بزرگانی مانند هانتینگتون حضور داشته، مورد توجه آمریکایی ها بوده است و بعد از بازگشت به ایران، از سوی بسیاری از وزارت خانه ها و ادارات و شرکت ها دعوت به کار می شود و این روند نشان می دهد کسی که روزگاری نمونه خوان روزنامه اطلاعات و کیهان بوده، چگونه پس از عضویت در احزاب و سفر به آمریکا، به عضویت احزاب دولتی و شاهنشاهی و وزارت فرهنگ در می آید. وی، از همان دوران جوانی با بیگانگان و اجانب از سویی و با ارکان قدرت و حکومت پهلوی از سوی دیگر مرتبط بود. جاهطلبی داریوش همایون، فرصت مغتنمی را براي دستگاههای جاسوسی، اطلاعاتی و سیاسی آمریکا و انگلستان به وجود آورد که از همان دوران شباب، وی را در راستای مقاصد خود، مورد بهرهبرداری قرار دهند. وی در سال 1328، با انتشار مجله هنری «جام جم» فعالیت مطبوعاتی خویش را در کنار فعالیتهای سیاسی و حزبی آغاز کرد. همایون در اوایل دهه 30 به عنوان نمونهخوان به روزنامه اطلاعات پیوست و پس از مدتی در سال 34، خبرنگار سیاسی این روزنامه شد و مدتی بعد به سرویس خارجی و بین الملل روزنامه انتقال یافت. وی به عنوان یک «روزنامهنگار قلم به مزد»، از طریق کسی که وی را وارد حرفه مطبوعاتی کرده بود ـ علی جواهرکلام ـ با شبکه عنکبوتی «بدامن» آشنا شد و به سرعت تبدیل به یکی از فعالترین عناصر این شبکه جاسوسیـ مطبوعاتی شد. 3 وظیفه اصلی این شبکه که همه فعالیتهای مطبوعاتی دوران پس از کودتای 28 مرداد 1332 ـ که به دست سرلشکر زاهدی، پدرزن آتی همایون، انجام شد ـ را کنترل میکرد: 1- تثبیت رسانهای حکومت کودتایی محمدرضا، 2- ایجاد هراس از سلطه کمونیستها بر ایران و 3- ایجاد محبوبیت برای آمریکا و کشاندن نشریات به مسیر مورد نظر ایالات متحده بود. خوشخدمتیهای داریوش همایون در شبکه عنکبوتی بدامن موجب شد، آمریکا روی وی به عنوان مهرهای قابل اعتماد حساب باز کند. داریوش به توصیه مستقیم واشنگتن، در سال 39 به عنوان رئیس سازمان کتابهای جیبی منصوب شد تا در 32 سالگی بالاخره به آرزوی دیرینش، «ریاست» برسد. وی سپس در سال 41 با گسترش دامنه فعالیت انتشاراتی این سازمان با ادغام آن با چند ناشر، سرپرست انتشارات «فرانکلین» شد. او که دیگر راههای صعود به مناصب بالا را فراگرفته و فهمیده بود بایستی برای پیشرفت به انجمنهای فراماسونری بپیوندد، این راه را برگزید. داریوش همایون به عنوان یکی از مهرههای مطبوعاتی رژیم، جزو ماموران تاسیس سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات بود که در همه دورههای آن عضو هیات مدیره این سندیکا بود و حتی یک بار بهعنوان دبیر این سندیکا، فعالیت کرد. روابط صمیمانهای که وی با فراماسونها، انجمن بازرگانان کلیمی و آژانس یهود ایران برقرار کرده بود و خدماتی که به آنها ارائه کرد، موجب شد در اواسط دهه 40 زمانی که یهودیان صهیونیست ایران قصد داشتند امتیاز روزنامه خود، «آیندگان» را از دکتر حسین اهری، عضو موسس کلوب روتاری، از فراماسونهای برجسته ایران و دارای رتبه «استاد ارجمند» فراماسونری، منتقل کنند، آن را به داریوش همایون انتقال دادند. جالب آنکه سردبیر روزنامه آیندگان نیز با انتصاب همایون، مسعود بهنود – ضد انقلاب مقیم لندن – بود. گفته می شود که در سال های 44 تا 46 همایون روی روزنامه آیندگان متمرکز می شود و موفق می شود که امتیاز روزنامه را صاحب شود.
یکی از این مطالب که توسط تیم هویدا تهیه و تنظیم شد و خود به عنوان یکی از عوامل مهم در شعله ور شدن مبارزات انقلاب اسلامی مطرح بوده است و نیز نقطه عطفی در اعتراض های مردمی و شهرهای مذهبی کشور به شمار می رفت، نامه معروفی است که در روزنامه اطلاعات در سال 56 توسط این شخص و با نام مستعار احمد رشیدی مطلق منتشر شد. همان موقع آیت الله دستغیب که از این موضوع به خشم آمده بود در یکی از منبرهای خود او را «احمق نارشید مطلق» لقب می دهد. در این نوشته که اعتراضات وسیعی را در شهر قم، تبریز، مشهد و به تدریج شهرهای دیگر به همراه داشت، به مرجع تقلید زمان و رهبر نهضت انقلاب اسلامی، امام خمینی اهانت شده بود. گفته می شود این نامه از سوی دربار و از سوی هویدا در چهار پاکت دربسته و مهر و موم شده، به دست داریوش همایون وزیر فرهنگ وقت می رسد. داریوش همایون نیز خبرنگاران چهار روزنامه آن زمان یعنی کیهان، اطلاعات، رستاخیر و آیندگان را که در محل حاضر بودند، فرا خوانده و نامه را به سردبیران روزنامه ها می دهد. مدتی بعد در پی اعتراضات مردمی و شکل گیری موج انقلاب، شاه دستور می دهد تا برخی چهره های شاخص رژیم پهلوی از جمله هویدا و داریوش همایون دستگیر و روانه زندان شوند. اما داریوش همایون در زندان آشکار می کند که خیانت و چاپ نامه توهین آمیز به امام از طریق هویدا مدیریت شده و او تنها نامه ها رابه روزنامه ها انتقال داده است و از آن جا که مخالف سانسور مطبوعات بوده، متن نامه را مشاهده نکرده و اختیار را به سردبیران روزنامه ها داده است! داریوش همایون و یکی از خبرنگاران روزنامه ها از جمله شهرام همایون خبرنگار وقت روزنامه آیندگان و مدیر فعلی شبکه ماهواره ای و ضد انقلاب کانال یک، بعدها در اظهارات خود اعلام کردند که داریوش همایون نامه ها را باز نکرده و تنها کار انتقال نامه به روزنامه ها را انجام داده و از مفاد و متن نامه آگاه نبوده است. ادعایی که بیشتر به یک طنز شبیه است. به این ترتیب، نامه توهین آمیز با امضای رشیدی مطلق به روزنامه ها می رسد. مدیر روزنامه کیهان، زیر بار چاپ نامه نمی رود و با این عنوان که این نامه مشکل ساز خواهد شد و مملکت را به هم می ریزد از چاپ نامه خودداری می کند. روزنامه آیندگان نیز که در سال 1346 توسط داریوش همایون تاسیس شده بود، به همین شکل عمل کرده و معاون سردبیر روزنامه آیندگان با این لحن که ما نارنجک زیر مملکت نمی گذاریم، نامه را به سطل آشغال می اندازد. روزنامه رستاخیز نیز با این که به دربار وابسته بود از ترس خروش مردم، نامه را چاپ نمی کند. اما سردبیر وقت روزنامه اطلاعات برای خود شیرینی، نامه را چاپ کرد. انتشار نامه همان و اعتراضات گسترده مردم غیور ایران هم همان. انتشار این نامه باعث شد که مردم ایران در تظاهراتی به مانند سیل خروشان دستگاه شاهنشاهی را در هم بکوبند. |
![]() |
![]() |
![]() |
هاآرتص: اگر مسيح هم ظهور کند، بازداشت خواهد شد!
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
طائب: مشکل هاشمی این است که نمی فهمد!!!
|
![]() |
طائب ادامه داد: کسانی مثل هاشمی رفسنجانی در جنگ نرم نه عامل بودند و نه طراح بلکه مشکل آنها تنها این بود که "نمیفهمیدند ". آقای هاشمی باید بداند که مردم روحانیت را تنها به دلیل حمایت از دین و پیامبر اکرم (ص) قبول دارند.
وی ادامه داد: تنها با بصیرتافزایی است که مسلمانان و جهان اسلام میتوانند جلوی استکبار و به ویژه آمریکا را بگیرند. این استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: فتنه سال 88 در مبحث عملیات بصیرتی برای نظام ثمرات زیادی داشت. طائب بیان داشت: همان دفاعی که مردم طی هشت سال در جنگ تحمیلی در برابر تمام دنیا انجام دادند این بار در میدان جنگ نرم طی هشت ماه در مقابل همان هجمه از دشمنان انجام دادند. وی با اشاره به سخنان رهبری مبنی بر "واکسینه شدن نظام " پس از حوادث پس از انتخابات اظهار داشت: دیگر هیچ فردی نمیتواند ملت را به بازی بگیرد چرا که ملت به بصیرت رسیده است. به گفته طائب، بیداری ملتهایی همانند فلسطین و لبنان در قالب حماس و حزبالله از ثمرات پیروزی انقلاب اسلامی در جنگ هشت ساله دانست و افزود: انقلاب مردم تونس و سقوط کابینه "سعد حریری " نیز نتیجه بیداری مردم منطقه است. این استاد حوزه و دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود گفت: باید در داخل کشور نیز دو کار اساسی انجام داد که یکی از آنها تبیین تفکر فتنه و اهداف سران آن برای مردم است. طائب با اشاره به اظهارات هاشمی در دیدار با یکی از آشنایان خود عنوان داشت: به قول هاشمی رفسنجانی اگر نهضت سبز موفق میشد دیکتاتوری بیسابقهتری از استبداد 50 ساله در ایران حاکم میشد. این استاد دانشگاه با بیان اینکه در طراحی جنگ نرم علیه نظام توانایی بسیار بالایی هزینه شده است، اضافه کرد: طراحی این جنگ از عهده کسانی همانند میرحسین موسوی، خاتمی و کروبی که در فتنه 88 به عنوان عروسکهای خیمه شببازی ایفای نقش میکردند، بر نمیآید. وی افزود: غرب همانند جنگ هشت ساله در جنگ نرم نیز تمام دار و ندار خود را به کار گرفت فارغ از اینکه رهبری در مدت زمان کوتاهی ناتوی فرهنگی آنها را مچاله کرد. طائب ادامه داد: کسانی مثل هاشمی رفسنجانی در جنگ نرم نه عامل بودند و نه طراح بلکه مشکل آنها تنها این بود که "نمیفهمیدند ". آقای هاشمی باید بداند که مردم روحانیت را تنها به دلیل حمایت از دین و پیامبر اکرم (ص) قبول دارند. این استاد حوزه و دانشگاه افزود: آقای هاشمی باید به فرزندان خود نگاه کند که به چه کسانی پناه آوردهاند، مگر نیست که در اسلام هجرت به بلاد کفر مسئله دارد. وی تصریح کرد که اگر پیرامون هاشمی تغییر یابد وی به خط برمیگردد. طائب ادامه داد: مشائی در کنار احمدینژاد در حکم بهزاد نبوی در کنار رجائی است اما مشائی فرقهایی با بهزاد نبوی دارد چراکه وی نه زیرکی نبوی را دارد و نه امکانات و تیم او را. طائب با بیان اینکه احمدینژاد فردی هوشیار است، ابراز داشت: مشائی در کابینه مانده که به آقای احمدینژاد خط بدهد اما احمدینژاد زیرکتر از آن است و هر چه را که به مصالح نظام باشد، انجام میدهد. وی با بیان اینکه هدف مشایی نیز خدمتگزاری به نظام است، تصریح کرد: مشائی نمیتواند تهدیدی به حساب آید، تنها دخالتهای وی در عزل و نصبها کمی نگرانکننده است. این استاد حوزه و دانشگاه در بخش پایانی سخنان خود با بیان اینکه نوع برخورد کنونی با سران فتنه بهترین نوع برخورد است، ابراز داشت: کسانی همانند کروبی که در حال حاضر «رمی جمرات» مردم شدهاند و هیچ تهدیدی برای نظام به شمار نمیروند. طائب گفت: مردم در انتخابات بعدی دنبال کسی میگردند که راه احمدینژاد را بهتر از خود وی ادامه دهد و از همین روست که پیشبینی میشود انتخابات آینده رقابت تمام و کمال و پرشور صرفا اصولگرایی باشد چرا که طیف مخالف کاملا به پایان عمر سیاسی خود رسید. |
![]() |
![]() |
![]() |
مسدود شدن حساب شبکه «پرس تی وی»
|
![]() |
بانک انگلیسی «نشنال وست مینستر» در اقدامی خلاف مقررات حساب جاری شبکه «پرس تی وی» را مسدود کرد. ![]() این در حالی است که پیش از این هم حساب بانک هایی چون سپه، ملی، صادرات و ملت هم در این کشور به صورت غیر قانونی و حقوقی مسدود و بسته شد. متأسفانه انفعال مقامات و مسئولین ایرانی باعث شده که دستگاه ها و سازمان های مالی و حسابی انگلیس چنین اقداماتی را علیه جمهوری اسلامی انجام دهند. از سویی دیگر برخی کارشناسان معتقدند این امر شاید به دلیل عملکرد نه چندان مناسب پرس تی وی باشد. اعمالی چون استفاده از «کن لیوینگستون» شهردار پیشین لندن و از اعضای ارشد حزب کارگر این کشور که در برنامه های این شبکه در ازای دریافت مبلغ 8500 پوند شرکت کرد. لیونگستن در این برنامه به بیان نقطه نظراتش در مورد موضوع فلسطین پرداخت. استفاده از این شخص در حالی صورت گرفت که بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام که همراهی مناسبی با ایران دارند در این کشور زندگی می کنند و این شبکه می توانست از این اندیشمندان استفاده کند. از طرفی دیگر برخی از برنامه های این شبکه نیز دارای ابهامات قابل تمجهی است. مانند ساخت مستندهای «ایران و غرب». در این مستندها که در آن با مقامات و مسئولین ارشد ایرانی مصاحبه هایی انجام شد حاوی مطالب مهم امنیتی بود که متأسفانه این شبکه به راحتی این اطلاعات را در اختیار شبکه ها و خبرنگاران خارجی قرار داد. به نظر می رسد مسئولین ایرانی باید از این پوسته اقدامات انفعالی بیرون آمده و رویه فعال تری را اتخاذ کنند.
|
![]() |
![]() |
![]() |
عبور از اسلامگرایی را علنی کنید
|
![]() |
سازمان سيا خطاب به اصلاح طلبان: عبور از اسلامگرايي را علني كنيد ![]() به گزارش کلمه،راديو فردا در تحليلي به قلم يكي از اعضاي فراري و لائيك حلقه كيان (مجيد محمدي) نوشت: اصلاح طلبان از حيث گفتماني تنها راهي كه در پيش رو دارند پذيرش جدايي نهادهاي ديني از نهادهاي دولتي]سكولاريسم[ است كه اين امر نافي ولايت فقيه و جمهوري موجود اسلامي است. اعلام چنين ديدگاهي براي اصلاح طلبان مذهبي به معناي برگشت ناپذيري آنان به جمهوري اسلامي و سوابق گذشته آنهاست و همين، مشكل جدي براي آنها محسوب مي شود. راديو فردا با اشاره به سرنوشت گروهك هاي نفاق متظاهر به مذهب (نظير نهضت آزادي) نوشت: آنها پس از خروج از حاكميت در سال هاي 1358 تا 1360، هرگز نتوانستند به جايگاه قبلي خود بازگردند و تجربه نشان مي دهد كه كساني كه از حاكميت خارج شدند، هرگز به آن باز نمي گردند. اين رسانه آمريكايي اضافه كرد: اصلاح طلبان مذهبي كه در داخل خواهد ماند اگر بخواهند در صحنه سياسي بمانند بايد بدانند راهبرد و برنامه موجود آنها درباره بازگشت به عصر طلايي امام و اجراي قانون اساسي، فراري دهنده مخالفان است و بايد تغيير كند. آنها همچنين بايد از مرزبندي با ساير مخالفان جمهوري اسلامي دست بشويند. اصلاح طلبان اگر توان بسيج سياسي ندارند و نمي خواهند هزينه اعلام براندازي به عنوان راهبرد را بپردازند حداقل در مورد راهبرد خود در برابر رژيم سكوت كنند و تنها به تحليل و نقد اكتفا نمايند. راديو فردا تأكيد مي كند: راه پيش روي اصلاح طلبان، گذار از اسلامگرايي يا حاشيه نشيني است.
|
![]() |
![]() |
![]() |
درخواست جدید منافقین از خاتمی
|
![]() |
يكي از عناصر نزديك به گروهك منافقين با انتقاد از موضع اخير خاتمي مبني بر ابراز تمايل به حضور در انتخابات، از وي خواست شعار رفراندوم سر دهد.
|
در گیری میان گروهی دراویش گنابادی
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
شریعتمداری علیه شریعتمداری + اسناد
|
![]() |
او به شدت به کسانی که با او تماس گرفته و از شهرستانها کسب تکلیف میکنند امر میکند که قویاً جلوی تظاهرات و ابراز مخالفت با رژیم گرفته شود و خصوصاً به شاه هیچ گونه توهینی نشود.
![]() کلمه: انسانها همواره در معرض خطای در قضاوت هستند. گاهی این خطاها از ضعفهای تحقیقی و تدقیقی شخص قضاوت کننده یا حب و بغضهای او ناشی میشود، گاهی از فریب کاری و دغل بازی و نفاق کسی که دربارهٔ او قضاوت میکنند و گاهی هم از کمبود اسناد و مدارک. برخوردهای رژیم و حوزه از سال ۴۰ به بعدبرای روشن شدن فضای زمانی تهیه آن اسناد باید گفت وقتی در سال ۴۰ آیت الله العظمی بروجردی رحلت فرمودند، رژیم گمان کرد حوزه دیگر قدرت چندانی برای مقابله با اقدامات او نخواهد داشت و لذا شروع به اقدامات مختلف در حوزههای متعدد طبق میل و ملاکهای خود کرد که اولین تقابلش با روحانیت بیدار (و در رأس آنها امام خمینی) در جریان تصویبنامهٔ انجمنهای ایالتی و ولایتی به وجودآمد که در آن ماجرا به دلیل بصیرت و ایستادگی محکم امام، رژیم مجبور به عقب نشینی شد. ارسال توسط arman پاي اصلاح سينما ميايستم فرجالله سلحشور درباره پرداخت جريمه 4 هزار توماني به خانه سينما در گفتوگو با فارس گفت: خانه سينما در حال حاضر اتاق فرماندهي جبهه جنگ فرهنگي دشمن در قلب جمهوري اسلامي ايران است. كساني كه كارشناسان و داوران اسكار را به ايران دعوت كردند و فرزندانشان با سفارت سوئد، انگليس، بنياد سورس و سبزهاي آلمان در ارتباط هستند را در جهت دشمن ميدانم و حركت كلي سينما را در جهت انقلاب اسلامي نميدانم.
وي ادامه داد: خانه سينما در جهت انقلاب و اسلام نيست و اهدافي كه براي كن، هاليوود و كمپانيهاي صهيونيستي طراحي شده، از سوي خانه سينما نيز پيگيري ميشود. البته اين مساله در سينماي دنيا جاري است و مختص جمهوري اسلامي نيست. همانقدر كه ايران در زميني كه غرب برايش طراحي كرده، بازي نميكند، سينماي ايران در آن زمين بازي ميكند و همانقدر كه ايران در برابر استعمار مبارزه ميكند، سينما اهل مبارزه نيست. كارگردان مجموعه تاريخي «يوسف پيامبر(ع)» در ادامه تصريح كرد: البته من روي سخنم با اهالي سينما نيست كه انسانهاي فرهيخته، هنرمندان با تجربه و دلسوخته فراوان دارد ولي متاسفانه حركت سينما و گردانندگان آن و آنهايي كه به اين اهالي سرويس ميدهند، صحيح نيست و مسير را غلط نشان ميدهند. سلحشور كه ساخت سريال «مردان آنجلس» را در پرونده كاري خود دارد، اظهارداشت: من به خاطر اهانت به خانه سينما محكوم شدهام كه برايم افتخار است. برخيها به خاطر اهانت به ولي فقيه، قرآن و اهل بيت، خون شهدا، وطن و خيانت به مردم محكوم ميشوند، زنداني ميشوند و جرم و جريمه ميشوند اما من به خاطر اهانت به خانه سينما محكوم شدهام كه آن را براي خود افتخار ميدانم. وي عنوان داشت: تا زمانيكه اين سينما درست نشود و فيلمسازي در خدمت اسلام و انقلاب قرار نگيرد، دست از برخورد با اين سينما برنخواهم داشت و سازش مسوولان و تسليم آنها در برابر اين جريان منحط نميتواند مرا وادار به سكوت كند. سلحشور گفت: اين محكوميت كه بيشتر به مزاح شبيه است و حتي اگر به جرم بيشتري نيز محكوم شوم پاي اصلاح سينما ميمانم و وظيفه خود ميدانم در برابر همه آنها بايستم. ![]() عبادی معرف شکل نوینی از اسلام یا به عبارت دیگر اسلام اصلاح شده و هماهنگ با الگوهای دموکراسی نوین(غربی) می باشد و سعی نموده است هماهنگی را بین دموکراسی غربی،حقوق بشر و اسلام ایجاد نماید. کلمه: یک موسسه نروژی در حالی شیرین عبادی را برای سخنرانی در نشستی دعوت نموده است که از وی بعنوان "بنیانگذار اسلام همگام با دموکراسی غربی" نام برده است. کالج نروژی لوثر، (Luther)در وصف حال بانوی سالخورده متواری در خارج کشور می نویسد:شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل سال 2003 از فعالان حقوق بشر و تلاش گر می باشد. وی شخصی است که بدنبال راه حل های دموکراتیک بوده و از جمله مخالفان جمهوری اسلامی ایران می باشد. در ادامه توصیف این موسسه از بانوی متواری در اروپا آمده است:عبادی معرف شکل نوینی از اسلام یا به عبارت دیگر اسلام اصلاح شده و هماهنگ با الگوهای دموکراسی نوین(غربی) می باشد و سعی نموده است هماهنگی را بین دموکراسی غربی،حقوق بشر و اسلام ایجاد نماید. گفتنی است که موسسه لوثر از حامیان ادیان نوین و من درآوردی کنونی می باشد و در سال 2009 باراک اوباما در این موسسه به ایراد سخنرانی پرداخت. قرار است عبادی در 4 ماه مارس سال جاری در ساعت 19 به وقت محلی اولین سخنران این نشست باشد.اوبما نیز برای سخنرانی در این نشست دعوت شده است. مهدی هاشمی حلقه مفقوده و کلید اسرار بسیاری از حوادث انتخابات گذشته ریاست جمهوری و سر حلق
ارسال توسط arman خنثی شدن طرح مسموم کردن زائرین با گوشت فاسداخبار رسیده از شهر نجف اشرف در عراق حاکی از آن است که نیروهای امنیتی عراق در شهر مقدس نجف اشرف موفق شدند دو کامیون که حامل محموله بسیار عظیمی از گوشت های فاسد بوده را کشف و ضبط کنند.
![]() فرمانده پلیس نجف در ادامه گفت: این دو محموله عظیم گوشت فاسد قرار بود به شهرهای زیارتی نجف اشرف و کربلای معلی ارسال شود تا پس از پخته شدن تا به اصطلاح در أیام أربعین حسینی (ع) به صورت غذای نذری بین زائرین توزیع شود و موجب مسمومیت آنان گردید. گفتنی است سال های گذشته نیز در طرح هایی مشابه شیر فاسد میان زائرین أبا عبدالله الحسین (ع) توزیع گردید که موجب مسمومیت تعداد زیادی از آنان شد. دو نفر از مسموم شدگان نیز جان باختند. پس از بررسی موضوع مشخص شد که نیروهای وهابی با همکاری باز ماندگان حزب منحل بعث سابق دست به چنین کاری زده بودند. هفتم ماه صفر، سالروز ارتحال این عالم بود و موضوع بحث ما درباره خاطراتی از مراودات حضرت آيتالله خامنهای و آیتاللهالعظمی مرعشی نجفی و نیز نگاهی به ثمرات سفر رهبر انقلاب به قم.
اما سرِ صحبت که باز شد، تنها به این موارد بسنده نشد. سیدمحمود مرعشی که از برجستهترین نسخهشناسان خطی جهان اسلام است، گوشهای از سابقه انقلابی و مبارزاتی پدر بزرگوارش را نیز برای ما بازگو کرد. مبارزه با رضاخان، ارتباط با فداییان اسلام، همراهی با نهضت امام خمینی(ره)، جلسات چهارنفره مراجع و... از موضوعاتی بود که در این گفتوگو به آنها اشاره شد. ![]() وقتی ایشان به ایران آمدند، حوزه علمیه تحت فشار بود. مرحوم آیتالله مرعشی در همین زمینه میفرمود: آنقدر فشار بر حوزههای علمیه زیاد بود که رضاخان به مرحوم حاج شیخ پیغام داد که اگر میخواهید طلبهها در حوزه بمانند، باید نمایندگان من از طلاب امتحان بگیرند. برنامهشان این بود که با طرح سؤالات بسیار مشکل، جمع قابل توجهی از طلاب را از حوزه بیرون کنند. در این راستا با تعدادی از اساتید هم صحبت کرده بودند تا این امتحانات انجام شود. مرحوم والد ما به مرحوم حاج شیخ میگوید شما به دستگاه پهلوی پیشنهاد دهید که نمایندهای هم از طرف شما در این هیئت ممتحنین حضور داشته باشد. همانجا مرحوم حاج شیخ، مرحوم والد ما را انتخاب میکند و مورد موافقت قرار میگیرد. بالاخره با تلاشهای ایشان، این نقشه رضاخان برای محدود کردن حوزه به نتیجه نرسید و طرح آنها ناکام میماند. بعد از نخستین دستگیری حضرت امام(ره) در پانزده خرداد، مرحوم ابوی به نشانه اعتراض بیانیه دادند. تا آن روز هیچ کس غیر از ایشان اطلاعیه نداده بود. یادم هست نوزادی داشتیم که فرزند اول ما بود. تعداد زیادی از این بیانیه را در قنداق بچه گذاشتیم و از طریق خانواده و همشیره بیانیهها را به مرحوم طیب در تهران رساندیم. شنیدهام که مرحوم آیتالله مرعشی در همان ایام جوانی با مرحوم شهید مدرس مرتبط بودند؟ بله، ایشان در آن مقطع چند ماههای که تهران بودند، در مجالس روضه هفتگی مرحوم مدرس شرکت میکردند و مراوده داشتند. مرحوم مدرس با پدر ایشان یعنی پدربزرگ ما در نجف مرتبط بودند. مرحوم ابوی خیلی از زرنگی و هوش بالای ایشان تمجید میکردند و نسبت به مرحوم مدرس هم مانند حضرت امام(ره) خیلی ادای احترام میکردند. روابط ایشان با فدائیان اسلام چگونه بود؟ فدائیان اسلام در قم با مرحوم آسید محمدتقی خوانساری - از آیات ثلاث- خیلی ارتباط داشتند و در مرتبه بعدی با مرحوم ابوی در ارتباط بودند. نامههای زیادی از سوی اعضای فدائیان اسلام از جمله مرحوم نواب صفوی و مرحوم واحدی داشتیم که بعضی از آنها موجود است و چاپ شده است. یادم هست که مدت دو ماه مرحوم خلیل طهماسبی مخفیانه در منزل ما بود؛ چون خیلی دنبالش بودند. والده برای ایشان غذا درست میکردند و نمیگذاشتند هیچ کس بفهمد. نکته دیگر در ارتباط با فدائیان این است که مرحوم نواب صفوی را ابتدا در مسگرآباد دفن کردند، ولی عدهای آمدند و از ابوی برای نبش قبر و انتقال ایشان به قم کسب تکلیف کردند. مرحوم والد هم مشروط بر اینکه جسد به همراه خاک اطراف آن برداشته شود و به هم نخورد، اجازه دادند. آنها نیز همین کار را کردند و ابوی ما ساعت یک بعد از نیمه شب رفتند و مجدداً بر او نماز میت خواندند و همانجا دفن کردند. هیچکس هم این را نمیدانست. غرض اینکه خیلی پدر ما به اینها علاقه داشت. مرحوم آیتاللهالعظمی مرعشی در مقاطع و عرصههای مختلفی با نهضت امام خمینی(ره) همراهی کردند که میخواهیم به آن بپردازیم. از دستگیری حضرت امام(ره) در خرداد سال 42 شروع کنیم که با اعتراض شدید مرحوم ابوی شما همراه شد. از آن دوره بگویید. بعد از نخستین دستگیری حضرت امام(ره) در پانزده خرداد، مرحوم ابوی به نشانه اعتراض بیانیه دادند. تا آن روز هیچ کس غیر از ایشان اطلاعیه نداده بود. من با یکی از دوستان، این بیانیه را کپی کردیم. یادم هست نوزادی داشتیم که فرزند اول ما بود. تعداد زیادی از این بیانیه را در قنداق بچه گذاشتیم و از طریق خانواده و همشیره بیانیهها را به مرحوم طیب در تهران رساندیم. وقتی هم حضرت امام(ره) را آزاد کردند، مرحوم ابوی تا سه روز پس از آزادی، هر روز خدمت ایشان میرفتند و این رفتن ایشان پیام داشت که ما با ایشان هستیم و راه و روش ایشان را قبول داریم. در جریان تحصن علمای طراز اول کشور در تهران هم ایشان حضور داشتند. البته بعد از چهار ماه به زور، آقایان را به شهرهای خود بازگرداندند. مرحوم ابوی ما را با بیاحترامی تمام به قم برگرداندند. شما قاعدتاً برای شرکت در جلسات چهار نفره مراجع، همراه ابوی میرفتید؟ بله. جلسه چهار نفره مراجع - که با حضور حضرت امام، آقایان گلپایگانی، مرعشی نجفی و شریعتمدار تشکیل میشد) خیلی بازتاب وسیعی داشت. منتها آقای شریعتمدار کمکم خودش را از این نهضت مقدس جدا کرد و تنها چهار یا پنج جلسه تشکیل شد. خاطرهای از آن دیدارها بهیاد دارید؟ یادم هست که یکبار این جلسه در منزل مرحوم آقای گلپایگانی تشکیل شد. من صدای امام را میشنیدم که میفرمود: «آقای شریعتمدار! من الان دارم کاری میکنم که آبروی شما نرود. والله دیگر از دست من هم خارج میشود. مردم دیگر اجازه نمیدهند، این نهضت مال همه ماست.» خاطره دیگری که در ذهن دارم، مربوط به اعلام راهپیمایی است که آقای شریعتمدار مصاحبه کردند و گفتند که این راهپیمایی بدون اطلاع مراجع است. من این موضوع را به ابوی گفتم. ایشان فرمودند که اینجور نیست و ما اطلاع داریم. شما برو تکذیب کن و من این کار را انجام دادم. تکذیبیه ما در بالای صفحه روزنامه اطلاعات چاپ شد. زمانی که قم موشکباران شده بود، در آن چند روز پدرم تعمداً پیاده به حرم رفتوآمد میکردند تا بقیه که از قم نرفته بودند، قوت قلب بگیرند. وقتی که این مسئله تمام شد، حضرت آیتالله خامنهای که آن زمان رئیسجمهور بودند، آمدند و از ابوی تشکر کردند و گفتند کار ایشان باعث شد تا تعدادی از افرادی که رفته بودند، برگردند. بعد از تبعید حضرت امام(ره) به عراق، شما جزو اولین افرادی بودید که به نمایندگی از مرحوم آیتالله مرعشی به دیدن امام رفته و پیام ابوی را به ایشان رساندید. دراینباره توضیح دهید. با سختی فراوان خودم را به عراق رساندم. در کاظمین از یک روحانی درباره امام(ره) سؤال کردم که گفت رفتهاند کربلا. همانجا با ماشینِ دربست به کربلا رفتم و محضر امام(ره) رسیدم. متأسفانه علمای ما در قدیم بایگانی نداشتند. اگر امروز آن نامهها بود، میتوانستیم خیلی از گرههای کور تاریخی را باز کنیم. لذا متن آن نامه را نگه نداشتیم اما مضمون آن یادم است که نوشته بودند، من واقعاً از اینکه چنین حالتی پیش آمده متأسفم، اما اولاً تشرف شما به عتبات خوب است. به این دلیل که بعضیها که در نجف مینشستند و میگفتند علمای قم بیسوادند، در این فرصت بفهمند که حضرتعالی یکی از تربیتشدههای حوزه قم هستید. دوم اینکه مطمئن باشید تا آخر پشتیبان شما هستم. اگرچه من کسی نیستم اما آمادگی دارم بیهیچ توقعی در خدمت شما باشم. ایشان میگفتند که من امام(ره) را از جوانی میشناسم و هیچ خلافی از زمان طلبگی از ایشان ندیدهام. ایشان را یک انسان متعهد و متجهد میدانست و خیلی به ایشان اعتقاد داشت. میفرمود: «امام هرچه میگوید از ته دلش میگوید.» بارها پدر من به خود امام(ره) هم فرمود که «آقا! اگر من جای شما باشم، یکساعت هم نمیتوانم کشور را اداره کنم.» هم از نظر علمی و هم از نظر تدین به امام اعتقاد داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم این رابطه بین امام(ره) و مرحوم آیتالله مرعشی ادامه داشت. ایشان قدمبهقدم با انقلاب همراهی کردند و بعد از پیروزی هم همراهیشان را ادامه دادند. یادم هست در اوایل پیروزی انقلاب که حضرت امام(ره) در قم ساکن بودند، به علت ناراحتی قلبی به تهران رفتند. تنها مرجعی که برای عیادت ایشان به تهران رفت، مرحوم والد ما بود. البته سایر مراجع، نمایندهشان را فرستادند اما مرحوم والد میخواستند خودشان بروند. یکی از علما - که رابطه خوبی با انقلاب نداشت- در جمع تعدادی از طلاب گفته بود که این بچه - یعنی من- ما را به دردسر میاندازد؛ چون پدرش را وادار کرده برود تهران و با این کار ما را هم به مخمصه میاندازد. در حالی که اینطور نبود و پدرم خودشان میخواستند بروند. زمانی که قم موشکباران شده بود. در آن زمان خیلیها از قم رفتند، اما مرحوم والد ما ماند و میفرمود، قسم حضرت عباس میخورم که ما در پناه بیبی(س) هستیم. ایشان همیشه با تاکسی به حرم میرفتند اما آن چند روز را تعمداً پیاده رفتوآمد میکردند تا بقیه که از قم نرفته بودند، قوت قلب بگیرند. وقتی که این مسئله تمام شد، حضرت آیتالله خامنهای که آن زمان رئیسجمهور بودند، آمدند و از ابوی تشکر کردند و گفتند کار ایشان باعث شد تا تعدادی از افرادی که رفته بودند، برگردند. ما مشاهده میکنیم که پس از ارتحال حضرت امام(ره) نیز حمایت ایشان از انقلاب و رهبری تداوم داشت. واکنش مرحوم ابوی بعد از انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی چه بود؟ ایشان رسماً نامهای خطاب به ایشان نوشتند و در آن نامه که متن آن در کتاب «مرزبان حماسهها» نیز آمده است، تأکید کردند: «در پی مسئولیت بس حساس و سنگین مقام رهبری جمهوری اسلامی که برعهده آن جناب گذاشته شده، بدینوسیله ضمن تأیید، با احساس وظیفه و به عنوان پدری سالخورده که روزهای آخر عمر را بر حسب ظاهر سپری میکند، از جنابعالی انتظار دارم تا در جهت احیای فرهنگ غنی اسلام و ترویج شرع مطهر بیش از پیش اهتمام فرموده و با پیروی از دستورات الهی و انسانساز آن خاندان معصوم که در طول تاریخ مظلوم واقع شدهاند، با شتابی بیشتر گام بردارید.» خیلیها فکر میکردند که ایشان در فتنه سال گذشه همان روزهای اول برخورد میکنند. اما ایشان صبر کردند تا همه خودشان را نشان بدهند. در حالی که اگر همان اول برخورد میکردند، برای بعضی شبهه پیش میآمد. اما آقا صبر کردند تا اهداف آنها برملا شود. با آن کارهایی که در روز عاشورا مرتکب شدند، خود را نشان دادند. ایشان همچنین حدود پنج ماه بعد، در نامه دیگری به رهبر معظم انقلاب تصریح کردند: «قاطبه ملت ایران نیز بایستی قدردان رهبری و دولت خدمتگزار جمهوری اسلامی باشند و خداوند سبحان را که به آنان نعمت حکومت صالحه ارزانی داشته است، شکر بگزارند.» مرحوم پدر ما خیلی علاقه و ارادت به آسید جواد، پدر رهبر انقلاب داشتند. میگفتند که مرد ملّا، متدین، باصفا و نیکنفسی است. با یکدیگر آشنا بودند و ارتباط و مکاتبه داشتند؛ خیلی گشتم تا این مکاتبات را پیدا کنم اما موفق نشدم. البته خود من هم هر وقت مشهد میرفتم، با رهبر انقلاب مأنوس بودم. در آن زمان، شبها در مسجد گوهرشاد، بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء، حلقهای بود که طلبهها مینشستند و گعده میکردند که من همراه آقای خامنهای در آن گعدهها مینشستیم. آیتالله خامنهای از کتابخانه مرحوم آیتالله مرعشی بازدید کردهاند. در آن بازدید چه گذشت؟ سال هفتاد بود که تشریف آوردند. یادم هست که در گنجینه نُسَخ خطی رفتند. من خطوط علما و کتابهای خطی را به ایشان نشان میدادم. خیلی طول کشید، چون خیلی علاقه داشتند. ناگهان آقای محمدی ساعت را نگاه کرد و به آرامی به ایشان گفت که باید به قرار بعدی بروند. آقا گفتند که ما با پای خودمان و به اختیار خودمان وارد اینجا شدیم اما غیر اختیاری از اینجا خارج میشویم و اگر آقای محمدی نگفته بودند شاید تا دو ساعت دیگر هم اینجا میماندم و متوجه گذشت زمان نمیشدم. ایشان محو خطوط علما و کتابها شده بودند و من هم لذت میبردم. من همیشه به کارکنان کتابخانه گفتهام که اهل علم، بهاصطلاح در کتابها ریز میشوند، اما بعضی آقایان میآیند و یک نگاه اجمالی میکنند و میروند. در حالی که رهبر انقلاب اینگونه نبودند و معلوم بود که ایشان خیلی به کتاب علاقهمند هستند. خطوط علامه و شیخ طوسی را به ایشان نشان دادم که گفتند: «اگر تصویری از ایشان نیست لااقل خطوط ایشان هست.» من به ایشان عرض کردم که بعضی نسخهها را پدر من با نماز و روزه استیجاری خریداری کردند. ایشان هم تأکید کردند که دولت باید از کتابخانه پشتیبانی و حمایت کند. رهبری در سفر اخیرشان به قم، در بازدید از نمایشگاه دستاوردهای فرهنگی، پژوهشی حوزه علمیه، از غرفه کتابخانه هم بازدید کردند. از آن بازدید بگویید. ایشان در غرفهی کتابخانه بیشتر از همهجا توقف کردند؛ بهخصوص توجهشان به یکی از آثار مرحوم ابوی ما بهنام «موسوعة الإمامة فی نصوص أهل السنة» جلب شد که ما قبلاً برایشان فرستاده بودیم اما ندیده بودند. ایشان نگاه کردند و فرمودند: «والد شما چقدر وقت برای این کتاب گذاشتند؟» گفتم: زیاد؛ ایشان از 24 ساعت شاید تنها چهار ساعت استراحت میکردند. سفر رهبر انقلاب به قم، فصل جدیدی را برای حوزههای علمیه رقم زد. شما این سفر را چگونه ارزیابی میکنید؟ خیلی خوب و موفق بود. اولاً استقبال بینظیر بود؛ هم حوزویان و هم مردم قم که همیشه پیشقراول بودهاند و در طول تاریخ انقلاب واقعاً مثال زدنی هستند. ثانیاً دید و بازدیدهایی که صورت گرفت و بعد هم بازدید ایشان از مراجع بازتابهای خیلی خوبی داشت. علما از طیفهای مختلف به دیدار ایشان آمدند. من هم رفتم. من علاقه دارم؛ چون ایشان رهبر ماست. عمامهای که سر من است، بهخاطر وجود شخص ایشان است و اگر سیاستها و کیاستهای ایشان نبود، معلوم نبود وضع مملکت ما بعد از حضرت امام(ره) چه میشد. به نظر من، ایشان خمینی دیگری هستند. با رحلت حضرت امام(ره) همه نگران آینده این انقلاب بودند. یکدفعه جرقهای در مجلس خبرگان به ذهن آقایان آمد. در حالی که خود ایشان جزو مخالفان جدی در آن جلسه بود. خدا چه توفیقی به ایشان داد. الان مانند یک جوان نشاط دارند. در همین فتنه سال گذشته، خیلی با متانت رفتار کردند. خیلیها فکر میکردند که ایشان همان روزهای اول برخورد میکنند. اما ایشان صبر کردند تا همه خودشان را نشان بدهند. در حالی که اگر همان اول برخورد میکردند، برای بعضی شبهه پیش میآمد. اما آقا صبر کردند تا اهداف آنها برملا شود. با آن کارهایی که در روز عاشورا مرتکب شدند، خود را نشان دادند. محبوبيت بينظير رهبر انقلاب و متوهمان جديد "آيتالله خامنهاي محبوبترين سياستمدار در ميان ملت ايران است" این جمله را نه یکی از مسئولان ایران گفته است و نه راهپیمایان 9 دی خطاب به دوربینهای تلویزیونی. این عبارتی است که "فرید زکریا" سردبیر مجله معروف نیوزویک و از مشاوران ارشد دولت آمريكا كه دشمني خاصي با جمهوري اسلامي دارد، بيان كرده.
![]()
این مساله که پس از رخ دادن حوادث سال گذشته مطرح شده، نشانگر عمق رابطه قلبی و عاطفی رهبر انقلاب با مردم است؛ مردمی که فارغ از جناحبندیهای سیاسی و قومیتی، تنها یک نفر را به عنوان "فصلالخطاب" قبول دارند و ملاکشان برای انتخاب سایر مسئولان هم میزان نزدیکی فرد موردنظر به این حبلالمتین است. با این حال، در ماههای اخیر برخی اظهارات و سخنان از سوی برخی مسئولان شنیده میشود که مدعای استقلال رأی و محبوبیت دارند و در تلاش هستند تا همان رویکرد ناکام اصلاحات را در پیش بگیرند. تئوریسینهای اصلاحطلب در دوران تسلط خود بر قوه مجریه، صریحا از حاکمیت دوگانه سخن گفتند و به دنبال ایجاد تقابل میان جایگاه رئیس جمهور منتخب با جایگاه ولیفقیه بودند. تئوری فتح سنگر به سنگر نظام هم با همین رویکرد از سوی سعید حجاریان ارائه شد؛ نظریهای که البته در اولین گام، سرنوشت تلخی پیدا کرد و در راهپيمايي 23 تیر 78 عیار آن مشخص شد. غرور و خودمحوربینی مسالهای بود که اصلاحات را توهمزده کرد که دیگر به پشتیانی رای مردم میتوانند هرکاری که خواستند انجام دهند و زمینه را برای تغییر و استحاله ماهیت انقلابی انقلاب اسلامی فراهم کنند؛ در صورتی که نظریهپردازان این جریان متوجه نشدند آرای ریخته شده به نام رئیس جمهور وقت، پیش از هرچیزی تایید نظام و لبیک به رهبر انقلاب بود. به نظر میرسد این موضوع اکنون نیز در میان برخی افراد و مسئولان دیده میشود. این افراد با دنبال کردن راهی که جریان دوم خرداد در پیش گرفت، به دنبال خودنمایی در عرصه سیاست هستند؛ غافل از آنکه در صورت ادامه این رویکرد، سرنوشت محتوم اصلاحطلبان در انتظار این جریان هم خواهد بود. بررسی شعارها و پلاکاردهایی که توسط مردم در راهپیمایی تاریخی 9 دی سر داده و حمل شد هم تایید میکند که اگرچه بسیاری از این افراد احساس قلبی نسبت به فرد موردنظر خود در انتخابات داشتند و در یک رقابت سیاسی به نامزد موردنظر خود رای دادند اما پس از خ ارسال توسط arman آخرین مطالب
|